‏"طائر سرمست زندگی" از : آقای غلامحسین خورشیدی (عارف)


طائر سرمست زندگی
"غلامحسین خورشیدی (عارف)"

ای مرغ عشق ، طائر سرمست زندگی ، با ما بگو به کجا پر کشیده ای ؟!

پلکی نمی زنند هزاران هزار چشم ، در شوق دیدن روی دوباره ات !
دانم نمی شود اما یک آرزو، از آسمان کاش به زمین باز می‎شدی !
ای مرغ عشق ، طائر سرمست زندگی ، با ما بگو به کجا پر کشیده ای ؟!

جویی ز اشک و خون ، شد آب پشت پا، گرچه امید به برگشتنت نبود !
دیدم به چشم خویش که تابوت جسم تو، چونان نگین انگشتری خلق گشته بود !
ای مرغ عشق ، طائر سرمست زندگی ، با ما بگو به کجا پر کشیده ای ؟!

می‎شد و می‎شود شنید که دل های مردمان ، از داغ هجر تو فریاد می‎کشند !
ای پیر رهنما، یار هماره مردم نظاره کن ، کاین مردمند همه نالان ز رفتنت !
ای مرغ عشق ، طائر سرمست زندگی ، با ما بگو به کجا پر کشیده ای ؟!

یار همیشه مردم نگاه کن ، نک مردمند که ناباور فراق ، تو را ضجه می‎زنند !
ده ها کرور شیفتگان همیشه ات ، وز گمرهان که به خود آمدند و دیر !
ای مرغ عشق ، طائر سرمست زندگی ، با ما بگو به کجا پر کشیده ای ؟!

نامت حسینعلی ، چه زیبا بود که تو، معجونی از حسین بودی و از علی !
اینک دریغ و صد افسوس رهبرا، خسته ز جور زمان خفته تن به گور !
ای مرغ عشق ، طائر سرمست زندگی ، با ما بگو به کجا پر کشیده ای ؟!

آری تنت به گور ولی تو نمرده ای هگز، بل زنده ای به تمام زمانه ها !
از مردمان آگه و دلخون رفتنت ، فریاد زنده بودن خود را تو گوش کن !
ای مرغ عشق ، طائر سرمست زندگی ، با ما بگو به کجا پر کشیده ای ؟!

در سوگ تلخ تو پر شد ز اشک و خون ، چشمان مردم آگاه پاک دل !
گرچه فسوس که یاران دیو و دیو را، درسی از این همه پیغام دل نشد !
ای مرغ عشق ، طائر سرمست زندگی ، با ما بگو به کجا پر کشیده ای ؟!

ای افقه زمان ، ای اعدل زمان ، ای نائب امام ، ای در جهاد تک !
وین را توان که دید، خوب ، در پرده شب تاریک فرقت روی تو رهبرا !
ای مرغ عشق ، طائر سرمست زندگی ، با ما بگو به کجا پر کشیده ای ؟!

اینک تو رفته ای اما نمرده ای ، بابای خوب و پر از مهر سبز ما !
ما رخ به رخ در آبگین راستی ، روی تو را به تماشا نشسته ایم !
ای مرغ عشق ، طائر سرمست زندگی ، با ما بگو به کجا پر کشیده ای ؟!

تو زنده ای به کالبد آزادگی ، پدر، تو زنده ای در تن دلدادگی ، پدر !
در نام سوگ تو اما به سوگ خویش ، اینک نشسته ایم و بس !
ای مرغ عشق ، طائر سرمست زندگی ، با ما بگو به کجا پر کشیده ای ؟!

از بهر تازه کردن پیمان دراز کن ، دستی ز عالم بالا که رفته ای !
پیمان در پی آزادگی شدن ، پی پاکی بدن ، صفا و عشق !
ای مرغ عشق ، طائر سرمست زندگی ، با ما بگو به کجا پر کشیده ای ؟!

ما را رها مکن ، رهبر بمانمان ، هر چند به پیروی ات سست بوده ایم !
با ما بمان که اینک مصممیم ، بر پایش افق ، کز آن شید سر زند !
ای مرغ عشق ، طائر سرمست زندگی ، با ما بگو به کجا پر کشیده ای ؟!

در سینه پر مهر تو کین کس ، دانم پدر که جای نشستن نیافته !
وین را توان دید، خوب ، در مهر ناب تو بر گمرهان پیش !
ای مرغ عشق ، طائر سرمست زندگی ، با ما بگو به کجا پر کشیده ای ؟!

اما به ما مگیر، که به یاد روی تو، ای پاک دل ، مظلوم کینه ها !
نفرین کنیم به دیوان پر فریب ، اهریمنان ، به رخساره آدمی !
ای مرغ عشق ، طائر سرمست زندگی ، با ما بگو به کجا پر کشیده ای ؟!

بغضم نمی دهد امان و اشک ، بی اختیار سرازیر گشته است !
بر ما ببخش و بخواه از خدای نیز، بخشد که پیرو در خور نبوده ایم !
ای مرغ عشق ، طائر سرمست زندگی ، با ما بگو به کجا پر کشیده ای ؟!

سوم چه هست ، هفتم چه باشد، چهلم چه هست ، سال چیست ؟!
در سینه های پاک تا ابد، سوگ تو ای بزرگ ، پایدار خواهد بود !
ای مرغ عشق ، طائر سرمست زندگی ، با ما بگو به کجا پر کشیده ای ؟!

وینک من "عارف "م ، مرید هماره ای ، که خونش به دل شده !
در خلوتم تو هستی و در جلوتم تویی ، اشکم گواه من و این آه سینه ام !
ای مرغ عشق ، طائر سرمست زندگی ، با ما بگو به کجا پر کشیده ای ؟!

2 و 3 دی ماه 1388