زندگینامه
مقدمه:
مرحوم آیتالله العظمى حاج شیخ حسینعلى منتظرى، اندیشمند و متفکر بزرگ اسلامى است که به دلیل نقش موثرش در انقلاب اسلامى ایران و موضع گیریها علمى و سیاسى قابل توجهى که در نیم قرن اخیر داشته است، در ردیف مهمترین شخصیتهاى علمى و انقلابى جهان معاصر قرار دارد.
این مرجع آزاده که جمع کثیرى از شیعیان ایران و جهان در احکام اسلام از او پیروی مىکنند، بیش از سایر مراجع تقلید در معرض قضاوت عمومى قرار دارد.
کسى که در مهمترین حادثه ایران معاصر، یعنى تأسیس نظام جمهورى اسلامى، دومین شخصیت محسوب مىشود، مورد بیمهرى مقامات این نظام قرار گرفت. وى به دستور شاگردان ناسپاس خویش به جرم نصیحت و خیرخواهى بیش از پنج سال در منزل مسکونیاش زندانى بوده و محدودیتهای بسیاری نسبت به او اعمال شده است.
بسیارى در جهان و بویژه در سرزمینهاى اسلامى علاقهمندند اطلاعاتى در مورد زندگى این انقلابى کهنسال داشته باشند؛ لذا چکیده اى از اطلاعات مربوط به شخصیت، زندگى و دیدگاههاى این حکیم متأله و فرزانه تقدیم مىگردد.
از کودکى تا جوانى
حسینعلى منتظرى در سال ۱۳۰۱ خورشیدى (۱۳۴۱ هجرى قمرى - ۱۹۲۲ میلادى) در شهر نجف آباد - ۲۴ کیلومترى غرب اصفهان - در خانواده اى زحمتکش به دنیا آمد.
پدر ایشان مرحوم حاج على، کشاورز ساده اى بود که در کنار کار روزانه اش با کتاب و کتابخانه دمساز، و معلم اخلاق و مدرس قرآن بود؛ و با این دو توشه پر ارج سالهاى پایانى عمر شریف خود را به رغم سختى روزگار با منبر و محراب گذراند، و تا سال ۱۳۶۸ خورشیدى که روى در نقاب خاک برکشید لحظه اى از آموختن و آموزش باز نایستاد.
مادر ایشان بانویى متقى و پرهیزگار بود که در تربیت و رشد دینى او سعى وافر داشت، تا آنجا که در دوران شیرخوارگى همواره تلاش مىکرد با وضو به فرزند خود شیر دهد، و در دوران کودکى او را همراه خود به مجالس آموزش قرآن و سخنرانى مىبرده تا از این طریق روحیه مذهبى فرزند خود را آماده تر و افزون تر سازد. او در سال ۱۳۴۹ خورشیدى اندکى پس از آزادى فرزندش از زندان شاهنشاهى دارفانى را وداع گفت؛ رحمةالله علیهما.
آیتالله منتظرى از هفت سالگى آموختن را با ادبیات فارسى و سپس صرف و نحو عربى آغاز کرد، و در سن ۱۲ سالگى با ورود به حوزه علمیه اصفهان مسیر خویش را به سوى پیشرفت علمى انتخاب کرد. او هفت سال در اصفهان با تلاشى تحسین انگیز بسیارى از کتابهای فقهى، ادبى و فلسفى را به تنهایى یا نزد اساتید بزرگى چون حاج آقا رحیم ارباب و حاج شیخ محمدحسن عالم نجف آبادى خواند، و در جوانى آموزگار بنام آن علوم گردید.
در سن ۱۹ سالگى در حالى که به دلیل جهد وافر در فراگیرى علم و دانش فردى سرآمد گشته بود، اصفهان را به قصد ادامه تحصیل در قم ترک نمود.
مهاجرت به قم
سال ۱۳۲۰ خورشیدى که آیتالله منتظرى به قم آمد، شروع تحولات چشمگیر در زندگى علمى ایشان بود. در بدو ورود به قم با عالم اندیشمند علامه مرتضى مطهرى آشنا گردید، و این دو در کنار یکدیگر براى خودسازى و اصلاح جامعه جهادى بزرگ را آغاز نمودند و فعالیتهاى علمى خود را روزبروز گسترش دادند.
پیرامون نحوه آشنایى و مصاحبت این دو عالم فرزانه، فقیه عالیقدر این گونه بیان مىدارند:
"در سال ۱۳۲۰ هجرى شمسى در سن نوزده سالگى براى ادامه تحصیل به تشویق بعضى از دوستانِ اصفهان عازم قم شدم و در مدرسه مرحوم حاج ملاصادق ساکن شدم [و مدت کمى نزد مرحوم آیتالله حاج شیخ عبدالرزاق قائنى استفاده کردم]؛ و پس از چندى در مدرسه فیضیه در درس سطح کفایه، جلد اول باب اوامر که به وسیله مرحوم آیتالله آقاى حاج سیدمحمد محقق یزدى معروف به "داماد" تدریس مىشد شرکت کردم؛ مجموع شرکت کنندگان از ده نفر کمتر بودند. پس از چندى یک نفر از شرکت کنندگان که مىنمود چند سالى از من بزرگتر است پیشنهاد کرد مطالب درس را با یکدیگر بحث کنیم... بتدریج ارتباط و علاقه ما به یکدیگر بیشتر مىشد؛ و در بحث به مطالب درسى قناعت نمىکردیم، بلکه مسائل مختلف اسلامى و حتى مسائل فلسفى و عرفانى را در حدود استعدادمان مورد مذاکره قرار مىدادیم؛ این جوان با هوش و خوش استعداد و پر کار و با همت و متقى و مقید به آداب و سنن اسلامى، مرحوم آیتالله حاج شیخ مرتضى مطهرى فریمانى خراسانى بود، اعلى الله مقامه و رفع فى الخلد درجته. بارى ایشان در مدرسه فیضیه سکونت داشتند و من هم به مدرسه فیضیه منتقل شده بودم، و بتدریج در زندگى و دخل و خرج و درس و بحث و گردش و تفریح و حضور در مجالس و محافل دینى و اخلاقى با یکدیگر ملازم بودیم؛ و هرچند از نظر مادى هر دو با عسرت و سختى مىگذراندیم، ولى با درس و مذاکره و شرکت در بعضى محافل و انجمنهاى آموزنده مخصوصا درس اخلاق حضرت آیتالله العظمى امام خمینى که عصرهاى پنجشنبه و جمعه در مدرس مدرسه فیضیه تدریس مىشد دلخوش بودیم؛ و [چند ماهى نیز به درس رسائل حضرت آیتالله بهاءالدینى حاضر مىشدیم؛ و سپس] از درسهاى خارج مرحوم آیتالله داماد و آیتالله حجت تبریزى استفاده مىکردیم؛ [و من شخصا حدود یک سال نیز از درس مرحوم آیتالله حاج سید صدرالدین صدر بهره بردم.] ضمنا هر دو نفر دورادور نسبت به مرحوم آیتالله العظمى آقاى حاج آقا حسین بروجردى که در آن زمان در بروجرد به سر مىبردند ارادتى خاص پیدا کردیم؛ چنان چه مرحوم آیتالله مطهرى در تابستان ۱۳۶۲ قمرى و من در تابستان ۱۳۶۳ به بروجرد رفتیم و با درس و مذاق آن مرحوم آشنا شدیم، و پس از اینکه آن مرحوم در محرم ۱۳۶۴ قمرى به دعوت بزرگان و اساتید قم از جمله حضرت آیتالله العظمى امام خمینى به قم آمدند، ما دو نفر از ملتزمین درس اصول و فقه آن مرحوم شدیم؛ و ضمنا منظومه حکمت و سپس [مبحث نفس] اسفار را نزد آیتالله خمینى مىخواندیم.
پس از چندى چون درسهاى مرحوم آیتالله بروجردى عمومى و شلوغ بود و ما احتیاج داشتیم به یک درس خصوصى که بتوانیم در آن بحث آزاد داشته باشیم، لذا مباحث عقلیه اصول را نیز نزد آیتالله خمینى شروع کردیم؛ و از اینجا دروس عالیه آیت الله خمینى در حوزه علمیه قم پایه گذارى شد؛ و ضمنا ما غیر از مباحثات فقهى و اصولى، جلد اول اسفار را نیز با یکدیگر بحث مىکردیم، و هرکدام نیز جداگانه حوزه تدریس داشتیم؛ و در شبهاى پنجشنبه و جمعه نیز در جلسه بحث فلسفى آیتالله علامه طباطبایى شرکت مىکردیم، و همین بحثها پایه کتاب اصول فلسفه شد. این جریان حدود ده سال برقرار بود...".
اساتید
اساتیدى که آیتالله العظمى منتظرى در دوران تحصیل از آنها بهره مند شده است عبارتند از:
الف: اساتید سطح
۱ - مرحوم آیتالله حاج شیخ محمدحسن عالم نجف آبادى در اصفهان: "شرح لمعه " و مقدارى از "رسائل " و "مکاسب ".
۲ - مرحوم آیتالله سید مهدى حجازى در اصفهان: قسمتى از "رسائل ".
۳ - مرحوم آیتالله حاج شیخ عبدالرزاق قائنی در قم: قسمتهایى از کتاب "مکاسب ".
۴ - مرحوم آیتالله حاج آقا رضا بهاءالدینى در قم: قسمتى از "رسائل ".
۵ - مرحوم آیتالله العظمى حاج سیدمحمد محقق داماد در قم: سطح "کفایه " و قسمتى از سطح "مکاسب ".
ب: اساتید فلسفه، منطق، هیأت، نهج البلاغه و اخلاق
۱ - مرحوم آیتالله العظمى خمینى: "منظومه حکمت "، کتاب "اسفار" از مبحث "نفس " تا آخر "معاد جسمانى " و نیز درس "اخلاق ".
۲ - مرحوم آیتالله علامه طباطبایى: مباحث پیش نویس درسهای "اصول فلسفه و روش ریالیسم ".
۳ - مرحوم آیتالله حاج آقارحیم ارباب در اصفهان: قسمتى از "منظومه منطق".
۴ - مرحوم حجت الاسلام والمسلمین آقاى حاج شیخ جواد فریدنى: قسمتى از "منظومه حکمت ".
۵ - مرحوم آیتالله حاج میرزاعلى آقا شیرازى در اصفهان: "نهج البلاغه ".
۶ - مرحوم آیتالله مجدالعلماء در اصفهان: "هیأت " فارسى و "تشریح الافلاک " شیخ بهایى در علم هیأت قدیم.
۷ - مرحوم آیتالله العظمى حاج سیداحمد خوانسارى در قم: کتاب "شوارق ".
ج: اساتید خارج فقه و اصول
۱ - مرحوم آیتالله العظمى بروجردى: قسمت اعظم "فقه و اصول ".
۲ - مرحوم آیتالله العظمى خمینى: خارج "اصول "، از اول جلد دوم کفایه تا آخر آن به مدت هفت سال که بسیارى از آنها تقریر شده ولى تاکنون به طبع نرسیده است.
۳ - مرحوم آیتالله العظمى سید صدرالدین صدر: خارج "اصول " و "فقه ".
۴ - مرحوم آیتالله العظمى حاج سیدمحمد حجت: خارج "اصول ".
۵ - مرحوم آیتالله حاج شیخ عباسعلى شاهرودى: خارج "اصول ".
مبارزات آزادى خواهانه
آیتالله العظمى منتظرى از ابتدا بدون هیچ گونه تردید و با عزمى راسخ با نهضت امام خمینى همراه گردید؛ در حالى که بسیارى از علما و بزرگان حوزه نسبت به ماهیت و آینده این نهضت تردید داشته و حتى در موارد بسیارى با آن مخالفت مىکردند، ایشان با جدیت تمام مبارزه را شروع کرد و در همه صحنههاى مبارزه همراه با فرزندش حجت الاسلام محمد منتظرى حضورى مستمر و موثر داشت؛ و در این مسیر تبعیدها، زندانها و شکنجههاى بسیارى را تحمل نمود.
چکیده اى از این مراحل عبارتند از:
۱ - تثبیت مرجعیت آیتالله العظمى خمینى و بازداشت در سال ۱۳۴۲:
پس از رحلت آیتالله العظمى بروجردى (در سال ۱۳۴۰ شمسى) نظر بسیارى از بزرگان و اساتید حوزه علمیه متوجه آیتالله العظمى خمینى گردید؛ از جمله آیتالله منتظرى و آیتالله مطهرى قائل به اعلمیت ایشان بوده و زعامت آیتالله خمینى را به صلاح اسلام و مسلمین تشخیص دادند.
پس از بازداشت آیتالله خمینى در جریان قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲ ساواک قصد داشت به منظور خاموش کردن قیام و نهضت مردمى، آیتالله خمینى را اعدام نماید؛ لذا آیتالله منتظرى ابتدا در مسجد جامع نجف آباد به عنوان حمایت از امام خمینى و اعتراض به بازداشت ایشان یک هفته تحصن عمومى برقرار نمود، و سپس در جریان مهاجرت مراجع و علماى شهرستانها به تهران در اعتراض به بازداشت معظم له فعالانه شرکت کرد و جلسات علماى مهاجر را تنظیم و پربار نمود و در یکى از این جلسات تلگرامى مبنى بر حمایت از امام خمینى با عنوان "مرجعیت " تنظیم و با اصرار و درایت ایشان تمامى علماى حاضر در جلسه آن را امضا نمودند. این موضوع موجب خنثى شدن طرح ساواک و خشم رژیم گردید. رژیم با شناسایى آیتالله منتظرى و با توجه به نقش موثر ایشان در مسأله، در صحن حضرت عبدالعظیم وى را دستگیر و پس از مدتى آزاد مىنماید.
آیتالله منتظرى با وجود خطرات بسیار امنیتى و مخالفتهاى بعضى از علما در حوزه علمیه قم با آیتالله خمینى و بى تفاوتى عده اى دیگر نسبت به نهضت اسلامى، طرفدارى و حمایت همه جانبه خویش را از ایشان در همه حال اعلام مىنمود و در این راه مشکلات بسیارى را به جان خرید.
۲ - بازداشت به همراه فرزند در عید نوروز سال ۱۳۴۵:
در عید نوروز سال ۱۳۴۵ به دنبال دستگیرى حجت الاسلام محمد منتظرى به دلیل پخش اعلامیه در صحن مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) ساواک بیدرنگ به سراغ آیتالله منتظرى رفته و مجددا ایشان را بازداشت نمود. در ابتدا به منظور واداشتن محمد به اعتراف علیه اساتید و فضلاى مجاهد قم، او را با وحشیانه ترین شکنجههاى قرون وسطایى تا سرحد مرگ شکنجه دادند. لخت کردن بدن و چسباندن به بخارى، شلاق زدن تا حد بیهوشى، زدن سیلىهاى پى درپى که منجر به عفونت گوش و بالاخره کم شدن شنوایى و ضعف شدید بینایى در او گردید، بىخوابى دادنهای بسیار و ساعتهاى متمادى سر یک پا نگه داشتن و زیر مشت و لگد انداختن و... از شکنجههایى بود که به حجت الاسلام محمد منتظرى دادند و حتى در حضور پدر او را زیر مشت و لگد انداخته تا شاید بتوانند ایشان را به اعتراف وادارند، و در پایان به سراغ خود آیتالله منتظرى رفته و با گستاخى تمام آن مرد جلیل القدر را زیر سخت ترین شکنجهها قرار دادند. مقاومت و پایدارى قهرمانانه ایشان و فرزند برومندش الهام بخش پایدارى و استقامت مبارزین در زندانها شده بود؛ و بالاخره اعتراض علما و روحانیون حوزه علمیه موجب شد تا ایشان پس از هفت ماه از زندان آزاد گردد.
۳ - بازداشت در سال ۱۳۴۶:
آیتالله منتظرى چند ماه پس از آزادى از زندان جهت توسعه بخشى و تداوم جریان مبارزه ضرورتا به طور مخفیانه براى زیارت عتبات عالیات و ملاقات با آیتالله خمینى راهى عراق شد، اما رژیم که از این سفر مطلع شده بود هنگام بازگشت از عراق ایشان را در منطقه مرزى دستگیر و روانه زندان کرد، که پس از تحمل حدود پنج ماه اذیت و آزار آزاد گردید.
۴ - تبعید به مسجد سلیمان در سال ۱۳۴۶ (چند روز پس از آزادى از زندان):
رژیم در خارج از زندان نیز همیشه ایشان را تحت نظر داشته و در زمان برگزارى جشنهاى تاجگذارى به عنوان راهکارى جدید تصمیم به تبعید ایشان به مسجد سلیمان گرفت، که این تبعید سه ماه به طول انجامید. پس از آن در مسجدسلیمان به ایشان ابلاغ کردند که نباید به قم بروید، ولى ایشان به قم مراجعت نمود و با وجود ممانعت شدید ساواک عده زیادى از علما، اساتید و طلاب حوزه علمیه با ایشان دیدار کردند؛ تا اینکه از ناحیه ساواک ایشان را به نجف آباد منتقل نمودند و در آنجا تحت مراقبت شدید قرار دادند.
۵ - بازداشت در سال ۱۳۴۷:
هنوز چند ماهى از پایان تبعید به مسجد سلیمان و انتقال به نجف آباد نگذشته بود که به دلیل ادامه فعالیتهاى مبارزاتى و روشنگریها آیتالله منتظرى - بویژه در خطبههاى نمازجمعه که ایشان آن را در نجف آباد پایه گذارى کرده بود - ساواک مجددا ایشان را دستگیر و پس از محاکمه فرمایشى به سه سال زندان و در دادگاه تجدیدنظر به یک سال ونیم زندان محکوم کرد و به زندان قصر انتقال داد.
۶ - تبعید دوباره به نجف آباد در سال ۱۳۴۹:
آیتالله منتظرى پس از سپرى کردن دوران محکومیت، در اردیبهشت ۱۳۴۹ آزاد و راهى قم گردید؛ ولى رژیم که از حضور ایشان در میان طلاب و فضلاى حوزه علمیه قم هراسناک بود دوباره وى را به زادگاه خود تبعید نمود. ایشان در نجف آباد به فعالیتهاى خود ادامه داده و در ضمن ایراد خطبههاى نمازجمعه و سخنرانىهاى خود جنایات رژیم را افشا مىنمود. هجوم جمعیت در روزهاى جمعه از شهرهاى دور و نزدیک به نجف آباد به اندازه اى بود که این شهر به عنوان دومین پایگاه انقلاب بعد از قم درآمده بود و گزارش ساواک اصفهان در مورد آن چنین بود: "نمازجمعه منتظرى یک پایگاه سیاسى براى مبارزه با رژیم است ". مدت تبعید به نجف آباد مجموعا حدود سه سال به طول انجامید.
۷ - تبعید به شهر کویرى طبس در سال ۱۳۵۲:
بار دیگر رژیم حضور آیتالله منتظرى در زادگاه خود را تحمل نکرد و ایشان را به سه سال تبعید در طبس محکوم نمود. حضور ایشان در طبس باعث اجتماع مبارزین گردید. طبق گفته مقامات امنیتى شهر طبس، در طول اقامت ایشان علاوه بر مردم شهر، نزدیک به پنجاه هزار نفر از مردم شهرهاى دیگر ایران براى دیدار با او وارد طبس شدند؛ که همین رقم بزرگ دیدارکننده موجب وحشت ساواک و انتقال ایشان از طبس پس از گذشت یک سال گردید.
از جمله اقدامات مهم آیتالله منتظرى در طبس، نامه سرگشاده به علما و مردم مسلمان ایران در مورد اتحاد علیه امپریالیسم و صهیونیسم بود، که خشم رژیم را برانگیخت و طبق اسناد به جاى مانده از ساواک عده زیادى - از جمله حجت الاسلام والمسلمین خامنه اى - به جرم توزیع این اعلامیه دستگیر و یا تحت تعقیب قرار گرفتند.
۸ - تبعید به خلخال در سال ۱۳۵۳:
تسلیم ناپذیرى و ترس رژیم از ثمربخشى روزافزون آیتالله العظمى منتظرى چنان شد که در اواسط سال ۱۳۵۳ رژیم به تبعید مجدد وى تصمیم گرفت و ایشان را از طبس به خلخال تبعید نمود. از آنجا که زبان مردم آن سامان آذربایجانى بود نفوذ آیت الله منتظرى در آغاز سرعت چندانى نیافت، اما هرگز به دلیل اختلاف زبان حاضر به سکوت و سکون نشد، و بالاخره یکى از امام جماعتهاى آن شهر مسجد خود را در اختیار ایشان قرار داد. این مسجد نوساز که توسط هیئت امنا اداره مىشد، مکان مناسبى جهت بسط و گسترش اندیشههاى اصلاح گر و زندگى ساز اسلام گردید. ایشان نماز در آن مسجد را آغاز کرد و همچون سایر تبعیدگاههاى خویش در بین نماز تفسیر قرآن مىگفت. هر روز تعداد نمازگزاران بیشتر و فضاى مسجد براى تبلیغ نهضت اسلامى آماده تر مىشد. ماموران رژیم وامانده از این بى باکى غیرمنتظره تبعیدى به هراس افتاده و از راههاى مختلف در جهت تضعیف آیتالله منتظرى کوشیدند و در نهایت پس از گذشت حدود چهار ماه ایشان را به تبعیدگاه سقز منتقل نمودند.
۹ - سقز آخرین تبعیدگاه:
در تبعیدگاه سقز - با وجود زمستانى بسیار سخت و حداقل امکانات شهرى - آیتالله منتظرى آخرین دوران تبعید خویش را گذراند. با وجود دورى از شاگردان و دوستان و اختلاف با مردم بومى منطقه از نظر مذهب و زبان، ساواک از دیدار مردم با ایشان دچار نگرانى شده و از مرکز خواستار تصمیم گیرى در این زمینه شد؛ از طرف دیگر در ارتباط با برگزارى مراسم سالگرد پانزده خرداد در مدرسه فیضیه قم که دهها نفر از دوستان و شاگردان ایشان دستگیر شده و ساواک به ارتباط دستگیرشدگان با آیتالله منتظرى پى برده بود، تصمیم به بازداشت و انتقال ایشان به تهران گرفت.
۱۰ - بازداشت از تبعیدگاه سقز و انتقال به زندان اوین در سال ۱۳۵۴:
در تیرماه ۱۳۵۴ آیتالله منتظرى را از تبعیدگاه سقز روانه زندان نمودند. ابتدا او را به بازداشتگاه کمیته مشترک تهران بردند و فرداى آن روز روانه زندان اوین کردند. در اوین مدت شش ماه را در سلول انفرادى گذراند. در این بازداشتگاهها با شدیدترین فشارهاى روحى و جسمى روبرو گردید. در زیر همین فشارها و شکنجهها بود که ارتشبد نصیری به ایشان گفته بود: "علت این که تو را از حوزه دور نگه مىداریم و از این طرف به آن طرف مىفرستیم این است که یک خمینى دیگر به وجود نیاید!".
پس از شش ماه بلاتکلیفى در زندان اوین بالاخره در یک دادگاه نظامى و فرمایشى به اتهام کمک به جنبش اسلامى و خانواده زندانیان سیاسى و اقدام براى تشکیل حکومت اسلامى، به ده سال زندان محکوم گردید؛ اما در زندان نیز همراه بزرگانى همچون آیتالله طالقانى به فعالیتهاى اسلامى و سیاسى ادامه داد. با اینکه در زندان از بیماریها مختلف رنج مىبرد، خارج بحث "خمس " و متن "اسفار" و کتاب "طهارت " را براى فضلاى زندانى تدریس نمود و شخصیتهاى بزرگ زندانى همچون آیتالله طالقانى و آیتالله مهدوى کنى در مجالس بحث ایشان حاضر مىشدند.
زندانیان سیاسى دوران آخر رژیم پهلوى از تقواى سیاسى آیتالله العظمى منتظرى سخنهاى فراوان دارند؛ در ازاى هر حرف حقى که مىزد هیچ گونه پرده پوشى نمىکرد، اما در مورد آنچه مربوط به دیگران بود نهایت کوشش را در رازدارى مىنمود. هنگامى که تعدادى از حقوق بشریها اروپا از کشور بلژیک براى بازدید زندانهاى ایران به کشورمان آمده بودند و ساواک آنها را به زندان اوین برده بود، با تعداد انگشت شمارى از زندانیان از جمله آیتالله منتظرى دیدار کردند، مسئولین زندان مصرانه از آیتالله منتظرى خواستند که در مقابل خارجىها صحبت از شکنجه نکند تا آبروى ایران محفوظ بماند. وقتى هیئت بازدید کننده در مورد وجود شکنجه سوال مىکردند، عموما یا سکوت کردند و یا شکنجه را تکذیب نمودند، اما آیتالله منتظرى در پاسخ چنین سوالى به زبان انگلیسى جایى که مترجم و بسیارى از سران ساواک هم حاضر بودند گفت: "من این سوال را نمىتوانم پاسخ بگویم " و بدین وسیله و با این جمله کنایه آمیز از چهره ساواک و جنایتهاى آن پرده برداشت.
آیتالله منتظرى در زندان اوین نیز نمازجمعه را اقامه نمود و تمام زندانیان سیاسى مسلمان از جمله حضرات آقایان: طالقانى، مهدوى کنى، هاشمى رفسنجانى، لاهوتى و دیگران در نماز جمعه حاضر مىشدند؛ هرچند ساواک پس از مدتى مانع اقامه آن شد.
سرانجام با اوجگیرى مبارزات ملت قهرمان ایران و عقب نشینىهاى پى درپى رژیم شاه، آیتالله منتظرى پس از گذراندن حدود سه سال ونیم از دوران محکومیت به همراه مرحوم آیتالله طالقانى در هشتم آبان ۱۳۵۷ از زندان آزاد شدند و مورد استقبال چشمگیر مردم قرار گرفتند.
در پیامى که امام خمینى خطاب به آیتالله العظمى منتظرى به مناسبت آزادى ایشان صادر کردند فرمودند:
"هیچ از دستگاه جبار جنایتکار تعجب نیست که مثل جنابعالى شخصیت بزرگوار خدمتگزار به اسلام و ملت را سالها از آزادى ، ابتدایى ترین حقوق بشر محروم، و با شکنجههاى قرون وسطایى با او و سایر علماى مذهب و رجال آزادیخواه رفتار کند. خیانتکاران به کشور و ملت از سایه مثل شما رجال عدالتخواه مىترسند. باید رجال دین و سیاست در بند باشند تا براى اجانب و بستگان آنان هرچه بیشتر راه چپاول بیت المال و ذخایر کشور باز باشد".
میزان مقبولیت و محوریت آیتالله منتظرى در مبارزه و انقلاب تا آنجا بود که آیتالله خمینى در زمان تبعید، ایشان را به عنوان نماینده تام الاختیار خویش در ایران منصوب کرد و در نامه اى از ایشان خواستند که بر جریانات بیت معظم له اشراف داشته باشند؛ و همواره درباره ایشان با تعابیرى همچون "فقیه عالیقدر"، "مجاهد بزرگوار"، "حاصل عمر من "، "ذخیره انقلاب " و "برج بلند اسلام " یاد مىکردند و حیثیت ایشان را "واجب المراعات " دانسته و پس از پیروزى انقلاب بسیارى از مسائل فقهى و سیاسى مربوط به قوه قضاییه و وزارتخانهها را به ایشان ارجاع مىدادند، و در آخرین نامه اى که به ایشان منسوب شده است فرمودند: "همه مىدانند که شما حاصل عمر من بوده اید و من شدیدا به شما علاقه مندم... من صلاح شما و انقلاب را در این مىبینم که شما فقیهى باشید که نظام و مردم از نظرات شما استفاده کنند".
نقش آیتالله العظمى منتظرى در پیروزى انقلاب اسلامى
نقش آیتالله العظمى منتظرى را در طول سالهاى نهضت اسلامى مىتوان در ابعاد گوناگون مورد اشاره قرار داد، که به طور اجمال عبارتند از:
۱ - بعد فکرى و سیاسى:
آیتالله منتظرى در بعد فکرى همواره مىکوشید در شرایطى که اندیشه جهاد و مبارزه با طاغوت در جامعه و حوزههاى علمیه متروک شده بود، فرهنگ مبارزه و جهاد را در اقشار مردم بخصوص قشر جوان، اعم از روحانى و دانشگاهى، ریشه دار و عمیق گرداند؛ و از این رو پیوسته به قشر تحصیل کرده و روشنفکران مذهبى و نقش مهم این قشر در بیدارى و رشد فکرى جامعه توجه خاصى داشت و همواره تلاش مىنمود بدبینى و فاصله موجود بین این دو قشر را که رژیم گذشته روى آن سرمایه گذارى زیادى نموده بود از بین برده و تبدیل به اخوت و برادرى و به صورت یک جبهه در برابر استبداد نماید.
تأسیس نمازجمعه در نجف آباد و سپس در اصفهان و بعضى نواحى آن و در تبعیدگاهها و زندانها و طرح مسائل حکومت اسلامى در خطبههاى نمازجمعه در آن شرایط خفقان، نشانه بارزى از توجه ایشان به بعد فکرى و عقیدتى نهضت اسلامى است.
از نظر سیاسى نیز حمایت معظم له از نهضت اسلامى به رهبرى امام خمینى اثر عمیقى در بین حوزهها و اقشار مردم داشت؛ زیرا در آن شرایط که اکثر روحانیون و بویژه سالخوردگان روحانى و معمرین حوزهها از ادامه نهضت و گسترش آن چندان استقبال نمىکردند، حمایت شخصیتى علمى و فقهى همچون آیتالله العظمى منتظرى که مراتب علمى ایشان مقبول تمام علما و جوامع حوزوى و دینى بود، آثار غیرقابل انکارى در مشروعیت و مقبولیت و گسترش نهضت اسلامى داشت.
۲ - حمایت از مرجعیت و رهبرى امام خمینى:
در شرایط خفقان آن زمان تثبیت مرجعیت و رهبرى امام خمینى یکى از اهداف مهم آیتالله العظمى منتظرى بود. ایشان پس از توجه و عنایت به بعد علمى و فقهى امام و شروع درس خارج اصول نزد ایشان به همراه مرحوم آیتالله مطهرى و تثبیت موقعیت علمى و تدریسى امام در حوزه علمیه قم، همزمان با شروع نهضت اسلامى به همراه مرحوم آیتالله ربانى شیرازى و جمعى از علما و فضلاى مبرز حوزه علمیه قم به بعد مرجعیت ایشان توجه نمودند و با تایید کتبى آن و دادن اعلامیه قدم بزرگى در این راه برداشتند که منجر به بازداشت و تبعید همگى به نقاط بد آب و هوا شد.
البته نقش قوى شهید حجت الاسلام محمد منتظرى نیز در این مرحله نسبت به گرفتن تایید کتبى براى مرجعیت امام از علما و مدرسین حوزه و برخورد صریح و قاطع او با کارشکنىها و احیانا محافظه کاریها معمول آن روزگار، بسیار ارزنده و فراموش نشدنى است.
اقدامات مهم آیتالله منتظرى در جریان مهاجرت مراجع و علماى شهرستانها به تهران در اعتراض به بازداشت امام خمینى و تلاش ایشان و نیز آیتالله امینى جهت تهیه مقدمات تنظیم و ارسال تلگراف از طرف مراجع و علماى مهاجر به امام به عنوان "مرجع تقلید شیعیان " در تثبیت مرجعیت و رهبرى رهبر فقید انقلاب نقش زیادى داشت.
همچنین در آن مقطع حساس از تلاش آیتالله منتظرى در مورد تعطیل نشدن شهریه امام در دوران تبعید نباید غفلت کرد.
۳ - تنظیم اعلامیهها و نشر آنها:
شکى نیست که بیانیههاى منتشره بر علیه استبداد نقش بزرگى در به پا داشتن پرچم جهاد و مبارزه داشته است. طبق اسناد ساواک آیتالله منتظرى پشتوانه اصلى اکثر بیانیهها و جزوات مخفى و نشریات از داخل حوزه علمیه قم بر علیه رژیم دیکتاتورى شاه بوده است، و لذا به دنبال انتشار هر بیانیه ساواک کنترل روى معظم له را بیشتر مىنمود.
البته نقش بارز مرحوم آیتالله ربانى شیرازى، شهید آیتالله صدوقى، شهید آیتالله سعیدى و تلاش خستگى ناپذیر شهید حجت الاسلام محمد منتظرى و تعدادى از فضلا و طلاب مبارز آن روزگار نیز نباید فراموش گردد.
۴ - حمایتهاى مالى از نهضت اسلامى و افراد مبارز:
نقش حمایتهاى مالى در هر نهضتى و تداوم آن قابل تردید و انکار نیست. فقیه عالیقدر حمایت مالى از نهضت اسلامى و افراد مبارز و خانوادههاى زندانیان را یکى از وظایف اصلى خود مىدانست. در شرایطى که رهبر نهضت اسلامى در حال تبعید به سر مىبرد و بیت ایشان در قم زیر نظر و کنترل شدید مأموران ساواک قرار داشت و عملا ارتباط مبارزین با رهبرى نهضت به کلى قطع یا بسیار ضعیف بود، نقش آیتالله العظمى منتظرى در تایید و حمایت مالى نهضت اسلامى و مبارزان مسلمان کاملا محسوس بود و ساواک نیز آن را به خوبى مىدانست؛ و لذا یکى از موارد اتهامى ایشان در محاکم فرمایشى، حمایت از نهضت اسلامى و کمک به خانوادههاى زندانیان سیاسى مىباشد.
با توجه به موارد فوق به خوبى در مىیابیم که آیتالله العظمى منتظرى پس از امام خمینى بالاترین نقش را در پیشبرد نهضت اسلامى ایفا کرده است، و در حقیقت مىتوان گفت معظم له پس از امام خمینى "معمار بزرگ انقلاب اسلامى " به شمار مىآید؛ این واقعیت به خوبى از بیانات علما و شخصیتهاى مبارز و انقلابى استفاده مىشود، که براى اطلاع بیشتر توصیه مىشود به متن سخنان و مصاحبههاى این بزرگان - که در جلد دوم کتاب "فقیه عالیقدر" درج شده است - مراجعه شود.
همراه با انقلاب پس از پیروزى
پس از پیروزى انقلاب آیتالله العظمى منتظرى همواره محل مراجعه اقشار مختلف مردم و فضلا و طلاب حوزههاى علمیه بود، و پیوسته گروهى از خبرنگاران خارجى و رسانههاى جهانى با ایشان در مورد اهداف انقلاب و برنامههاى آن مصاحبه مىنمودند. در همان روزهاى نخستین انقلاب، اقامه رسمى نمازجمعه در سراسر کشور مورد توجه ایشان قرار گرفت و طى دیدارى با امام خمینى خواستار تعیین ائمه جمعه شهرستانها توسط معظم له شدند و امام مایل بودند فقیه عالیقدر شخصا متصدى آن شوند. آنگاه مرحوم آیتالله طالقانى از طرف امام خمینى به امامت جمعه تهران منصوب شد و براى مراکز استانها نیز ائمه جمعه تعیین و بتدریج در اکثر نقاط کشور این سنت بزرگ احیا و اقامه شد.
با شروع مقدمات انتخابات خبرگان قانون اساسى و به دنبال تقاضا و اصرار عده اى از نیروهاى اصیل انقلاب و فضلاى حوزه، ایشان نامزد شرکت در انتخابات خبرگان از تهران شد؛ و پس از انتخاب با راى بالا از سوى مردم تهران، به ریاست مجلس خبرگان برگزیده شد.
همزمان با کار خبرگان آیتالله طالقانى به لقاءالله پیوست و فقیه عالیقدر به امامت جمعه تهران منصوب شد و تا پایان کار خبرگان این امامت ادامه یافت؛ و پس از آن هنگام مراجعت به حوزه علمیه قم، مراتب را به استحضار امام رساند و معظم له تعیین امام جمعه تهران را به نظر و صلاحدید خود ایشان موکول فرمودند؛ ایشان نیز حجت الاسلام والمسلمین خامنه اى را به امام معرفى نمود و امامت جمعه تهران از سوى امام (ره) به مشارالیه محول شد.
آیتالله العظمى منتظرى پس از بازگشت به حوزه علمیه قم بنابر نظر و تاکید امام خمینى امامت جمعه شهرستان قم را براى مدتى به عهده گرفت و سپس از آیتالله مشکینى خواست تا ایشان متصدى آن شود.
فقیه عالیقدر در تمام مراحل و مسائل از ارائه تذکرات و پیشنهادات مفید و لازم دریغ نمىورزید، و با آنکه در حوزه علمیه قم اشتغال کامل به تدریس و تحقیق و تالیف کتب علمى داشت ولى چون بیت ایشان محل مراجعه مسئولین مملکتى و اقشار مختلف مردم بود معظم له عملا مطمئن ترین وسیله ارتباط مردم با امام و نظام شده بود و در دیدارها یا مکاتبات و مراسلات خود با امام و مسئولین نظام خواستهها و نظریات مراجعین و احیانا کمبودها و یا خطاها و اشتباهات را منعکس مىنمود.
ایشان بر مشارکت همه مردم و گروههاى سیاسى و استفاده از همه تفکرات و قابلیتها - اعم از موافق و مخالف - تاکید مىورزید؛ و حتى نسبت به جریانات منحرف و ضد انقلاب، اعتقاد به جذب و هدایت آنان داشت و بر رعایت حقوق آنان - بویژه زندانیان - اصرار مىورزید. آیتالله العظمى منتظرى بر خلاف رویه معمول قدرتمندان که در زمان تصدى قدرت، یا کمتر به حقوق مخالفان مىپردازند و یا آن را قربانى مصالح روبنایى و داد و ستدهاى سیاسى مىنمایند، در همان هنگامه قدرت بالاترین مصلحت را دفاع از حقوق و آزادیها اساسى انسانها مىدانست و در این راه حاضر به مسامحه و مصالحه نبود، و براى دفاع از حقوق کسانى که اعتقاد آنان را قبول نداشت قدرت و موقعیت خود را از دست داد.
با شروع جنگ تحمیلى عراق علیه ایران، آیتالله العظمى منتظرى کمکها و حمایتهاى فراوانى را نسبت به جبههها مبذول مىداشت؛ و مکررا توصیه و سفارشهاى لازم را در جلسات خصوصى و عمومى به مسئولین و فرماندهان ارتش و سپاه گوشزد مىکرد و عملا نیز بسیارى از بستگان خود را راهى جبهههاى نبرد نمود، از جمله مىتوان حضور مکرر مرحوم حاج على منتظرى والد مکرم ایشان و نیز فرزندان و نوههاى معظم له را در خطوط مقدم جبههها نام برد که در نهایت فرزند برومند ایشان حجت الاسلام سعید منتظرى بینایى یک چشم و شنوایى یک گوش خود را در جبهه از دست داد، و یاسر رستمى یکى از نوادگان معظم له به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
حضور نزدیکان آیتالله منتظرى در جبههها و کمکهاى ایشان مانع از آن نمىگردید که ایشان نظرات و انتقادات خود نسبت به روند جنگ را ابراز ندارد و بر اشتباهات و کاستىهاى آن سرپوش گذارد. آیتالله منتظرى پس از فتح خرمشهر در سال ۱۳۶۱ مصرانه بر خاتمه جنگ تاکید مىورزید، که این نظر در ابتدا با موافقت امام خمینى همراه بود ولى متاسفانه با اصرار و گزارشات نادرست برخى از فرماندهان سپاه و مسئولان جنگ نظر امام خمینى بر ادامه جنگ قرار گرفت، و در نهایت موجب از دست رفتن فرصتها و بروز خسارتهاى فراوان گردید و امام خمینى ناچار به پذیرش قطعنامه در سال ۱۳۶۷ شدند.
فقیه عالیقدر با هوشیارى خاص خود و احساس همبستگى شدید با مردم و انقلاب و حوزههاى علمیه و دانشگاهها، در هر فرصت امور مهمى را عملى و یا راهکارهایى را در رابطه با موضوعات مختلف پیشنهاد مىداد که در تاریخ انقلاب ثبت شده است.
از جمله مىتوان به امور ذیل اشاره نمود:
۱ - اقدام براى تأسیس "شوراى مدیریت حوزه علمیه قم ".
که پس از کسب موافقت امام خمینى مشروط بر توافق با آیتالله العظمى گلپایگانى، سه نفر از اساتید و فضلاى حوزه علمیه توسط معظم له و به نیابت از امام و سه نفر از طرف آیتالله العظمى گلپایگانى تعیین و به کار مشغول شدند. ضمنا ایشان از حمایتهاى مالى و فکرى این شورا و رفع مشکلات و موانع مختلف آن در هر فرصتى دریغ نمىکرد.
۲ - اقدام به تشکیل "مجمع نمایندگان طلاب حوزه ".
این اقدام زمانى انجام شد که فقیه عالیقدر احساس کردند نقطه نظرات طلاب شهرستانها در مسائل حوزوى مربوط به خودشان باید لحاظ شود.
۳ - تأسیس "جامعه الامام الصادق (ع)".
این اقدام به دنبال احساس این ضرورت صورت پذیرفت که جمهورى اسلامى نیاز به کادرهاى ورزیده و مسلط به علوم و زبانهاى زنده دنیا دارد تا بتواند اهداف خود را به مردم دنیا اعلام نماید. و ضمن تعیین آیتالله مهدوى کنى جهت ریاست و سرپرستى دانشگاه از سوى آیتالله العظمی منتظرى، حضرات آیات و حجج اسلام: مشکینى، نورى همدانى، امینى، خامنه اى و امامى کاشانى و چند تن از معتمدین و افراد خبیر براى عضویت هیئت امناى آن معین شدند. طبق اساسنامه این جامعه ریاست عالیه این دانشگاه نیز بر عهده فقیه عالیقدر تا زمان رحلت قرار داشته، که البته بر خلاف صراحت این اساسنامه امور این دانشگاه بدون هماهنگى با ایشان انجام پذیرفته است!
۴ - اقدام به تشکیل "دانشکده قدس " وابسته به جامعه الامام الصادق (ع).
به دنبال درخواست بعضى مسئولین سفارت فلسطین در تهران از معظم له مبنى بر جذب جوانان مسلمان فلسطین جهت بالا بردن سطح معلومات علمى و مذهبى آنان، ایشان از مسئولین جامعه الامام الصادق (ع) خواستند تا دانشکده اى بدین منظور تأسیس گردد. مقدمات تأسیس این دانشگاه فراهم گشت ولى متاسفانه با تغییر شرایط عملى نشد.
۵ - تأسیس "مرکز جهانى علوم اسلامى " در قم.
این اقدام زمانى انجام شد که دسته دسته از علاقه مندان انقلاب اسلامى از کشورهاى مختلف به حوزه علمیه قم جهت کسب علوم اسلامى وارد مىشدند و حوزه توان جذب آنان را نداشت.
۶ - تأسیس چهار مدرسه با برنامههاى مخصوص در حوزه علمیه قم.
که عبارت بودند از مدارس: "رسول اکرم (ص)"، "امام باقر(ع)"، "امام صادق (ع)" و "بعثت ".
این اقدام زمانى انجام شد که جاذبه انقلاب و حوزه علمیه هزاران جوان مشتاق را از شهرهاى دور و نزدیک مجذوب فراگیرى علوم اسلامى نموده بود و مدارس حوزه علمیه و شوراى مدیریت نیز ظرفیت و توان جذب و اداره آنان را نداشت.
۷ - تأسیس "مدرسه عالى تخصصى ".
این مدرسه به دنبال تاکید معظم له بر لزوم تخصصى نمودن رشتههاى گسترده فقه شیعه تأسیس شد و گامهاى مفیدى را پیمود، ولى با تغییر شرایط روند رشد آن متوقف گردید.
۸ - ایجاد مدارس علمیه در خارج کشور جهت تربیت طلاب خارجى در کشورهاى خود.
پس از تأسیس مرکز جهانى علوم اسلامى در حوزه علمیه قم، فقیه عالیقدر به این حقیقت توجه نمودند که ایجاد مدارس علمیه در هر کشور و اعزام اساتید از حوزه علمیه به خارج از جهاتى پر فایده تر مىباشد، در این رابطه در بعضى کشورها نظیر "سیرالئون " و "کنیا" مدارس و مراکزى بدین منظور ایجاد گردید.
۹ - تعیین نماینده براى انجمن اسلامى دانشجویان خارج کشور.
این اقدام پیرو تقاضاهاى مکرر اعضاى انجمن مزبور صورت گرفت. نماینده معظم له ضمن حضور در جلسات و سمینارهاى آنان در خارج کشور، علاوه بر ابلاغ رهنمودهاى فکرى و سیاسى فقیه عالیقدر مساعدتهایى را نیز به عمل مىآورد.
۱۰ - بازسازى و گسترش مدرسه دارالشفاء قم.
هزینه ساختمانى و تجدید بناى این مدرسه از طرف یکى از افراد خیر، زیر نظر و با اشراف فقیه عالیقدر تامین شد. در طرح بازسازى منازل متعددى از اطراف مدرسه توسط ایشان خریدارى و جزو مدرسه قرار گرفت. علاوه بر بازسازى اصل مدرسه به شکل جدید و با مدرسهاى متعدد جهت تدریس عمومى حوزه، قسمت مجهز و جداگانه اى جهت مرکز مدیریت حوزه و تشکیل جلسات و سمینارها و میزگردها و دیگر نیازهاى عمومى حوزه در نظر گرفته شد و سالهاست که این قسمت مورد استفاده قرار گرفته است .
۱۱ - ایجاد "مرکز بزرگ اسلامى " در کردستان.
به دنبال مراجعات مکرر روحانیون اهل سنت به فقیه عالیقدر و اظهار نیاز به مرکزى جهت فراگیرى علوم دینى و توجه به امور تبلیغى و فکرى آن منطقه، معظم له ضمن مشورت با امام خمینى اقدام به تأسیس آن نمود، که خدمات زیادى را بخصوص در ایام جنگ تحمیلى و با توجه به بحران منطقه انجام داده است.
تأسیس این مرکز موجب شد تا حدود زیادى روحانیون اهل سنت به کشورهایى همچون عراق، پاکستان و حجاز محتاج نشوند. اقدامات مشابهى نیز در منطقه زاهدان و تربت جام و ترکمن صحرا توسط ائمه جمعه و بعضى از روحانیون منطقه با اشراف و تاکید ایشان انجام شد، ولى هیچ کدام ثبات و استحکام مرکز بزرگ اسلامى کردستان را پیدا نکرد.
۱۲ - اعزام هیئت هایى به کشورهاى مختلف جهت تبیین اهداف انقلاب اسلامى.
این اقدام به دنبال اعلام جمعه آخر ماه رمضان به عنوان روز جهانى قدس از طرف امام خمینى صورت گرفت، و اولین اقدامى بود که در این رابطه با چنان محتوا و انگیزه از طرف جمهورى اسلامى انجام مىشد.
۱۳ - تشکیل اولین سمینار ائمه جمعه داخل و خارج کشور.
این اقدام مهم پس از اقدام معظم له در جهت احیا و اقامه سنت نماز جمعه در کشور صورت گرفت. محل برگزارى سمینار مزبور مدرسه فیضیه بود، شروع سمینار با پیام معظم له و با حضور شخصیتهاى روحانى و سیاسى کشور انجام شد.
۱۴ - اعلام "هفته وحدت ".
این اقدام در راستاى احساس نیاز جهان اسلام به وحدت کلمه و تشکیل یک جبهه اسلامى قوى به دور از اختلافات مذهبى و قومى بود. مورخین اهل سنت میلاد پیامبراکرم (ص) را "دوازده ربیع الاول " ذکر کرده اند، ولى اکثر مورخین شیعه "هفده ربیع الاول " را میلاد آن حضرت مىدانند. بدین لحاظ آیتالله العظمى منتظرى دوازدهم تا هفدهم ربیع الاول را به عنوان هفته وحدت اعلام نمود، و مورد استقبال عمومى داخل و خارج کشور و حضرات مراجع وقت و شخص امام خمینى و نهادها و ارگانهاى انقلاب و شخصیتهاى سیاسى و دینى قرار گرفت.
۱۵ - اعلام "هفته ولایت و امامت ".
معظم له در سال ۱۳۶۴ از روز "هجدهم تا بیست وپنجم ذیحجه " را به عنوان هفته ولایت و امامت اعلام نمود، و این عمل مورد استقبال علاقه مندان و محبان اهل بیت عصمت و طهارت (ع) قرار گرفت. مناسبت هفته ولایت این است که روز هجده ذیحجه "عید غدیر" و روزى است که پیامبر اکرم (ص) به دستور خداوند حضرت امیرالمؤمنین على بن ابیطالب (ع) را به عنوان امام و خلیفه خود معرفى نمودند. در روز بیست و چهارم ذیحجه نیز دو جریان مهم تاریخى در طى سالیانى چند رخ داده است: یکى قضیه مباهله پیامبر اسلام (ص) با نصاراى نجران و نزول آیه مباهله، و دیگرى داستان حضرت على (ع) که انگشتر قیمتى خود را به سایل در حال رکوع نماز بخشیدند. و در روز بیست وپنجم ذیحجه جریان سه روز روزه دارى حضرت على (ع)، حضرت فاطمه (س)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و مراجعه "سایل " و "مسکین " و "اسیر" به آن حضرات و اعطاى قوت حاضر در منزل به آنان و افطار نمودن با آب و نزول سوره (هل اتى) رخ داده است.
۱۶ - اعلام روز پانزدهم شعبان المعظم - روز میلاد حضرت ولى عصر(عج) - به عنوان "روز جهانى مستضعفین ".
۱۷ - به وجود آوردن جریان "وحدت حوزه و دانشگاه ".
ایشان از همان روزهاى نخستین انقلاب در اندیشه نزدیک نمودن حوزه و دانشگاه بود و جلسات متعددى به این منظور از طرف ایشان و احیانا با شرکت معظم له تشکیل گشت، تا بالاخره روز شهادت آیتالله دکتر مفتح رسما به عنوان روز وحدت حوزه و دانشگاه نامگذارى شد و به همین مناسبت هر ساله مراسمى از طرف فضلاى حوزه در دانشگاه و از دانشگاهیان در حوزه برگزار مىشود.
۱۸ - اعزام هیئتى به افغانستان جهت برقرارى آتش بس بین گروههاى مجاهد شیعه.
در سالهاى ۶۳ و ۶۴ که بین گروههاى مبارز شیعه افغانى جنگ داخلى شدیدى در جریان بود و بیش از هزار نفر کشته شده بودند، معظم له هیئتى را با هماهنگى سپاه و وزارت خارجه به افغانستان اعزام داشت. مسئولیت این هیئت علاوه بر آتش بس، ایجاد شوراهاى قضایى در مناطق مختلف و آزاد شده آن و رسیدگى به اوضاع مدارس علمى و روحانیت آن سامان بود.
۱۹ - تعیین قضات شرع و ائمه جمعه براى خارج کشور.
به دنبال تقاضاهاى مکرر از افغانستان و لبنان، امام خمینى مسئولیت نصب قاضى و امام جمعه در خارج از ایران را به آیت الله العظمى منتظرى محول نمودند. به دنبال دستور امام ایشان در مورد افغانستان که مناطق زیادى از آن آزاد شده بود، اقدام به تعیین قضات شرع براى دادگاههاى انقلاب و ائمه جمعه آن مناطق نمود. البته حکم قضات شرع محدود به یک سال بود و پس از انقضاى مدت در صورت مطلوب بودن عملکرد قضات حکم آنان را مجددا تمدید مىکردند.
۲۰ - ایجاد "مرکز تربیت مدرس معارف براى دانشگاهها".
به دنبال اعزام نمایندگانى از طرف ایشان به دانشگاهها جهت تدریس معارف اسلامى و احساس نیاز به تربیت اساتیدى قوى و مناسب با فضاى دانشگاهها، فقیه عالیقدر مرکزى را به همین منظور در محل مدرسه دارالشفاء قم تأسیس نمودند و تعداد زیادى از طلاب فاضل به تحصیلات مربوطه مشغول شدند. فارغ التحصیلان دوره اول این مرکز اکنون جزو بهترین اساتید معارف دانشگاهها هستند و مشغول به کار مىباشند.
۲۱ - تشکیل ستاد مرکزى جهت تقسیم اراضى موات بین فاقدین زمین.
پس از احاله امر رسیدگى اراضى بزرگ و موات از طرف امام خمینى به آیتالله العظمى منتظرى و آیتالله بهشتى و آیتالله مشکینى، و تنظیم طرحى جامع از سوى آنان و وزارت کشاورزى، ستادى مرکب از هفت نهاد و ارگان مسئول اجراى طرح مذکور شد.
براى نظارت دقیق بر اجراى آن، قضات شرعى از طرف آیتالله العظمى منتظرى مسئولیت آن را به عهده داشتند و اشراف بر کار ستاد مرکزى و تعیین سرپرست آن و تامین هزینه قضات ناظر در شهرستانها به عهده معظم له بود. این ستاد هزاران هکتار اراضى موات را بین کشاورزان مستضعف و فاقد سرمایه و زمین کافى تقسیم نمود و به وضعیت اراضى بزرگ مالکان نیز با حق اعمال ولایت که از طرف امام به ایشان محول شده بود رسیدگى کرد.
۲۲ - اعزام هیئت ویژه به لبنان جهت برقرارى آتش بس بین گروه امل و حزب الله.
این اقدام به دنبال جنگ داخلى شدیدى بود که بین دو گروه شیعى لبنان در آن سالها اتفاق افتاد و صدها مسلمان از طرفین کشته و مجروح شده بودند.
۲۳ - تشکیل ستاد کمکهاى مردمى به جبههها.
هنگام جنگ تحمیلى یکى از مراکز حمایت و کمک رسانى به رزمندگان، دفتر آیتالله العظمى منتظرى بود. با افتتاح حساب مخصوصى به نام معظم له، اقشار مختلف مردم کمکهاى نقدى زیادى به این شماره واریز نمودند؛ و ایشان ستادى متشکل از نمایندگان ارتش، سپاه، بسیج و جهاد تشکیل دادند تا نیازهاى ارگانهاى خود در جبهه را مشخص کرده و کمکهاى مربوطه را هماهنگ نمایند. فقیه عالیقدر خود نیز نمایندگانى را در ستاد فوق قرار داد تا به طور منظم به جبههها بروند و نیازهاى غیرتسلیحاتى رزمندگان را شناسایى و تامین نمایند.
۲۴ - تشکیل "دادگاه عالى انقلاب در قم ".
این اقدام مهم زمانى صورت گرفت که گزارشات متعددى از رویه ناهماهنگ دادگاههاى انقلاب به ایشان مىرسید و این احساس به وجود آمد که این احکام ناهماهنگ باعث تضعیف و وهن دادگاههاى انقلاب مىشود. فقیه عالیقدر پس از تشکیل دادگاه عالى انقلاب با اختیاراتى که از طرف امام خمینى داشتند، به شوراى عالى قضایى پیشنهاد کردند تا بخشنامه اى رسمى به تمام دادگاهها و دادسراهاى انقلاب صادر نماید مبنى بر اینکه تمام پرونده هاى اعدام و مصادره هاى بیش از پانصدهزار تومان باید قبل از صدور حکم به دادگاه عالى فرستاده شود تا بر اساس اظهارنظر دادگاه عالى، دادگاه بدوى حکم را انشاء نماید. به برکت دادگاه عالى هزاران نفر از اعدام نجات یافتند و پس از آزادى از زندان در مسیر زندگى قرار گرفتند.
۲۵ - اعزام نماینده به داخل زندانها جهت بررسى امور زندانیان.
این اقدام به دنبال نامهها و شکایات مختلفى بود که از سوى زندانیان و خانوادههاى آنان به دست ایشان مىرسید.
۲۶ - تشکیل "هیئت عفو زندانیان ".
این اقدام هنگامى صورت گرفت که طبق گزارشات نمایندگان ایشان از داخل زندانها، پاره اى از زندانیان از گذشته خود نادم و متمایل به نظام و یا بى تفاوت شده بودند و ایشان اصرار داشت این گونه افراد نباید در زندان نگاه داشته شوند. اعضاى این هیئت عبارت بودند از حضرات آیات و حجج اسلام: محمدى گیلانى، ابطحى کاشانى، موسوى بجنوردى و قاضى خرم آبادى. لازم به ذکر است که کار این هیئت تهیه لیست از زندانیانى بود که مىبایست مورد عفو و بخشش قرار مىگرفتند و پس از تایید وزارت اطلاعات، فقیه عالیقدر از طرف امام خمینى آنان را مورد عفو قرار مىداد.
تلاش پیگیر و مستمر در چند بعد
با نگاهى کوتاه به زندگى حضرت آیتالله العظمى منتظرى قبل از پیروزى انقلاب و بعد از آن، این حقیقت به خوبى دیده مىشود که معظم له همواره در چند بعد تلاش و حرکت مستمر داشته است. در دوران مبارزه با طاغوت هیچ گاه تلاش و حرکت علمى و فقهى در حوزه و تدریس و تحقیق، ایشان را از رسالت مبارزه با دستگاه جلاد شاه باز نمىداشت؛ همان گونه که مبارزه نیز ایشان را از کارهاى علمى و حوزوى خود باز نداشت، تا آنجا که ایشان زندانها و تبعیدگاههاى خود را همواره و در حد امکان تبدیل به مرکز مطالعه علمى و فقهى و در حد میسور بحث و تحقیق مىنمود، که به عنوان مثال مىتوان شروع بحث تحقیقى "خارج خمس " در زندان اوین براى شخصیتهاى عالم و فاضل هم بند خویش و تدریس "طهارت " و "اسفار" را یادآور شد.
فقیه عالیقدر زندگى را بدون حرکت در راستاى "جهاد" و "اجتهاد" بدون مفهوم مىدانست و از همان هنگام جوانى پیوسته تمام لحظات عمر ایشان با دو عنصر یاد شده ترسیم گشته است. پس از پیروزى انقلاب نیز هیچ گاه مراجعات مردمى و ملاقاتهاى اقشار مختلف و توجه به اهداف انقلاب و انجام کارها و ارائه پیشنهادات ابتکارى و خلاق، ایشان را از وظیفه اصلى خود یعنى کارهاى علمى و تدریس و تربیت شاگرد و تالیف کتب فقهى باز نداشت، چنانکه کارهاى علمى نیز مانع توجه به مسئولیت حمایت از نظام و انقلاب نگردید.
دیدگاهها و نقطه نظرها در رابطه با حکومت اسلامى
با اندک توجه به اظهارات و نقطه نظرات فقیه عالیقدر در طول ده سال بعد از پیروزى انقلاب و نیز سالهاى پس از آن، درخواهیم یافت که ایشان در مسائل گوناگون حوزه و انقلاب و نظام و شکل مدیریت کشور نقطه نظرها و دیدگاههاى مفیدى داشته اند.
هرچند امورى که به طور خیلى فشرده و مجمل برشمرده شد در اثبات این معنا کفایت مىکند، ولى با تامل در گفتارها و رهنمودهاى مردمى ایشان در طول سالهاى قائممقامى و پس از آن - که اکثرا توسط رسانههاى گروهى منتشر شده است - نقطه نظرهاى دیگرى نیز به دست مىآید که اجمالا به پاره اى از آنها اشاره مىشود:
۱ - تاکید بر هماهنگى ارکان مختلف نظام:
پس از احیاى سنت نمازجمعه و نصب ائمه جمعه از طرف امام خمینى و توجه مردم به آنان و دستیابى ائمه جمعه به نفوذ کلمه و قدرت مردمى، قهرا تنشهایى با نمایندگىهاى رسمى دولت یعنى استانداران و فرمانداران به وجود مىآمد و احیانا به تضاد و کشمکشهاى حادى مىرسید و معمولا با دخالت شخص حضرت امام یا فقیه عالیقدر و یا سایر شخصیتهاى صاحب نفوذ انقلاب حل و فصل مىشد. در این مرحله آیتالله العظمى منتظرى در رهنمودهاى خود نسبت به وحدت و هماهنگى نظام تاکید مىکرد و مىگفت: کشور را با دو نظام ناهماهنگ نمىتوان اداره نمود؛ در صدر اسلام نیز که حکومت اسلامى تشکیل شد یک نظام هماهنگ حاکمیت داشت، و بالاخره به یک شکلى باید این تضاد و دوگانگى را که هر روز در گوشه و کنار کشور به چشم مىخورد تبدیل به وحدت و یگانگى حاکمیت نمود.
۲ - حفظ شمول و سعه صدر ائمه جمعه نسبت به جناحها و افراد مختلف:
معظم له در ملاقاتهاى خود با ائمه جمعه - چه در سمینارها و یا در دیدارهاى دیگر - همواره تاکید داشت که چون ائمه جمعه از طرف امام امت منصوب شده اند در حقیقت نمایندگان معنوى و فکرى مقام رهبرى مىباشند و قهرا باید همچون امام که نسبت به جریانات و جناحها و افراد مختلف شمول و سعه صدر دارند آنان نیز چنین باشند و از گرایش و تمایل به جناح خاص یا افراد معینى پرهیز نمایند.
۳ - پرهیز از خط بازى و گروه گرایى در گزینشها:
ایشان همواره در دیدارهاى مسئولین مربوطه تاکید داشت جذب و گزینش افراد براى مسئولیتها باید بر اساس لیاقت و کاردانى و تقواى آنان باشد نه رفاقت و یا گروه گرایى؛ در یک برهه از سالهاى گذشته ایشان احساس کرده بود که نیروهاى اصیل انقلاب در حال حذف و انزوا قرار گرفته اند و لذا در رهنمودهاى عمومى خود مسأله کودتاى خزنده علیه نیروهاى انقلاب را گوشزد کرده و هشدارهاى بیدار کننده اى ارائه مىداد.
۴ - پرهیز از تجملات و اشرافیت:
آیتالله منتظرى همواره به مسئولین و روحانیون و اقشار دیگر توصیه مىنمود زندگى خود را در سطح پایین و نازلى نگاه دارند، و اگر فرضا شرایط بعضى امور را ایجاب کرده است به حداقل و اندازه ضرورت اکتفا نمایند. نسبت به مصرف گرایى غلط که متاسفانه در بسیارى محافل و خانوادهها معمول است نیز هشدار داده و مىگفت: مصرف زیاد نسبت به هر چیزى، علاوه بر آثار منفى روحى براى افراد موجب وابستگى کشور به اجانب و نیاز به استقراض از بیگانگان و وارد نمودن بى رویه کالاهاى خارجى مىشود.
۵ - تغییر چهره جنگ "دولت ایران با دولت عراق " به جنگ "ملت عراق با حکومت عراق ":
پس از فتح خرمشهر و خارج شدن ارتش متجاوز بعث از کشور، معظم له بعد از اینکه به مسئولین بلندپایه پایان دادن جنگ را پیشنهاد نمود و مورد قبول قرار نگرفت، نسبت به تغییر چهره جنگ به "جنگ ملت مسلمان عراق با حکومت بعث " تاکید داشت و مىفرمود: ترتیبى داده شود تا اسرا و سایر نیروهاى عراقى مخالف حکومت بعث متصدى جنگ با صدام گردند و ارتش و سپاه جمهورى اسلامى پشتیبان و حامى آنها باشند، تا بهانه تبلیغاتى صدام مبنى بر جنگ عرب و عجم از او گرفته شود و به علاوه ملت مسلمان عراق انگیزه پیوستن به جبهههاى جنگ علیه صدام را داشته باشند.
۶ - پیشنهاد تشکیل دستههاى چریکى و اعزام آنان به داخل عراق:
فقیه عالیقدر پس از بالا رفتن آمار شهداى جبههها و به دست نیاوردن پیروزى مورد نظر در حملات متعدد، پیشنهاد فوق را با مسئولین اداره جنگ مطرح نمودند.
۷ - تاکید بر آزادى رسانههاى جمعى - اعم از صدا و سیما و مطبوعات - و امکان استفاده همه جناحها و گروههاى سیاسى و فکرى از رسانههاى جمعى:
ایشان کرارا در بیانات و دیدارهاى خود با مسئولین مربوطه، آزادى بیان و قلم را مورد تاکید قرار مىداد و یادآور مىشد: بدون چنین آزادى و تضارب افکار و اندیشهها ملت ما به استقلال و شخصیت فکرى و سیاسى - که یکى از آرمانهاى انقلاب است - نمىرسد.
۸ - تاکید بر آزادى احزاب:
پس از تصویب قانون احزاب، معظم له همواره بر اجراى آن به دور از ملاحظات سیاسى اصرار داشت؛ و در پاسخ اینکه چگونه آزادى احزاب با ولایت فقیه منطبق مىشود، اظهار مىداشت: اختیارات ولى فقیه در قانون اساسى مشخص است و احزاب مردمى و ملى در امور مربوط به مقدرات کشور و انقلاب حق اظهارنظر و دخالت دارند. ایشان در این رابطه یادآور مىشد: اگر در جامعه ما احزاب سیاسى طبق قانون اساسى آزاد نباشند، قهرا گرایشهاى سیاسى موجود در جامعه به شکل غیرقانونى و باندبازى و جریانهاى مخفى درمى آیند و از طرفى روحانیت نیز از آثار منفى آن مصون نمىماند و طبعا انسجام لازم در جامعه و قداست روحانیت در معرض خطر قرار مىگیرد.
۹ - اصرار بر اجراى قانون شوراهاى شهر و روستا:
آیتالله منتظرى یادآور مىشد: اگر بخواهیم مردم حکومت را از آن خود بدانند و پیوند آنها با مسئولین تقویت شود، باید به شکل قانونى آنها را در انتخاب و گزینش مسئولین شهرها و استانها شرکت و دخالت دهیم.
۱۰ - توجه خاص به کشاورزى و تقویت آن:
معظم له کرارا خطر موج فزاینده شهرنشینى و کوچ کشاورزان به شهرها بخصوص تهران را متذکر مىشد و عامل اصلى آن را کم توجهى به کشاورزى دانسته و مىگفت: اگر براى کشاورز ماندن در روستا و پرداختن به کشاورزى صرف نکند، راهى جز کوچ کردن نخواهد داشت. از طرف دیگر جاذبههاى شهرنشینى نیز مانند امکانات بیشتر و مواد غذایى ارزانتر و... که در شهرهاى بزرگ در مقایسه با روستاها وجود دارد، عامل دیگرى براى کوچ کردن و ضربه واردشدن به کشاورزى و در نتیجه وابستگى کشور در تامین مواد غذایى به خارج خواهد بود؛ بنابراین این امکانات باید براى روستاییان نیز فراهم گردد تا انگیزه آنان براى مهاجرت به شهرها کمتر شود.
از طرفى اقتصاد کشور نباید تنها به نفت وابسته باشد، چرا که این منبع ممکن است روزى به پایان رسیده و کشور دچار مشکل گردد؛ بنابراین باید با اهمیت دادن به کشاورزى و سایر منابع و صنایع، اقتصاد کشور را از وابستگى به نفت خارج ساخت.
۱۱ - تاکید بر حذف ارگانهاى مکرر و ادغام در مشابه خود:
ایشان در مورد ادغام نیروهاى مسلح طرحى تنظیم نمود و در اختیار مسئولین بلندپایه کشور قرار داد؛ بر اساس این طرح بیش از دو نیروى مسلح نیاز نیست: یکى "نیروى نظامى " براى حفظ مرزها و حدود و ثغور کشور، و دیگرى "نیروى انتظامى " براى تامین امنیت داخلى، و نام هر کدام هر چه باشد مهم نیست. و قهرا ژاندارمرى، کمیته و شهربانى در هم ادغام مىشوند و یک نیروى واحد انتظامى به وجود مىآید، و بسیج زیر نظر امام خواهد بود و به صورت ذخیره و پشتوانه مردمى و معنوى در مواقع ضرورى با فرمان امام خمینى به پشتیبانى نیروهاى نظامى و انتظامى خواهد رفت. بعدها قسمت زیادى از طرح مزبور تصویب و مورد عمل قرار گرفت.
معظم له در مورد سایر ارگانهاى مکرر نظام، نظیر "صنایع نظامى ارتش و سپاه "، "سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات " و برخى از وزارتخانهها نیز همین دیدگاه را ارائه مىنمود.
۱۲ - تاکید فراوان بر عمل همه ارگانهاى نظام به قانون اساسى:
ایشان همواره یادآور مىشد اگر نسل معاصر و موسس انقلاب به قانون اساسى که دستاورد مهم انقلاب است پایبند نباشند، چه توقعى از نسلهاى آینده خواهیم داشت ؟
۱۳ - کیفیت اصلاح و تتمیم قانون اساسى:
فقیه عالیقدر که خود ریاست خبرگان تدوین قانون اساسى را به عهده داشت، وجود برخى نواقص و ابهامات را در قانون اساسى قبول داشت ولى نسبت به زمان اقدام جهت تتمیم و تکمیل آن با توجه به شرایط سیاسى، اجتماعى بعد از پایان جنگ و نیز مواد مورد اصلاح، نظریات و دیدگاههایى داشت که کتبا به اطلاع امام خمینى رساند.
۱۴ - تاکید بر جذب مغزهاى تحصیل کرده و متخصص که به دلایلى از کشور خارج شده اند:
آیتالله منتظرى علاوه بر رهنمودها و تذکرات فراوان به مسئولین مربوطه، به نمایندگان اعزامى خود به خارج کشور نیز توصیه مىکرد افراد علاقه مند به کشور را شناسایى نموده و آنان را تشویق به بازگشت به کشور نمایند. بالاخره با احساس نیاز فوق توسط مسئولین کشور، ترتیبى داده شد تا چند هیأت رسمى از طرف دولت بدین منظور به خارج کشور اعزام شوند.
۱۵ - تاکید بر عدم تصدى پستهاى اجرایى توسط روحانیت:
ایشان طى گزارشات زیادى از حساسیت مردم نسبت به روحانیت به علت به دست گرفتن پستهاى چشمگیر نظیر ریاست جمهورى، ریاست مجلس، وزارت، وکالت و امثال آن و بدبینى تدریجى به آنان مطلع بود و در فرصتهاى گوناگون رشد این حساسیت و عواقب منفى آن را گوشزد مىنمود و معتقد بود در صورت وجود فرد غیر روحانى که داراى لیاقت و تعهد لازم باشد، ضرورتى ندارد که این گونه مسئولیتها را افراد روحانى در دست داشته باشند.
۱۶ - تاکید بر اصلاح ساختار سیاسى نظام:
ایشان همواره نسبت به اصلاح ساختار سیاسى کشور و رفع نواقص و تضادها و کارآمد ساختن آن تاکید داشته اند. از نگاه ایشان توازن میان "قدرت " و "مسئولیت " در واگذارى اختیارات به افراد و نهادها رعایت نشده است؛ و این عدم توازن بویژه در دو نهاد رهبرى و ریاست جمهورى به چشم مىخورد. از یک سو اختیارات فراوان به رهبرى واگذار شده و مسئولیت و پاسخگویى او در برابر مردم یا نمایندگان آنان تعریف و تضمین نشده است، و از سوى دیگر وظایف و مسئولیتهاى زیادى بر عهده رییس جمهور گذاشته شده ولى اختیاراتى متناسب با این مسئولیت به او اعطا نشده است.
در مورد نهاد ولایت فقیه، آیتالله منتظرى در سالهاى قائممقامى نظریه "انتخاب " را در درس خارج خود مطرح نمود که بر اساس آن فقیه - هرچند جامع الشرایط باشد - بدون آراى مردمى هیچ گونه مشروعیتى نخواهد داشت؛ و اساسا حکومت یک قرارداد لازم میان مردم و حاکم یا حاکمان به شمار مىآید که هر شرط معقول و مشروع در ضمن این قرارداد پذیرفتنى است. لذا چنانچه مردم بخواهند مىتوانند هنگام بیعت با حاکم یا حاکمان خود، اختیارات او را محدود، موقت و یا تفکیک نمایند؛ و حاکم یا حاکمان واجد شرایط منتخب از سوى مردم موظف به رعایت این شروط مىباشند. بنابراین شکل حکومت اسلامى و ساختار نظام سیاسى در هر زمان باید بر اساس نیازها و شرایط - بنابر تشخیص کارشناسان و تصویب مردم - اصلاح گردد.
۱۷ - توجه ویژه نسبت به نهادهاى برخاسته از مردم:
اندیشه سیاسى آیتالله منتظرى بر اهمیت دادن به نقش مردم در همه ارکان نظام اسلامى استوار است؛ نقشى که نه تنها در تحقق نظام بلکه در مشروعیت آن ضرورى و شرط لازم به شمار مىآید. از این رو ایشان از همان زمان قائممقامى بر این مهم تاکید مىورزید و نیز بر نقش نهادهاى برخاسته از آراى عمومى - بویژه مجلس شوراى اسلامى - تصریح داشت. در این راستا قراردادن هر نهاد موازى با حق قانون گذارى مجلس یا هرگونه تفسیر یا تاویلى در این زمینه، مورد اعتراض ایشان و بر خلاف هدف و روح قانون اساسى قلمداد مىگردید.
۱۸ - اصرار بر حذف ارگانهاى غیرقانونى:
ایشان از همان ابتدا بر حذف ارگانهایى که با اهدافى خاص و یا بر اساس ضرورتهاى اولیه انقلاب تشکیل شده و اکنون در چارچوب قانون نمىگنجند تاکید فراوان داشتند. ارگانهایى نظیر دادگاه انقلاب، دادگاه ویژه روحانیت و شوراى عالى انقلاب فرهنگى از دیدگاه آیتالله منتظرى برخلاف قانون اساسى و در تضاد با اهداف آن است.
۱۹ - تاکید بر کرامت انسانى در نظام اسلامى:
آیتالله العظمى منتظرى نسبت به حرمت و کرامت ذاتى انسانها - با هر عقیده و دیدگاهى که باشند - تاکید داشتند. از نگاه ایشان در حکومت اسلامى باید حقوق اساسى و بنیادین همه افراد جامعه محترم شمرده و از تضییع آن جلوگیرى شود؛ و در این زمینه نباید اعتقادات مردم ملاک برترى قرار گیرد.
۲۰ - اصرار بر رعایت حقوق مخالفان در حکومت دینى:
ویژگى برجسته اندیشه سیاسى آیتالله العظمى منتظرى و نیز سیره عملى ایشان، رعایت حقوق مخالفان - اعم از مخالفان عقیدتى یا سیاسى - بویژه حقوق زندانیان بوده است. از نگاه ایشان اولا زندانى سیاسى در اسلام سابقه ندارد و ثانیا بر فرض پذیرش جرم سیاسى، این جرم باید در دادگاهى صالح و بى طرف و با رعایت حق دفاع براى متهم و داشتن وکیل ثابت گردد؛ و بى طرفى دادگاه در صورتى تضمین مىگردد که یا آن دادگاه منتسب به حکومت - که یک طرف دعوا در جرایم سیاسى است - نبوده و مرضى الطرفین باشد، و یا اگر منتسب به حکومت است حکم آن مبتنى بر راى و نظر هیئت منصفه اى برخاسته از اقشار مختلف مردم و غیرمنصوب از سوى حاکمیت باشد.
قائممقامى رهبرى و پیامدهاى آن
آیتالله العظمى منتظرى از همان آغاز نهضت اسلامى در میان مبارزان و مردم مسلمان ایران به عنوان جانشین امام خمینى مطرح بود. حتى اکثر کسانى که با مطرح شدن اصل ولایت فقیه در قانون اساسى مخالف بودند به طور ضمنى شایستگى و رویکرد عمومى مردم به آیتالله منتظرى را مىپذیرفتند. حاج سیداحمد خمینى نیز در رنجنامه خود به این واقعیت اذعان مىکند که قائممقامى آیتالله منتظرى در سال ۱۳۵۸ مطرح بوده است؛ هرچند او ادعا مىکند که خودش در آن سال این موضوع را مطرح کرده است.
پذیرش جانشینى آیتالله منتظرى براى رهبرى انقلاب اسلامى در حالى از سوى مردم صورت پذیرفت که شخصیتهاى بزرگوارى همچون آیتالله مطهرى و آیتالله بهشتى در قید حیات بودند، و خود آنان نیز موید این مطلب بودند؛ آنجا که آیتالله بهشتى در نامه خود به امام خمینى دلایل مخالفت خود با برخى گروهها در ابتداى انقلاب را برمى شمرد، یکى از آن دلایل را مخالفت آنان با رهبرى آینده آیتالله منتظرى مىداند. از همین روست که مجلس خبرگان رهبرى اول نیز هنگام اعلام رسمى قائممقامى ایشان این نکته را مورد نظر داشته و در مصوبه خود آن را به صراحت بیان مىدارد و تصریح مىکند:
"حضرت آیتالله منتظرى دامت برکاته در حال حاضر مصداق منحصر به فرد قسمت اول از اصل ۱۰۷ قانون اساسى است و مورد پذیرش اکثریت قاطع مردم براى رهبرى آینده مىباشد، و مجلس خبرگان این انتخاب را صائب مىداند."
بنابراین پذیرش رهبرى آینده آیتالله منتظرى - همچون پذیرش رهبرى امام خمینى - نه امرى انتصابى و از سوى مجلس خبرگان یا دیگر نهادها بلکه مستقیما توسط تودههاى مردمى صورت گرفت، و مصوبه خبرگان فقط جنبه اعلامى داشته و مهر تایید بر آن بود.
از آنجا که آیتالله منتظرى در سالهاى مبارزه صادقانه و با ایمان و اخلاصى عمیق نسبت به اسلام مبارزه را ادامه داده بود و به آزادى و حریت انسان اعتقادى راستین داشت، پس از پیروزى انقلاب نیز همین سیر و سلوک را پى گرفت و مقام و قدرت نتوانست او را از عقایدش دور سازد، لذا در برابر انحرافات و کجرویها برخى مقامات خصوصا برخوردهاى ناشایست و غیرانسانى با زندانیان سیاسى و اعدامهای بیرویه نمىتوانست سکوت کند و ارزشهاى والاى اسلام و انقلاب را در ازاى قائممقامى رهبرى قربانى نماید.
آنان که انقلاب را وسیله اى جهت رسیدن به اهداف دنیوى خویش (قدرت و ثروت) مىدانستند، توان تحمل انتقادات و برخوردهاى شفاف ایشان را نداشته و با لطایف الحیل و به کارگیرى آخرین توان در پى حذف کامل آیتالله منتظرى از صحنه هاى سیاسى و اجتماعى انقلاب برآمدند.
این برنامه با جوسازى و دروغ پراکنى نزد امام خمینى علیه آیتالله منتظرى شروع گردید، و پس از دو سال ادامه این روند با ارسال نامه اى از بیت مرحوم امام با محتوایى بیگانه با فرهنگ ایشان در تاریخ ۱۳۶۸/۱/۶ به آیتالله منتظرى وارد مرحله تازه اى شد، و سپس جواب ایشان در جهت واگذارى رهبرى به انتخاب مجلس خبرگان به وسیله نامه اى در تاریخ ۱۳۶۸/۱/۷ و نهایتا اعلام برکنارى آیتالله منتظرى از قائممقامى رهبرى (تحت عنوان استعفاى ایشان) توسط رسانههاى جمعى همزمان با نامه امام در تاریخ ۱۳۶۸/۱/۸ منتشر شد.
به دنبال این مسأله بلافاصله ادامه اقدامات به شکل تخریب دیوار و حصار اطراف بیت، محو و حذف نام و عکسهاى ایشان از کتب درسى، ادارات دولتى و معابر عمومى، تغییر نام خیابانها و اماکنى که به نام آیتالله منتظرى نامگذارى شده بود و جمع آورى رساله و تالیفات ایشان و مزاحمتهاى ناروا نسبت به بسیارى از شاگردان و علاقه مندان ایشان ادامه یافت. علاوه بر فعالیتهاى فیزیکى فوق، تخریب شخصیت آیتالله العظمی منتظرى نیز با نوشتن "رنجنامه " و "خاطرات سیاسى "، مقالات توهین آمیز در روزنامهها، سخنرانىها و بیانیههاى اهانت آمیز از طریق رادیو و تلویزیون و در مجالس و خطبه هاى نمازجمعه به طور مکرر صورت مىگرفت؛ همه این موارد در حالى صورت مىگرفت که کوچکترین دفاع از ایشان سرکوب مىشد و هیچ نشریه اى جرات نمىکرد جمله اى در حمایت از معظم له بنویسد.
در اواخر سال ۱۳۶۸ با مطرح شدن مسأله استقراض خارجى، آیتالله منتظرى در سخنرانى اعتراضى این مطلب را عنوان کردند که "استقراض خارجى به ضرر مملکت است و به استقلال سیاسى و اجتماعى ما لطمه مىزند". این انتقاد موجب شد که عده اى معلوم الحال به سوى بیت ایشان هجوم آورند و پس از دادن شعارهاى توهین آمیز و کندن تابلوى دفتر آیتالله منتظرى محل را ترک کنند.
در ۲۱ بهمن ۱۳۷۱ در سخنرانى به مناسبت سالگرد پیروزى انقلاب اسلامى در اعتراض به جو ارعاب و خفقانى که براى برخى از نیروهاى مخلص و انقلابى پیش آورده و عده اى - از جمله فرمانده شهید حاج داوود کریمى - را دستگیر و زندانى نموده بودند، ایشان در دفاع از آنان اظهاراتى را در حدود یک ربع ساعت ابراز داشتند. دو روز بعد عده اى در برابر بیت تجمع کرده و با سنگ پرانى و شعارهاى توهین آمیز ایجاد اغتشاش نمودند، و سپس صبح روز بعد به محل درس حمله کرده و عده اى از شاگردان ایشان را مضروب و دستگیر کردند، و شب هنگام در ساعت ده شب حدود هزار نفر نیروى نظامى با قطع برق و تلفنها و با محاصره کامل منطقه با کندن دربها به وسیله جرثقیل و شکستن شیشهها به دفتر و حسینیه ایشان حمله کرده و پس از این تهاجم وحشیانه آرشیو دفتر و اموال زیادى را به غارت بردند.
در سال ۱۳۷۳ (پس از درگذشت آیتالله اراکى) بار دیگر مسأله مرجعیت آیتالله منتظرى توسط عده اى از علماى حوزه عنوان گردید؛ پس از سخنرانى رهبرى در واکنش به این موضوع، حمله گروههاى فشار به بیت ایشان همراه با دادن شعارهاى توهین آمیز و شکستن و تخریب صورت گرفت، و فرداى آن روز یورش مجدد به محل درس و شکستن تریبون و لوازم حسینیه و تهدید شاگردان انجام شد.
در روز ۲۳ آبان سال ۱۳۷۶ مصادف با سیزده رجب - به دلیل احساس خطر در رابطه با مسأله مرجعیت شیعه و حکومتى شدن مرجعیت و دخالت ارگانهاى دولتى در آن - ایشان سخنرانى مهمى ایراد داشته که در آن راجع به استقلال کامل قواى سه گانه، مسئول بودن کلیه افراد در برابر قانون و رد فراقانونى بودن رهبرى و تاکید بر محدود بودن قدرت آن طبق قانون اساسى، آزادى عمل در انتخاب مرجعیت شیعه، و آزادى تشکلهاى حزبى و گروهى مطالبى را بیان کردند. این بار مخالفین با قدرت نمایى کامل و اعزام نیروهایى از سپاه، اطلاعات و بسیج شهرستانهاى مختلف ضمن حمله به حسینیه و تخریب و اشغال آن، به منزل مسکونى و دفتر ایشان نیز یورش برده و هرچه در دسترس بود شکستند و پاره کردند و یا به غارت بردند. در حمله به منزل و محل سکونت ایشان، تعدادى از مسئولین سپاه اصرار داشتند آیتالله منتظرى را به بهانه حفظ جان به مکان نامعلومى انتقال دهند که با مقاومت ایشان طرح آنان خنثى گشت. حسینیه پس از چند روز که محل استقرار و مانور دادن اشغالگران بود، در حالى که به شکل مخروبه اى درآمده و هنوز هم به همان صورت باقى است به حکم دادگاه ویژه روحانیت پلمب گردید؛ و پس از چند روز در یورشى مجدد و باز بنا به حکم دادگاه ویژه روحانیت - در زمان دادستانى آقاى رى شهرى - دربهاى ورودى به منزل آیتالله منتظرى مسدود و جوش داده شد و تنها درب ورودى به قسمت داخلى منزل ایشان را باز گذاشتند که این درب نیز به وسیله قراردادن کیوسک و گماردن نیروهاى سپاه پاسداران در جلوى آن به طور شبانه روزى کنترل مىشد و بیش از پنج سال ایشان جز با فرزندان و خواهر و برادران و نوههاى خویش با شخص دیگرى اجازه ملاقات نداشت، و به جرم نصیحت و تذکرات خیرخواهانه در منزل مسکونى اش زندانى شد؛ وضعى که از عجایب روزگار است !!
در این مدت بارها از سوى مراجع معظم تقلید و علما و اساتید و فرهیختگان حوزه و دانشگاه و مقلدین و علاقه مندان ایشان به شکل ارسال نامه یا انتشار اعلامیه و طومار نسبت به این حصر غیرقانونى اعتراض گردید، و فعالان و احزاب سیاسى و نمایندگان مجلس شوراى اسلامى به دفعات رفع حصر از فقیه عالیقدر را خواستار شدند، اما نه تنها از سوى حاکمیت ترتیب اثر داده نمىشد بلکه بعضا درخواست کنندگان مورد تعقیب قضایى قرار مىگرفتند. در سال ۱۳۷۷ هنگامى که مردم اصفهان تصمیم به تجمع اعتراض آمیز در نماز جمعه این شهر گرفتند، این اقدام خودجوش با واکنش شدید رهبرى مواجه و با جمع آورى گروههاى فشار از شهرهاى مختلف درصدد سرکوب آن برآمدند.
حصر آیتالله منتظرى همچنان ادامه داشت اما اقبال عمومى و توجه رسانههاى جهانى به فقیه عالیقدر روز به روز افزایش مىیافت، تا آن که سرانجام با شدت یافتن بیمارى معظم له از یک سو، و فشار علما و مراجع تقلید و مجامع داخلى و بین المللى از سوى دیگر، همچنین نامه نمایندگان مجلس شوراى اسلامى با بیش از یکصد و ده امضا در اعتراض به ادامه این حصر ظالمانه، و نیز بیانیه آیتالله طاهرى اصفهانى، بالاخره در دهم بهمن ماه ۱۳۸۱ (۲۶ ذی القعده ۱۴۲۳) - پس از گذراندن بیش از پنج سال حصر - آیتالله العظمى منتظرى آزاد گشته و علما و مردم و علاقه مندان امکان دیدار با ایشان را باز یافتند. اما با کمال تاسف حسینیه شهدا (محل تدریس ایشان و محل برگزاری نماز جماعت و مجالس سوگواری) همچنان توقیف، و درسهاى حضرت آیتالله منتظرى در محل دفتر ایشان برگزار مىگردید.
در سالهاى حصر بارها منازل فرزندان و بستگان و شاگردان ایشان مورد حمله و بازرسى قرار گرفت؛ و پس از انتشار محدود کتاب خاطرات آیتالله منتظرى، دامادها و فرزند جانباز ایشان دستگیر و زندانى گشتند؛ همچنین طرفداران و اطرافیان ایشان نیز بارها مورد تهدید واقع و تعداد زیادى از آنان (حدود دویست نفر) دستگیر و بازداشت شدند.
جایگاه علمى فقیه عالیقدر
حضرت آیتالله العظمى منتظرى آن گونه که سیر زندگى و فعالیتهاى علمى ایشان گواهى مىدهد و همان گونه که بسیارى از رجال علمى جامعه و دانشمندان حوزههاى علمیه نظر داده اند، یکى از مجتهدان طراز اول جهان اسلام و خصوصا جوامع شیعى مىباشند. این مسأله را بزرگانى چون آیتالله العظمى بروجردى و امام خمینى مورد تاکید قرار داده اند.
امام خمینى در بسیارى از مسائل احتیاطات خود را به ایشان ارجاع داده اند که تفصیل آن در کتاب خاطرات معظم له آمده است؛ از جمله در مسأله تعزیرات در پاسخ به شوراى نگهبان، مسأله افساد فى الارض در پاسخ به آیتالله موسوى اردبیلى ، مسأله احتکار، دیه قطع پا، برخى مسائل حج، حق الحضانه مادر براى اولاد خود، تعیین حدود موسیقى، تعیین حکم شرعى فرار از جبهه و مسائل مربوط به ارتش و... .
نکته اى که باید به آن توجه شود اینکه اگر یک مجتهد موارد احتیاط خود را به مجتهد دیگرى ارجاع دهد، از نظر عرف حوزه هاى علمیه و سیره علما و فقها به این معناست که وى آن مجتهد را بعد از خود از همه مجتهدین و فقهاى دیگر براى تقلید شایسته تر مىداند. این شیوه بعد از رحلت آیتالله العظمى سیدابوالحسن اصفهانى در شناخت مرجعیت آیتالله العظمى بروجردى مورد توجه قرار گرفت، چرا که آن بزرگوار احتیاطات خود را به آیتالله العظمى بروجردى ارجاع داده بود.
در اینجا نیز همان گونه که ملاحظه کردید آیتالله العظمى خمینى بسیارى از مسائلى را که در آن احتیاط کرده بلکه در برخى از آنها که صاحب فتوا بودند به آیتالله العظمى منتظرى ارجاع دادند، و این نکته در شناخت مرجع اعلم زمان حایز اهمیت است، بخصوص در مورد اخیر یعنى "ارجاع در فتوا" که در تاریخ شیعه - اگر نگوییم بى نظیر است - بسیار نادر اتفاق افتاده است.
آیتالله العظمى منتظرى در کلام بزرگان
در اینجا به عنوان نمونه تنها به سخنان علما و فقهاى بزرگوارى که درباره بعد علمى آیتالله العظمى منتظرى (ره) سخن گفته اند پرداخته، به طور گذرا و فهرست وار کلام آن عزیزان را نقل مىکنیم:
۱ - آیتالله العظمى بروجردى:
"فقهاى جوانتان را از دست ندهید". سوال شد: چه کسانى را؟ پاسخ دادند: "منتظرىها"، (و بعد از کمى مکث): "شیخ حسینعلىها"؛ "... من مىخواهم آقاى منتظرى عالم همه مسلمین باشند...".
۲ - آیتالله العظمى خمینى:
"من ایشان را سالیان درازى است که مىشناسم، ایشان امروز از علماى بزرگ ایران و مورد احترام مردم مسلمان است."؛ "... عالمى که پنجاه سال زحمت کشیده است، فقهش از اکثر اینهایى که هستند ثقیل تر است..."؛ "... یک فرد بسیار ارزنده اى است، ملاى متعهدى است، ایشان هم حبسها دیده است، زجرها کشیده است و پخته شده است در این امور."؛ "ایشان ان شاءالله از مراجع بزرگ مىشوند و از آنجا که امروز قدرت تدریس هم دارند مفید فایده هستند، روى این جهت آقاى منتظرى براى مرجعیت باید حفظ شوند..." و دهها مورد تجلیل و تمجید دیگر.
۳ - آیتالله العظمى سید احمد خوانسارى:
"شما به قم بروید و ضمن تدریس، مطالب خود را بنویسید تا ان شاءالله براى آیندگان باقى بماند".
۴ - آیتالله حاج شیخ مرتضى مطهرى:
"آیتالله منتظرى از بسیارى از آنهایى که آیتالله هستند و در سطح مرجعیت هستند، از خیلى از آنها از نظر علمى ایشان قویتر هستند".
۵ - آیتالله حاج سید محمد حسینى بهشتى:
"امام ایشان (آقاى مطهرى) را و آقاى منتظرى را به عنوان دو نمونه از بهترین تربیت شدگان جلسات اخلاق و تدریس و تحقیق خود مىشناختند، و طبیعى است که امام به فرزند علمى و روحانى برجسته خود علاقه زیاد داشته باشند".
"... کسانى که خلاق نیستند اگر در سال سى ام زندگى خود رایى را بگویند مىتوان آن را به حساب سال هفتادم زندگى شان هم گذاشت. مىپرسیم: راى آقا درباره فلان مطلب چه بوده، مىگویند به نوشتههایش نگاه کن. مىخواهد نوشتههاى سال سى ام، مىخواهد نوشته سال هفتاد! همه یک جور است؛ ولى آدمهایى که داراى اندیشه پویا، متحرک و خلاق هستند، رایشان درباره یک مطلب امسال با پارسال فرق مىکند. به قول آیتالله منتظرى، دوست عزیز و فقیه مجاهد ما "امروز امروز است دیروز دیروز". ایشان اگر دیروز مطلبى را گفته باشد و امروز رایش عوض شده باشد، مىگوییم: آقا؛ دیروز شما آن جور گفتید! ایشان مىگویند: "دیروز دیروز بود امروز امروز است"، یعنى من یک آدم متحجر نیستم؛ دیروز تا حالا فکر کرده ام، مطالعه کرده ام و به یک جمع بندى تازه رسیده ام ".
۶ - آیتالله حاج شیخ محمد صدوقى:
"والله در اینکه منتظرى یک نفر فقیه جامع الشرایط است جاى شبهه نیست؛ نه حالا فقیه شده باشد، بلکه در حدود سى سال است یا بیشتر، آقاى منتظرى مجتهد جامع الشرایط به تمام معناست...".
۷ - آیتالله حاج شیخ محمد فاضل لنکرانى:
"حضرت آیتالله منتظرى از جمله گروه اول از شاگردان ممتاز امام بود، یعنى مىتوان گفت که ایشان و مرحوم شهید مطهرى قبل از دیگران پى به عظمت و مقام امام بردند؛ و در اولین درسى که امام به عنوان درس خارج در اصول و فقه شروع کردند، آیتالله منتظرى و مرحوم استاد شهید مطهرى شاگردان معدود و ممتاز این درس بودند... من به یاد دارم که ایشان در درس امام شرکت مىکرد و بعد از درس هم اکثرا همراه امام بودند و با امام بحث مىکردند".
۸ - آیتالله حاج سید عبدالکریم موسوى اردبیلى:
"گذشته از مقام والاى علمیت و فقاهت آیتالله منتظرى که بر همگان واضح است، جنبه زهد و تقوا و فضیلت و مجاهده و مبارزه در راه حق امتیاز بسیار بالایى به ایشان داده است. حضرت ایشان جزو افراد بسیار نادرى هستند که هر چه بیشتر انسان به جنابشان نزدیک و آشنا شود، فضایل و کمالات ایشان را بیشتر درک مىکند".
۹ - آیتالله حاج شیخ یوسف صانعى:
"... البته همان وقت هم که ما به حوزه علمیه قم آمدیم و بچه طلبه بودیم، آیتالله منتظرى به عنوان یک ملاى متدین و متقى معروف بود و مرحوم آیتالله بروجردى قدس سره هم خیلى به ایشان توجه و علاقه و عنایت داشت ".
"کتاب ارزشمند "دراسات فى ولایه الفقیه " در راستاى آثار گرانقدر فقه شیعه از جایگاهى بلند و اهمیتى فراوان برخوردار است؛ این اثر دریاى موج خیزى را مانند است که اگر حوزههاى علمیه به شیوه استنباط، روش تحقیق و حوصله شگفت انگیز به کار گرفته شده در آن توجه کنند و آن را سرمشق قرار دهند، قطعا راهى نیکوتر و تحولى مطلوبتر در تفقه و اجتهاد به وجود خواهد آورد...
تتبع وسیع مولف بزرگوار و فقیه عالیقدر از منابع و ادله... دست مایههایى است که در مسیر اجتهاد از استادش مرحوم آیتالله العظمى بروجردى قدس سره بهره برده است، و در تعمق کتاب و سنت و جداسازى مسائل شرعى از غیر آن از امام امت روحى فداه [قدس الله روحه ] سود جسته است. این کتاب یادآور روش "جواهر" و تعمقهاى شیخ اعظم و بالاخره شیوه عالى اجتهاد شیعه است.
خلاصه کلام اینکه: معظم له آنچنان "وسائل شیعه " را در "مبسوط" نمودن بحث ولایت فقیه و خارج کردن آن از بحث جنبى، در مثل کتاب "البیع " با دقت در "بحار" علوم اهل بیت علیهم السلام به کار گرفته، و ابعاد مسأله را "مهذب " ساخته، و در راه پیراستن بحثها شیوه "تهذیب " و "تنقیح " را پیشه کرده، که فقیهان را "کافى " و اهل "استبصار" و رهروان فقه حتى "من لا یحضره الفقیه " را "جامع الشتات "ى "وافى " است.
فقیه عالیقدر با "تحریر وسیله " و جمع "مدارک " و طى "مسالک "، "لمعه "ها و "جواهر"ها استخراج کرده و در "مستند"سازى مسائل از هیچ "مستمسک " روایى و عقلانى چشم نپوشیده است؛ و لذا "شرایع " دین را در مسأله ولایت فقیه با بیانى "مختصر و نافع " و ادله اى "معتبر" چنان تعلیم فرموده که براى حوزهها "مفتاح کرامت " و براى "ارشاد اذهان " به "فقه قرآن " و آثار اهل البیت علیهم السلام "زبده البیان " و "نهایه الاحکام " است...".
۱۰ - آیتالله حاج سید روح الله خاتمى:
"... ایشان را ما باید بگوییم از نوابغ علمى هستند... ایشان امروز یک نمونه کامل از فقهاى گذشته و معاصر هستند..."؛ "... الان ما مىتوانیم در ایران دهها مجتهد مسلم جامع الشرایط را پیدا بکنیم که از شاگردان آیتالله منتظرى بودند...".
۱۱ - آیتالله حاج آقاحسین خادمى:
"آیتالله منتظرى نسبت به احیاى حوزه مقدسه قم و تدریس علوم و تحویل دادن فضلا و مدرسین به جامعه بسیار صرف وقت نمودند، و مراتب علمى ایشان نزد همگان محرز است".
۱۲ - آیتالله حاج شیخ حسن حسن زاده آملى (خطاب به فقیه عالیقدر)
"... من در چند روز قبل مرگ را با تمام وجود دیدم، کفن و کافور خود را آماده کردم، لذا آنچه مىگویم نه از براى کسب مقام دنیایى است... من استاد زیاد دیده ام، مرحوم آقا میرزا احمد آشتیانى، مرحوم آقاى شعرانى، مرحوم رفیعى قزوینى، مرحوم فاضل تونى، مرحوم الهى قمشه اى، ولى مثل شما ندیدم، تواضع شما، صداقت شما، بى ریایى شما، پاکى شما، حضور ذهن شما را در دیگرى ندیدم...".
۱۳ - آیتالله حاج شیخ ابوالحسن شیرازى:
"آیتالله منتظرى از نظر علمى به عقیده بنده در حوزههاى علمیه مقام علمى خوبى دارند... معلوماتشان هم از نظر فقاهت براى یک فقیه که اساس مطلب هست بعد از امام، اول حساب مىشوند... ایشان از نظر فقاهت واجد هستند، بعد از امام همتا ندارند".
۱۴ - آیتالله حاج شیخ محمد مومن:
"... اگر انسان بخواهد در علمیت کسى اظهارنظر بکند، راه دقیقش این است که وقتى بحثى را تسلط بر آن دارد، اطراف و جوانب اقوال مختلف، روایات را با دقت بررسى مىکند، آن وقت است که مىتواند نظر بدهد که این عالم از نظر مایه علمى قوى است یا نه، و بنده در کتابى که جناب آقاى منتظرى در مورد حدود نوشته اند، کنار آن خودمان بحثى داشتیم... کتاب ایشان را هم همه اش را تقریبا مطالعه کردم دقیق و کنارش آنچه مطالعه کردم از کتب فقهى گذشته، کار نداریم. تنها تکمله آقاى خویى بود از علماء و مراجعى که زنده هستند و مرحوم آقاى خوانسارى هم بود که ایشان به رحمت خدا رفت رضوان الله علیه... و انصاف مطلب شخصا ایشان را بنده فرد بسیار قوى یافتم و الآن عرض مىکنم که در مقایسه با آقاى خویى، بنده هیچ نمىتوانم بگویم که مثلا آقاى خویى قوى تر از ایشان است. ممکن است وسوسه کنم راجع به اینکه شهادت بدهم به اعلمیت ایشان، ولى هرگز نمىتوانم آقاى خویى را بر ایشان مقدم بدارم از نظر علمى...".
۱۵ - آیتالله حاج سید محمد موسوى بجنوردى:
"من چون یکى از نزدیکان مرحوم آقا مصطفى بودم و در درس امام و مسافرتها همیشه با هم بودیم، آن مرحوم خیلى از آیت الله منتظرى تعریف مىکرد، از فقه ایشان تعریف مىکرد، از معقول تعریف مىکرد، او عقیده داشت آیتالله منتظرى در معقول از مرحوم آیتالله مطهرى دقیق تر هستند... به نظر شخص من بعد از امام از همه موجودین که الان هستند - منظور علماى اسلامى در سطح جهان - افضل است. من پیش اینها که الان در نجف و قم هستند و صاحب راى مىباشند درس رفته ام و کتابهایشان را هم نگاه کرده ام و این را با جدیت مىگویم ".
۱۶ - آیتالله حاج سید جعفر کریمى:
"... الان وقتى محاسبه مىکنم مىبینم از نظر فقاهت درست است ما مراجع عالیقدرى داریم پیرمردتر از ایشان، با سابقه تر از ایشان، اما افقه از ایشان بینى و بین ربى این حرف را که دارم مىگویم شب اول قبر هم جواب مىدهم، در پل صراط هم جواب مىدهم، من فقه دیگران را هم دیده ام نه اینکه ندیده قضاوت کنم، افقه از ایشان در مسائل فقهى من ندیدم ...".
در پایان این قسمت لازم است به نامه فضلا و مدرسین حوزه علمیه قم خطاب به مراجع عظام عراق و ایران - که در سال ۱۳۴۵ در اعتراض به دستگیرى آیتالله منتظرى نوشته شده بود - اشاره گردد، که در قسمتى از آن آمده است: "همه مىدانند که حضرت آقاى منتظرى مدظله یکى از بزرگترین اساتید سطوح عالیه بوده و در چند سال اخیر درس خارج ایشان مجمع جمعى از فضلاى حوزه علمیه قم مىباشد و بدون اغراق اکثریت طلاب حوزه علمیه قم و بسیارى از مبلغین عالى مقام که هم اکنون در سراسر کشور مشغول تبلیغ و ارشادند از محضر درس این بزرگوار استفاده برده و مىبرند...".
با توجه به تاریخ صدور این اعلامیه (۱۳۴۵ هجرى شمسى) و اسامى امضاءکنندگان آن، اهمیت مسأله و منزلت و موقعیت آیت الله العظمى منتظرى بیش از پیش روشن مىشود. در میان امضاءکنندگان این نامه اسامى حضرات آیات: "محمد فاضل لنکرانى "، "محمدعلى گرامى "، "سیدمهدى روحانى "، "حسین نورى همدانى "، "حسن زاده آملى "، "محمد مومن قمى "، "حسین مظاهرى "، "محمد شاه آبادى "، "انصارى شیرازى "، "عبدالله جوادى آملى "، "محمدتقى مصباح یزدى "، "محمدى گیلانى "، "ابوالقاسم خزعلى " و... دیده مىشود.
روش فقهى
در بین فقها دو روش براى اجتهاد معمول است:
الف - روش فقه مجرد.
ب - روش فقه تطبیقى یا مقارنه.
مقصود از "فقه مجرد" بررسى آیات و روایات و نظریات فقط فقهاى شیعه در هر مسأله است، و مقصود از "فقه تطبیقى " بررسى آیات و روایات و فتاواى فقهاى شیعه و ملاحظه فتاواى فقهاى اهل سنت و مدارک آنهاست.
در بین فقها و مراجع اخیر تنها مرحوم آیتالله العظمى بروجردى (ره) روش دوم را انتخاب نموده بودند و این روش را نزدیکتر به صواب و وسیله بهتر فهم نکات دقیق و مبهم موجود در روایات ائمه معصومین (ع) مىدانستند. فقیه عالیقدر در تبیین روش فقهى استاد بزرگوار خود مىفرمایند: "آن مرحوم بارها مىگفتند: اکثر روایات اهل بیت به منزله حواشى بر فقه رایج و رسمى زمان آن حضرات مىباشد، زیرا فقه رایج و رسمى زمان ائمه معصومین (ع) همان فقه اهل سنت بود و روایات ائمه ما(ع) در بیشتر موارد نظر به فتاواى رایج زمان دارد؛ از این رو براى فهم صحیح مقصود ائمه معصومین (ع) از روایات آنان، باید فقه رایج زمان آنان را خوب بدانیم تا نکات مورد اشاره روایات معصومین (ع) که به فتاواى رایج نظر دارد را درست درک کنیم...".
فقیه عالیقدر خود نیز روش فقهى و اجتهادى مرحوم آیتالله العظمى بروجردى را انتخاب نموده اند و در مقام بررسى یک مسأله علاوه بر توجه به آیات و روایات و فتاواى فقهاى قدیم و جدید شیعه، روایات و فتاواى اهل سنت را نیز ملاحظه مىکنند.
نکته دیگرى که در روش فقهى حضرت آیتالله العظمى منتظرى حایز اهمیت است توجه خاص ایشان به "اصول متلقات " مىباشد؛ به طور کلى مسائل فقهى دو گونه اند: یکى مسائل تفریعى و اجتهادى، و دیگرى مسائلى که مستقیما از اصول جمع آورى شده از کلمات معصومین (ع) اخذ شده است، هر چند بر طبق آنها روایتى در دست نباشد. مرحوم آیتالله العظمى بروجردى معتقد بودند اگر در کتب قدما از فقهاى شیعه فتوایى وجود داشت، مطمئنا ریشه آن از معصومین گرفته شده، هر چند آن ریشه در کتب حدیث پیدا نشود. این گونه کتب متخذ از "اصول متلقات " است. آن مرحوم در مقام اجتهاد و افتاء به کتب قدما توجه خاصى داشتند، و فقیه عالیقدر نیز همین روش را به پیروى از استاد بزرگوار خود مورد توجه قرار داده و در مقام افتاء و اجتهاد به فتاواى قدما و کتابهایى که مخصوص ذکر اصول متلقات است توجه مخصوصى نشان مىدادند.
نکته سوم در روش فقهى معظم له توجه به شرایط صدور روایات و شرایط اجتماعى و ذهنى راویان احادیث است؛ مرحوم آیت الله العظمى بروجردى به این واقعیت توجه داشتند و معتقد بودند که شناخت صحیح شرایط راوى و روایت چه بسا به فهم نکات مبهم بعضى روایات کمک نماید؛ و فقیه عالیقدر (ره) نیز این شیوه را در مقام استنباط از روایات مورد نظر قرار مىدادند.
روش تدریس
فقیه عالیقدر همواره در نقل آرا و نظریات فقها و بزرگان صاحب نظر سعى داشتند عین عبارات آنان را از منابع موجود نقل کنند؛ زیرا در نقل به معنا چه بسا از نکات مورد نظر غفلت شود، و به علاوه صرف آشنایى فضلا با متون فقهى و علمى بزرگان و فقها موجب احاطه بیشتر بر مقاصد آنان و شکوفایى قریحه تحقیق و فقاهت و اجتهاد در افراد خواهد شد.
همچنین معظم له همواره مطالب درسى را پیش از درس به قلم خود به رشته تحریر درمى آوردند و اگر در ضمن تدریس نکات جدیدى به فکرشان رسید بر متن اضافه مىکردند؛ و در سالهاى اخیر ترتیبى دادند تا دست نوشتههاى پیش از درس تکثیر و در اختیار شاگردان و علاقه مندان بحث مورد نظر قرار گیرد. این روش هم اکنون مورد استقبال سایر اساتید و طلاب و فضلاى حوزه قرار گرفته است و از طرفى کار دستیابى به منابع و مآخذ آراى فقها را نیز آسان نموده است.
از ویژگىهاى تدریس معظم له آسان کردن سطح مطالب غامض و علمى و تبیین آنها به شکل ساده و به دور از اصطلاحات نامفهوم است. طبق اظهارات معظم له این شیوه را از استاد بزرگوار خود مرحوم آیتالله العظمى بروجردى آموخته بودند.
از مزایاى دیگر روش تدریس معظم له توجه به تاریخ و روند مسأله در مجامع فقهى و علمى قدما و بزرگان علماى شیعه و سپس سیر آن در محافل فقهى اهل سنت مىباشد. شکى نیست که اگر تاریخ مسائل و شرایط خاص صدور روایات معصومین (ع) و فتاواى قدماى از فقها بررسى گردد، بسیارى از مبهمات و جوانب نامعلوم فروع فقهى روشن مىشود؛ و فقیه عالیقدر تا حدود زیادى این حقیقت را در مقام تدریس مورد توجه قرار مىدادند.
آثار علمى
آثار پژوهشى و علمى منتشر شده یا در دست انتشار آیتالله العظمی منتظرى (ره) عبارتند از:
الف: آثار منتشر شده
۱ - "نهایة الاصول" (تقریر درس اصول مرحوم آیتالله العظمى بروجردى).
۲ - "البدر الزاهر فى صلاة الجمعة و المسافر" (تقریر درس فقه مرحوم آیتالله العظمى بروجردى).
۳ - "دراسات فى ولایة الفقیه و فقه الدولة الاسلامیة " در چهار جلد.
(که به تصدى برخى شاگردان ایشان به فارسى ترجمه شده و ترجمه فارسى آن در هشت جلد با نام "مبانى فقهى حکومت اسلامى" منتشر گردیده است؛ و دو جلد آن هم به اردو ترجمه و چاپ شده است؛ همچنین خلاصه این اثر تحت عنوان "نظام الحکم فى الاسلام " در یک جلد به چاپ رسیده است).
۴ - "کتاب الزکاة" در چهار جلد.
۵ - "دراسات فی المکاسب المحرمة" در سه جلد.
۶ - "کتاب الخمس".
۷ - "محاضرات فی الاصول".
۸ - "کتاب الصلاة".
۹ - "کتاب الصوم".
۱۰ - "مجمع الفوائد".
۱۱ - "کتاب الحدود".
۱۲ - "التعلیقة علی العروة الوثقی".
۱۳ - "الافق او الآفاق (فی مسألة الهلال).
۱۴ - "رسالة مفتوحة (رداً علی دعایات شنیعة علی الشیعة و تراثهم)".
۱۵ - "کتاب الاجارة و الغصب و الوصیة".
۱۶ - "الاحکام الشرعیة علی مذهب اهل البیت".
۱۷ - کتاب "خاطرات" در دو جلد.
۱۸ - کتاب "دیدگاهها" در سه جلد.
۱۹ - انتقاد از خود (عبرت و وصیت)
۲۰ - "درسهایی از نهج البلاغه" در پانزده جلد.
۲۱ - "شرح خطبه حضرت فاطمه زهرا (س)" به زبان فارسی و اردو.
۲۲ - "درس گفتار حکمت (شرح منظومه)" در هفت جلد.
۲۳ - "از آغاز تا انجام" (در گفتگوی دو دانشجو) به زبان فارسی و عربی.
۲۴ - "رساله توضیح المسائل" به زبانهای فارسی و عربی و اردو.
۲۵ - "رساله استفتائات" در سه جلد، که جلد چهارم آن هم در حال آماده شدن برای چاپ است.
۲۶ - "استفتائات مسائل ضمان".
۲۷ - "رساله حقوق" به زبانهای فارسی و عربی.
۸۲ - "احکام پزشکی".
۲۹ - "معارف و احکام نوجوان".
۰۳ - "معارف و احکام بانوان".
۳۱ - "احکام و مناسک حج" به زبانهای فارسی و عربی، و "احکام عمره مفرده".
۳۲ - "اسلام دین فطرت" به زبانهای فارسی و عربی.
۳۳ - "موعود ادیان" به زبانهای فارسی و عربی.
۳۴ - "مجازاتهای اسلامی و حقوق بشر".
۳۵ - " حکومت دینی و حقوق انسان" به زبانهای فارسی و عربی.
۳۶ - "حقوق انسان و سب و بهتان".
۳۷ - "سفیر حق و صفیر وحی".
۳۸ - "پاسخ به پرسشهای دینی".
۳۹ - "هماوردخواهی قرآن".
۰۴ - "مبانی نظری نبوت".
۱۴ - "معجزه پیامبران".
۲۴ - "مبانی مردم سالاری در اسلام" (ترجمه کتاب نظام الحکم فی الاسلام).
۳۴ - "فراز و فرود نفس" (درسهایی از اخلاق - شرحی بر جامع السعادات).
ب: آثار منتشر نشده
۱ - مباحث "قطع" و "استصحاب" (تقریر درسهای مرحوم آیتالله العظمی خمینی).
۲ - "درسهایی از اصول کافی".
۳ - "درسهایی از روضه کافی".
۴ - "نقدی بر شبهات بهاییان".
۵ - "پاسخ به پرسشهای قرآنی".
۶ - "پاسخ به شبهات مربوط به تحدی قرآن".
۷ - "پاسخ به شبهات مربوط به معجزه و اثبات نبوت با آن".
۸ - "کتاب الحج".
۹ - "صلاة المسافر".
۱۰ - "درسهایی از تحف العقول".
۱۱ - "درسهایی از جامع السعادات".
۱۲ - مجموعه عظیمی از سخنرانیها که در دیدار با مردم و به مناسبتهای مختلف ایراد شده است.
شاگردان
فقیه عالیقدر حضرت آیتالله العظمى منتظرى بیش از شصت سال در حوزههاى علمیه بر کرسى تدریس تکیه زده و شاگردان بسیارى را به جامعه اسلامى تحویل دادند؛ و همان طور که در بیانیه علما و فضلاى حوزه علمیه قم مورخ ۱۳۴۵ آمده بود اکثر فضلا و طلاب در آن زمان در درس معظم له حاضر شده و از ایشان کسب فیض نموده اند.
در اینجا توجه شما را به سخنان حجت الاسلام والمسلمین خامنه اى در این باره جلب مىنماییم:
"اینجا (نمازجمعه) مسند فقیهى همچون آیتالله منتظرى استاد بزرگوار ما، استاد بزرگوار حوزه علمیه است... آیتالله منتظرى این فقیه امید آینده ملت ایران به حوزه علمیه قم باز مىگردد تا فقیه بسازد، تا تربیت کند، تا انسانهاى عالیقدر که باید همچون رگههاى حیات در همه شریانهای این ملت در طول تاریخ جریان داشته باشند...".
همچنین حجت الاسلام والمسلمین هاشمى رفسنجانى مىگوید:
"به طور کلى نقش ایشان در حوزه بسیار نیرومند است، چون کمتر طلبه فاضلى ما از آن دوره داریم که شاگرد ایشان نباشد. ما یک وقت نشستیم و حساب کردیم، دیدیم هرچه روحانى موثرى در سراسر کشور، چه پیشنماز چه واعظ چه نویسنده و آنهایى که توى فرهنگ و دانشگاه بودند، از کسانى بودند که در درس ایشان مىرفتند".
هر چند با توجه به مدت زمان طولانى تدریس فقیه عالیقدر در حوزه علمیه شاگردان ایشان به دورههاى متفاوتى تقسیم مىشوند، ولى به طور کلى شاگردان معظم له را مىتوان به دو دوره تقسیم نمود:
دوره اول: کسانى که در سالهاى اولیه (سه دهه پیش از پیروزی انقلاب) در درس ایشان شرکت داشته اند.
دوره دوم: کسانى که در سالهاى اخیر (پس از پیروزى انقلاب) از محضر معظم له کسب فیض نموده اند.
شایسته و لازم است در اینجا اسامى جمعى از شاگردان مبرز فقیه عالیقدر را که در دروس "فقه "، "اصول "، "فلسفه " و یا "سطح " معظم له شرکت کرده اند به عنوان نمونه نام ببریم.
حضرات آیات و حجج اسلام
سید مصطفى خمینى، سید موسى صدر، شیخ محمد فاضل لنکرانى، شیخ یوسف صانعى، شیخ محمدعلى گرامى، شیخ نعمت الله صالحی نجف آبادی، شیخ محمدرضا مهدوی کنی، سید علی محقق داماد، حاج آقا مجتبى تهرانى، سید على خامنه اى، شیخ اکبر هاشمى رفسنجانى، شیخ یحیى انصارى شیرازى، شیخ محمدمهدى ربانى املشى، شیخ محمد محمدى گیلانى، شیخ صادق خلخالى، سیدعباس خاتم یزدى، سید جعفر کریمى، شیخ مهدى باقرى کنى، سید باقر خوانسارى، سید مهدى یثربى کاشانى ، حاج آقا مرتضى تهرانى، سید حسن طاهرى خرم آبادى، شیخ محمد امامى کاشانى، شیخ عباس محفوظى، شیخ حسن لاهوتى، شیخ محمد ایمانى گیلانى، شیخ رضا استادى، حاج آقا احمد امامى اصفهانى، شیخ صادق احسان بخش، شیخ محمدعلى فیض گیلانى، شیخ مهدى قاضى خرم آبادى، شیخ غلامحسین جمى، سید محمد موسوى بجنوردى، سید ابوالفضل موسوى تبریزى، دکتر سید مهدی شهیدی، دکتر سید یحیی یثربی، شیخ محمدباقر محى الدین انوارى، سید محمد حسینى کاشانى، سید ابوالحسن موسوى همدانى، شیخ محمدرضا توسلى، شیخ محمدحسن احمدى فقیه، شیخ محمدحسین احمدى فقیه، شیخ غلامحسین ایزدى، شیخ محمد عبایى خراسانى، شیخ محمدحسین نابغ آیتى بیرجندى، سید مصطفى محقق داماد، شیخ محمد منتظرى، شیخ احمد منتظری، سید هادی هاشمی، شیخ مهدى کروبى، شیخ مهدى شاه آبادى، شیخ على موحدى ساوجى، شیخ محمدعلى امینیان، شیخ عباسعلى عمیدزنجانى، شیخ زین العابدین قربانى، سیدمحمد موسوى خویینىها، سید محمد خاتمى، شیخ على دوانى، شیخ مرتضى فهیم کرمانى، شیخ محسن کدیور، شیخ عبدالله نورى، سید علی حسینی اشکوری، سید علی اصغر ناظم زاده قمی، شیخ غلامرضا سلطانى، شیخ احمد احمدى، سیدحسین موسوى تبریزى، شیخ عبدالمجید معادیخواه، سید محمدعلی ایازی، شیخ محمدصادق کاملان، شیخ محمد عبداللهیان، شیخ محمدعلی مهدوی راد، سید ابوالفضل موسویان، شیخ محمدتقی فاضل میبدی، شیخ احمدرضا اسدی اصفهانی، شیخ احمد قابل، شیخ هادی قابل، شیخ محسن قرایتى، شیخ مصطفى زمانى، حاج آقا کمال فقیه ایمانى، شیخ محمدباقر ذوالقدرى و صدها عالم و مجتهد دیگر.
رحلت
بزرگ پاسبان تشیع علوی، رادمرد قهرمان و شجاع اسلام و ایران، اسطوره مقاومت، مجاهدت، فقاهت و دینداری، سرمایه کمیاب مسلمانی و آزادگی، فقیه عالیقدر و مجاهد نستوه، آیتالله العظمی حاج شیخ حسینعلی منتظری (قدس الله نفسه الزکیه) سرانجام در نیمه شب سوم محرم الحرام ۱۴۳۱ (۲۹ آذر ماه ۱۳۸۸) شربت وصال نوشید و در جوار رحمت پروردگار قرار گرفت.
ارتحال ملکوتی و مظلومانه او موج عظیمی از حرکت خودجوش مردمی را در کشور ایجاد نمود و با وجود ضیق وقت و ممانعتهای آشکار و غیر آشکار، سوگی ملی را در کشور پدید آورد و صدها هزار نفر از تودههای مردمی، پیکر رنجور و آرام یافته او را تشییع، و در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه علیها السلام در جوار فرزند شهیدش - محمد منتظری - به خاک سپردند.
اقشار مختلف، اعم از مراجع عظام، علمای اعلام، جمعیتها و گروهها، نخبگان و فعالان سیاسی داخل و خارج کشور، دانشجویان و سایر طبقات، در این سوگ عظیم اظهار تاسف و تاثر نمودند و هر کدام به نحوی مراتب تاثر خود را از فقدان مرجعی بزرگ که عمر خود را در راه علم و جهاد و اجتهاد و آزادی و احقاق حقوق مردم محروم و بیپناه سپری نموده بود، اظهار داشتند.
انسان موحد و آزادهای که به تمامی جلوههای پر فریب زندگی همچون پست و مقام و منصب شجاعانه "نه" گفت و در این مسیر همچون مولا و مقتدایش علی (ع) تهمتها و ناسزاها شنید و مدتهای مدید خانه نشین گشت و صبورانه تحمل نمود؛ و پس از رحلتش انتظار این بود که به پاس احترام به مقام فقاهت و مرجعیت، همگان بتوانند در مجالس ختم و سوگواری آن مرجع آزاده شرکت کنند، که متاسفانه سیاستهای نابخردانه چیز دیگری را رقم زد؛ و در شهرهای دیگر نیز اوضاع به همین منوال گذشت.
«اللهم انا نرغب الیک فی دوله کریمه تعز بها الاسلام و اهله و تذل بها النفاق و اهله».
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته.
اسفند ماه ۱۳۸۸ - ربیع الاول ۱۴۳۱
گاهشمار زندگی حضرت آیتالله العظمی منتظری
۱۳۱۰ - ۱۳۰۱
۱۳۰۱ هجری شمسی (۱۳۴۱ هجری قمری - ۱۹۲۲ میلادی) - تولد در نجفآباد؛ پدر ایشان مرحوم حاج علی منتظری آگاه به مسائل دینی بود و علاوه بر کشاورزی به تبلیغ احکام دین و موعظۀ مردم میپرداخت و لذا در میان مردم جایگاه و اعتبار خاصی از نظر شخصیت اجتماعی، دینی و تقوایی داشت؛ و مادر ايشان مرحوم شاه بیگم منتظری بانويى متقى و پرهيزگار بود كه در تربيت و رشد دينى ایشان سعى وافر داشت. "حسینعلی" فرزند اول خانواده، و دارای یک خواهر و پنج برادر بود.
۱۳۰۷ - آغاز تحصیلات ابتدائی (متفرقۀ فارسی و عربی) در مدرسه شیخ حسینعلی مسجدی معروف به مدیر
۱۳۲۰ - ۱۳۱۱
۱۳۱۳ - ورود به حوزۀ علمیۀ اصفهان (در سن ۱۲ سالگی)
۱۳۱۴ - ده ماه اقامت در حوزۀ علمیۀ قم (سکونت در مدرسۀ حاج ملاصادق) و بازگشت مجدد به حوزۀ علمیۀ اصفهان به دلیل فقر مالی، و سکونت در مدرسۀ جدۀ بزرگ؛ شرکت در دروس آیات: حاج آقا رحیم ارباب، شیخ محمد حسن عالم نجفآبادی، میرزا علی آقا شیرازی، حاج شیخ احمد حججی، حاج شیخ غلامحسین منصور و حاج شیخ جواد فریدنی
۹ بهمن ۱۳۱۵ (۱۷ ذیقعده ۱۳۵۵) - وفات حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی مؤسس حوزۀ علمیۀ قم
۱۳۱۷ - آغاز تدریس درس "صرف و نحو" در شهر اصفهان توسط معظمله
بهار ۱۳۲۰ - ورود مجدد به حوزۀ علمیۀ قم و سکونت در مدرسۀ فیضیه و ملبّس شدن به لباس روحانیت؛ شرکت در درس حضرات آیات: سید حسین بروجردی، سید روح الله موسوی خمینی، علامه سید محمد حسین طباطبایی، سید محمد محقق داماد، سید محمد حجت، سید صدرالدین صدر، شیخ عباسعلی شاهرودی، سید احمد خوانساری؛ و تدریس دروس حوزوی همزمان با تحصیل
۱۳۲۰ - شرکت در درس اخلاق آیتالله خمینی در روزهای پنج شنبه و جمعه
۱۳۳۰ - ۱۳۲۱
۱۳۲۱ - آغاز مباحثه با آقای مرتضی مطهری در درس کفایۀ آیتالله سید محمد محقق داماد به مدت ۱۱ سال، پس از اتمام مباحثه با حاج آقا صدر کلباسی
۱۳ شهریور ۱۳۲۱ - ازدواج در سن ۲۰ سالگی با بانو ماه سلطان ربانی
۱۳۲۱ - شرکت در درس الهیات منظومه آیتالله خمینی
۱۳۲۲ - شرکت در درس نفس و معاد اسفار آیتالله خمینی
دی ۱۳۲۳ (محرم ۱۳۶۴ ق) - ورود آیتالله بروجردی به قم
۱۳۲۳ (۱۳۶۳ ق) - شرکت در اولین دورۀ درس اصول آیتالله خمینی به مدت ۷ سال، (خارج جلد دوم کفایة الاصول)، و مباحثه با آقای شیخ مرتضی مطهری
۲۸ بهمن ۱۳۲۳ - تولد نخستین فرزند خانواده (محمد)
۱۳۲۴ (۱۳۶۵ ق) – نگارش تقریرات فقه آیتالله بروجردی (کتاب غصب)
۱۳۲۵ (۱۳۶۶ ق) – نگارش تقریرات فقه آیتالله بروجردی (کتاب وصایا)
۴ تیر ۱۳۲۶ - تولد دومین فرزند خانواده (عصمت)
آبان ۱۳۲۷ (محرم ۱۳۶۸ ق) - نگارش تقریرات اصول آیتالله بروجردی (نهایة الاصول)
بهمن ۱۳۲۸ (ربیع الثانی ۱۳۶۹ ق) - نگارش تقریرات فقه آیتالله بروجردی (البدرالزاهر فی صلاة الجمعة والمسافر)
۱۳۲۸ - کسب درجۀ اجتهاد در سن ۲۷ سالگی
۱۳۲۹ (ربیع الثانی ۱۳۷۰ ق) - تألیف و نشر کتابچۀ "مناظرۀ مسلمان و بهائی" (حاصل مناظرۀ مستقیم معظمله با بهائیان و نقد و بررسی عقاید این فرقه)
اردیبهشت ۱۳۳۰ (شعبان ۱۳۷۰) – اتمام نگارش تقریرات اصول آیتالله خمینی (محاضرات فی الاصول)
۴ مرداد ۱۳۳۰ - تولد سومین فرزند خانواده (اشرف)
۱۳۳۰ - شرکت در درس خارج زکات آیتالله خمینی (به مدت ۲ ماه)
۱۳۴۰ - ۱۳۳۱
۱۳۳۱ (۱۳۷۲ ق) - نامۀ آیتالله بروجردی به مردم شهریار جهت معرفی معظمله، هنگام اعزام برای تبلیغ
۱۳۳۴ (۱۳۷۵ ق) - انتشار جلد اول نهایة الاصول (تقریرات درس اصول آیتالله بروجردی)
۲۵ فروردین ۱۳۳۴ - تولد چهارمین فرزند خانواده (احمد)
مرداد ۱۳۳۴ - انتشار متن نامۀ استفتای ایشان از آیتالله بروجردی در رابطه با حرمت معامله و معاشرت با بهائیان به همراه جواب آن
۱۳۳۴ - احضار به استانداری اصفهان به علت فعالیتهای فرهنگی علیه بهائیت
۱۳۳۴ (۱۳۷۵ ق) - اجازه نامۀ آیتالله بروجردی به معظمله جهت اخذ وجوهات شرعیه و امور حسبیه
بهمن ۱۳۳۷ (شعبان ۱۳۷۸ ق) - انتشار کتاب "البدر الزاهر فی صلاة الجمعة والمسافر" (تقریرات درس فقه آیتالله بروجردی)
۱۶ اردیبهشت ۱۳۳۹ - تولد پنجمین فرزند خانواده (طاهره)
۱۳۳۹ (۱۳۸۰ ق) - اجازه نامۀ حضرات آیات: حکیم، شیرازی و شاهرودی به معظمله در تصدی امور حسبیه و...
۱۰ فروردین ۱۳۴۰ - رحلت آیتالله سید محمد حسین طباطبائی بروجردی، مسئلۀ تعدد مرجعیت و تلاش شاه برای انتقال مرجعیت از ایران به خارج از کشور
۱۳۵۰ - ۱۳۴۱
۹ شهریور ۱۳۴۱ - تولد ششمین فرزند خانواده (سعید)
۱۳ خرداد ۱۳۴۲ - سخنرانی اعتراضی آیتالله خمینی در مدرسۀ فیضیه بر علیه شاه
۱۵ خرداد ۱۳۴۲ - بازداشت آیتالله خمینی
خرداد ۱۳۴۲ - تحصن هفت روزۀ ائمه جماعات و مردم نجفآباد به ابتکار آیتالله منتظری در مسجد بازار نجفآباد، در اعتراض به بازداشت آیتالله خمینی
تیر ۱۳۴۲ - تنظیم تلگرام اعتراض نسبت به بازداشت حضرات آیات: خمینی، محلاتی و قمی از سوی آقایان منتظری و امینی با امضای بیش از ۱۵۰ نفر از علمای مهاجر و متحصن در باغ ملک شهرری
شهریور ۱۳۴۲ - تحریم انتخابات مجلس از سوی علمای اصفهان از جمله آیتالله منتظری و ممنوع المنبر شدن ایشان
۱۳۴۲ - آغاز تدریس خارج فقه (کتاب الصوم)
فروردین ۱۳۴۳ - آزادی آیتالله خمینی پس از ۱۰ ماه حبس در یکی از پادگانهای نظامی تهران، و حصر در قیطریه و مراجعت ایشان به شهر قم
آبان ۱۳۴۳ - بازداشت آیتالله خمینی پس از سخنرانی ایشان علیه قانون کاپیتولاسیون و سپس تبعید به ترکیه
۱۳۴۳ - نامۀ ۳۲ نفر از فضلای حوزۀ علمیۀ قم از جمله آیتالله منتظری به آیتالله میلانی و آیتالله مرعشی و پاسخ ایشان در دفاع و تجلیل از آیتالله خمینی در آستانۀ ماه مبارک رمضان
۱۳۴۴ - سفر آیتالله منتظری به نجف و دیدار با آیتالله حکیم و رفع شبهات القاء شده دربارۀ آیتالله خمینی
مهر ۱۳۴۴ - انتقال آیتالله خمینی و فرزندشان آقا مصطفی از ترکیه به عراق
۱۳۴۴ - دو نامۀ اعتراضی علما از جمله آقای منتظری به نخست وزیر وقت (هویدا)
۱ فروردین ۱۳۴۵ - بازداشت حجتالاسلام محمد منتظری هنگام تحویل سال در حین پخش اعلامیۀ "اعلام خطر" نسبت به دولتی شدن حوزههای علمیه، و محکومیت به سه سال زندان
فروردین ۱۳۴۵ - بازداشت آیتالله منتظری (اولین بازداشت) ساعاتی پس از دستگیری محمد؛ شکنجه دادنهای بسیار معظمله و محمد از جمله سوزاندن محمد به وسیلۀ بخاری و شکنجههای سخت و طاقت فرسای دیگر در حضور ایشان
فروردین ۱۳۴۵ - اعتراض آیتالله ربانی شیرازی به بازداشت آیتالله منتظری، و در نتیجه بازداشت خود ایشان
۱۳۴۵ - نامۀ فضلا و مدرسین حوزۀ علمیۀ قم خطاب به مراجع تقلید در دفاع از حضرت آیتالله منتظری و اعتراض نسبت به بازداشت معظمله (با بیش از ۱۷۰ امضا)
۱۶ شهریور ۱۳۴۵ - نامۀ سرگشادۀ آقایان منتظری و ربانی شیرازی از زندان قزل قلعه به مراجع تقلید و مراجع بین المللی در رابطه با اعتراض به اعمال شکنجههایی که نسبت به آنها صورت گرفته است. (خطاب به ۳۰ نفر از مراجع و علمای بلاد)
مهر ۱۳۴۵ – نگارش نامه از سوی آقایان منتظری و ربانی شیرازی خطاب به ریاست دادستانی ارتش و تهدید به اعتصاب غذا در صورت عدم آزادی
مهر ۱۳۴۵ - احضار سفیر ایران در عراق توسط آیتالله حکیم و درخواست آزادی آقایان منتظری و ربانی؛ و نامۀ آیتالله سید احمد خوانساری به رئیس ساواک و تلاشهای آقای فلسفی جهت آزادی آیتالله منتظری، آیتالله ربانی و آقای محمد منتظری
آبان ۱۳۴۵ – نامۀ محمد منتظری به دادستانی ارتش و تهدید به اعتصاب غذا در صورت عدم اطلاع از وضعیت پدر محبوس خویش
آبان ۱۳۴۵ - آزادی آیتالله منتظری از زندان پس از هفت ماه حبس، و محکومیت محمد به ۳ سال زندان
آبان ۱۳۴۵ – تلگراف و ابراز مسرت و خوشحالی از آزادی آقایان منتظری و ربانی شیرازی توسط حضرات آیات: مرعشی نجفی، خمینی، خویی، شاهرودی، حکیم، شیرازی، خادمی و علامه سمنانی
اسفند ۱۳۴۵ - مسافرت مخفیانه به نجف جهت تبادل نظر با آیتالله خمینی (توسط لنج و از طریق شهر آبادان)
۷ فروردین ۱۳۴۶ - بازداشت هنگام بازگشت از عراق در شهر آبادان (دومین بازداشت)
۵ شهریور ۱۳۴۶ - آزادی از زندان پس از پنج ماه حبس، و تلگراف آیتالله خمینی از نجف به ایشان، اقامت در شهر قم و ادامۀ فعالیتهای علمی و سیاسی
۲۲ مهر ۱۳۴۶ - احضار به ساواک قم و تبعید سه ماهه به مسجد سلیمان در آستانۀ برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله و تاجگذاری شاه (اولین تبعید)
۱۳۴۶ – صدور طوماری با امضای بیش از ۱۱۰ نفر از فضلا و طلاب حوزۀ علمیۀ نجف در اعتراض به تبعید غیرقانونی آیتالله منتظری
دی ۱۳۴۶ – پایان تبعید و دیدار با آیتالله حاج شیخ محمد تقی شوشتری در شوشتر در هنگام بازگشت به قم
دی ۱۳۴۶ - ورود به قم (علیرغم ممنوع الورود بودن) و ملاقات حضرات آیات: مرعشی نجفی، گلپایگانی و شریعتمداری و جمع کثیری از علما با ایشان
بهمن ۱۳۴۶ – شروع تدریس در حوزۀ علمیۀ قم (به مدت چند روز) و بلافاصله تبعید به نجفآباد (دومین تبعید) بعد از مراجعت از تبعید مسجد سلیمان؛ آغاز تدریس خارج فقه و تفسیر قرآن در نجفآباد و ترغیب آیتالله طاهری به برگزاری نماز جمعه در اصفهان
۵ تیر ۱۳۴۷ - تولد هفتمین (آخرین) فرزند خانواده (سعیده)
آبان ۱۳۴۷ – بازگشت به قم؛ حضور نمایندۀ دادستانی، ساواک و شهربانی در منزل آیتالله منتظری و بازداشت ایشان و آقای سید هادی هاشمی (داماد ایشان) و انتقال به زندان قصر (سومین بازداشت)
۱۳۴۷ - محاکمۀ آقایان منتظری و ربانی شیرازی توسط دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و محکوم شدن به ۳ سال زندان؛ تلاش علما و روحانیون صاحب نفوذ برای عدم اجرای این حکم و نهایتا تبدیل حکم در مرحلۀ تجدید نظر به یک سال و نیم محکومیت
اردیبهشت ۱۳۴۸ - آزادی آیتالله منتظری از زندان
۱۳۴۸ - آزادی محمد منتظری از زندان پس از سه سال زندان با تحمل شکنجههای سخت و طاقت فرسا
۲ اردیبهشت ۱۳۴۹ (۱۵ صفر ۱۳۹۰ ق) - تقریظ بر کتاب "شهید جاوید" (نوشتۀ آیتالله صالحی نجفآبادی)
۱۲ خرداد ۱۳۴۹ - درگذشت آیتالله سید محسن حکیم
۱۳ و ۱۴ خرداد ۱۳۴۹ – ارسال نامه ای خطاب به آقایان: اشرفی اصفهانی و خادمی درباره مرجعیت آیتالله خمینی پس از رحلت آیتالله حکیم و انتشار بیانیه ای به همراه آقای ربانی شیرازی دربارۀ اعلمیت آیتالله خمینی
خرداد ۱۳۴۹ – انتشار بیانیۀ مرجعیت آیتالله خمینی با امضای آیتالله منتظری و آیتالله ربانی شیرازی و ده نفر دیگر از فضلای حوزۀ علمیۀ قم
خرداد ۱۳۴۹ - بازداشت آیتالله منتظری، آیتالله ربانی شیرازی و آیتالله سعیدی پس از انتشار اعلامیۀ اعتراضی نسبت به حضور سرمایه داران آمریکائی در ایران و همچنین اعلام مرجعیت آیتالله خمینی. شهادت آیتالله سعیدی در زندان، تبعید مجدد آیتالله منتظری به نجفآباد (سومین تبعید)
مهر ۱۳۴۹ - وفات مادر معظمله (شاه بیگم منتظری)
آبان ۱۳۴۹ – تشدید فشارهای دوجانبه از سوی ساواک و مخالفان مبارزه با رژیم شاه بر آیتالله منتظری و آیتالله صالحی نجفآبادی به بهانۀ انتشار کتاب شهید جاوید
دی ۱۳۴۹ – اجازۀ تشرف به مکۀ معظمه از سوی رژیم در زمان تبعید و تحت نظر بودن توسط ساواک در عربستان و استقبال مردمی از ایشان پس از بازگشت از حج
۱۸ دی ۱۳۴۹ (۱۳۹۰ ق) - اجازه نامۀ آیتالله خمینی به معظمله در رابطه با اخذ وجوه شرعیه و وکالت نامۀ تامه به ایشان
بهمن ۱۳۴۹ - پایان تبعید به نجفآباد و بازگشت به شهر قم
خرداد ۱۳۵۰ - متواری شدن محمد منتظری از دست مأموران ساواک و هجرت به خارج از کشور پس از ماهها زندگی مخفی در ایران و ادامۀ مبارزه در خارج از ایران بیش از ۷ سال (کشورهای: افغانستان، پاکستان، عراق، سوریه، لبنان و فرانسه)
۱۳۵۱
۱۱ فروردین ۱۳۵۱ – نامۀ آیتالله منتظری به آیتالله خمینی جهت اقدام برای جلوگیری از اعدام رهبران و بنیانگذاران اولیۀ سازمان مجاهدین خلق ایران
۱۳۵۲
شهریور ۱۳۵۲ – بازداشت و تبعید ۳ ساله به شهرستان طبس (استان خراسان) پس از گزارش و اعلام خطر ساواک مبنی بر نفوذ ایشان در میان مردم (چهارمین تبعید، سومین تبعیدگاه)
۱۱ مهر ۱۳۵۲ - نامۀ سرگشاده از تبعیدگاه طبس به مراجع، علما و مردم ایران مبنی بر لزوم حفظ وحدت و هوشیاری در مقابل سوءاستفادۀ رژیم از ماجرای "کتاب شهید جاوید" و "دکتر شریعتی"
آبان ۱۳۵۲ – تعطیلی نماز جمعۀ آیتالله منتظری در طبس توسط ساواک؛ و تجمع و اعتراض غیرمنتظرۀ علما و مردم طبس در این رابطه
۱۰ دی ۱۳۵۲ – لایحۀ دفاعیۀ معظمله نسبت به رأی کمیسیون امنیت اجتماعی قم دائر بر تبعید و اقامت اجباری به مدت سه سال در شهرستان طبس
دی ۱۳۵۲ – بازداشت در طبس توسط شهربانی و انتقال به ساواک مشهد و بازجویی سه روزه دربارۀ نامۀ ایشان خطاب به علما و مردم، و استقبال چند هزار نفری مردم طبس پس از آزادی و بازگرداندن ایشان
۱۳۵۲ - تعقیب آقای سید علی خامنه ای به جرم پخش اعلامیۀ آیتالله منتظری علیه رژیم شاه
۱۳۵۲ – ادامۀ فعالیتهای علمی و سیاسی، فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی و تهیۀ پول جهت پرداخت شهریه به نام آیتالله خمینی
۱۳۵۳
۱۳۵۳ – دفاع دکتر احمد صدر حاج سید جوادی وکیل آیتالله منتظری از ایشان (در سه نوبت)
۱۳۵۳ – تلگراف معظمله به انور سادات دربارۀ جنگ شش روزۀ اعراب و اسرائیل
مرداد ۱۳۵۳ - تبعید به شهرستان خلخال (یک سال بعد از اقامت اجباری در طبس)، (پنجمین تبعید، چهارمین تبعیدگاه)، نامۀ اعتراضی نسبت به غیرقانونی بودن تبعید به خلخال خطاب به صادق احمدی وزیر دادگستری وقت
آذر ۱۳۵۳ - تبعید به شهرستان سقز (بعد از ۴ ماه اقامت اجباری در خلخال)، (ششمین تبعید، پنجمین و آخرین تبعیدگاه)؛ اتمام نگارش "کتاب الخمس"
آذر ۱۳۵۳ – نامۀ اعتراضی نسبت به غیرقانونی بودن تبعید به سقز خطاب به وزیر دادگستری وقت، تماسهای علمی و اجتماعی با علما و مردم اهل سنت
۱۳۵۴
تیر ۱۳۵۴ – یورش و بازداشت ایشان و انتقال به کمیتۀ مشترک ضد خرابکاری، شکنجه و حبس در سلول انفرادی زندان اوین به مدت ۶ ماه
دی ۱۳۵۴ - محکوم به ۱۰ سال زندان از سوی دادگاه نظامی (چهارمین بازداشت) به اتهام ترویج آیتالله خمینی، حمایت مالی و معنوی از زندانیان و خانوادۀ آنها، حمایت از مبارزان و...
۱۳۵۴ - محکومیت آقای سید هادی هاشمی (داماد ایشان) در ابتدا به حبس ابد، و در دادگاه تجدید نظر به ۱۲ سال زندان
۱۳۵۵
آذر ۱۳۵۵ - فتوای شفاهی رعایت حریم از مجاهدین مارکسیست شده در زندان از سوی ۷ نفر از علما از جمله ایشان
۱۳۵۶
۱۳۵۶ – بازدید نمایندگان صلیب سرخ از زندانهای ایران و دیدار و مصاحبه با معظمله
۱۳۵۴ تا ۱۳۵۷ - تدریس خارج فقه (کتاب خمس) و کتاب اسفار در زندان با شرکت آقایان طالقانی، مهدوی کنی، هاشمی رفسنجانی و سایر روحانیون زندانی؛ و اقامۀ نماز جمعه در زندان، تألیف کتابی دربارۀ اصول عقائد به سبک مناظرۀ بین دو دانشجو که در دورۀ حبس ۵ ساله (۱۳۷۶ تا ۱۳۸۱) بازبینی شد و با نام "از آغاز تا انجام" چاپ و منتشر گردید.
۱۶ دی ۱۳۵۶ (۲۶ محرم ۱۳۹۸) – تعیین آیتالله منتظری به عنوان وصی از سوی آیتالله خمینی (در امر وجوهات) به همراه حضرات آقایان: حائری، سلطانی و پسندیده
۱۳۵۷
شهریور ۱۳۵۷ – روزۀ سیاسی در زندان به همراه دیگر زندانیان به عنوان همدردی با خانوادههای شهدای میدان ژاله تهران
۸ آبان ۱۳۵۷ - آزادی آیتالله منتظری و آیتالله طالقانی از زندان
آبان ۱۳۵۷ - استقبال گستردۀ مردم از ایشان، و پیام آیتالله خمینی به مناسبت آزادی وی از زندان و پاسخ آیتالله منتظری به آن
۱۰ آبان ۱۳۵۷ – صدور پیام خطاب به ملت مسلمان و شریف ایران در مورد آزادی از زندان و تأکید بر ادامۀ مبارزات
۱۱ آبان ۱۳۵۷ – تلگراف تسلیت معظمله به آیتالله خمینی به مناسبت فقدان حجتالاسلام حاج آقا مصطفی خمینی
۱۴ آبان ۱۳۵۷ – پیام به مردم غیور اصفهان و نجفآباد برای اظهار همدردی با آنان و عذرخواهی از تأخیر سفر به آن منطقه
۱۵ آبان ۱۳۵۷ – پیام به اساتید دانشگاه اصفهان
۱۹ آبان ۱۳۵۷ – مصاحبۀ خبرنگار رادیو و تلویزیون آمریکا (ای بی سی) با معظمله
۲۱ آبان ۱۳۵۷ – پیام به آیتالله شبیر خاقانی دربارۀ کشتار وحشیانۀ رژیم شاه در مراسم نماز عید قربان خرمشهر
۲۴ آبان ۱۳۵۷ – پاسخ معظمله به پیام روحانیون نجفآباد پیرامون جنایات خونبار رژیم در این شهرستان
۷ آذر ۱۳۵۷ – پیام معظمله به آیتالله شبیر خاقانی دربارۀ اعتصاب کارمندان شرکت نفت
۲۴ آذر ۱۳۵۷ – پیام معظمله به مناسبت راهپیمایی و تظاهرات تاسوعا و عاشورا و کشتار وحشیانۀ رژیم شاه در شهرهای اصفهان و نجفآباد
اواخر آذر ۱۳۵۷ - سفر به پاریس و ملاقات با آیتالله خمینی و فرزندش محمد پس از ۷ سال دوری، مذاکره دربارۀ شورای انقلاب، صدور اعلامیه و مصاحبه با رسانههای خارجی در تبیین ابعاد انقلاب
۳ دی ۱۳۵۷ – پیام به ملت مسلمان ایران و هشدار در مورد توطئۀ جدید عمّال شاه و ایجاد اختلاف بین مردم شهرها و روستاهای ایران
دی ۱۳۵۷ - بازگشت به ایران به همراه محمد (پس از ۷ سال مبارزه در خارج از کشور) از راه سوریه و عراق و پس از زیارت عتبات عالیات از طریق مرز خسروی، استقبال مردم در شهرهای مختلف (قصرشیرین، سرپل ذهاب، اسلام آباد، کرمانشاه، کنگاور، مریانج، همدان و ساوه)، مسافرت به اصفهان و نجفآباد و استقبال گسترده و تاریخی مردم
بهمن ۱۳۵۷ – شرکت در تحصن مسجد دانشگاه تهران که با ابتکار آیتالله منتظری انجام گرفت و دانشگاه تهران را به پایگاه انقلاب مبدل کرد و تأثیرات مهمی در پایداری جریان اعتراضات انقلابی ایفا کرد
۶ بهمن ۱۳۵۷ – اعلامیۀ معظمله دربارۀ پیوستن ارتش ایران به صفوف ملت و مطلع نمودن آنان از جنایات رژیم شاه
۱۲ بهمن ۱۳۵۷ – بازگشت آیتالله خمینی به ایران
۲۲ بهمن ۱۳۵۷ - پیروزی انقلاب اسلامی ایران
۲۷ بهمن ۱۳۵۷ – پیام آیتالله منتظری به ملت مسلمان و شجاع ایران به مناسبت پیروزی انقلاب و تأکید بر پایان اعتصابات
۱۳۵۸
فروردین ۱۳۵۸ – بازدید آیتالله خمینی از آیتالله منتظری در قم
۱۳۵۸ - تشکیل شورای انقلاب و عدم تمایل آیتالله منتظری برای شرکت در آن، و دستور آیتالله خمینی مبنی بر مشورت امور شورا با ایشان
۱۳۵۸ – دیدارهای مختلف با مردم و مبارزان دیگر کشورها و ارسال نامه خطاب به مردم برخی کشورهای اسلامی و همجوار و شخصیتهای دیگر جهان و تشریح ابعاد انقلاب اسلامی
۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ - شهادت آیتالله مرتضی مطهری (دوست دیرینه و هم مباحثه ای و هم حجره ای ایشان) توسط گروه فرقان
تیر ۱۳۵۸ - انتشار دو پیام در نقد پیشنویس قانون اساسی
۲۵ مرداد ۱۳۵۸ – اعطای اعتبارنامۀ انتخاب معظمله به عنوان نمایندۀ مردم تهران در مجلس خبرگان قانون اساسی
مرداد ۱۳۵۸ - انتخاب به ریاست مجلس خبرگان قانون اساسی از سوی اعضای آن مجلس
۲۱ شهریور ۱۳۵۸ – انتصاب به عنوان امامت جمعۀ تهران از سوی آیتالله خمینی پس از درگذشت آیتالله طالقانی
۲۴ آبان ۱۳۵۸ – نامۀ معظمله به آیتالله خمینی و پاسخ ایشان پس از تدوین نهایی قانون اساسی
۲۳ دی ۱۳۵۸ – استعفا از امامت جمعۀ تهران بعد از پایان فعالیتهای مجلس خبرگان و به منظور بازگشت به حوزۀ علمیۀ قم، و معرفی آقای خامنه ای به آیتالله خمینی جهت امامت جمعۀ تهران
۱۳۵۸ – دیدار با گروگانهای آمریکایی در سفارت آمریکا، گفتگو با آیتالله خمینی مبنی بر حل سریعتر مسئلۀ گروگانگیری در آستانۀ انتخابات ریاست جمهوری آمریکا
۱۳۵۹
۱۳۵۹ - آغاز تدریس هفتگی نهج البلاغه و پخش آن از رادیوی سراسری
۲ خرداد ۱۳۵۹ - اقامۀ نماز جمعه در قم
۲۰ خرداد ۱۳۵۹ – حکم آیتالله خمینی به آیتالله منتظری مبنی بر احراز مقام اجتهاد قضات داوطلب عضویت در شورای عالی قضایی توسط ایشان
شهریور ۱۳۵۹ (ذی القعده ۱۴۰۰ ق) – تدریس خارج فقه (کتاب حدود)
۳۱ شهریور ۱۳۵۹ – آغاز جنگ عراق علیه ایران
۲۷ آذر ۱۳۵۹ – پیشنهاد برگزاری "روز وحدت حوزه و دانشگاه" همزمان با سالگرد شهادت آیتالله دکتر محمد مفتح
آذر ۱۳۵۹ – پیشنهاد برگزاری "سمینار ائمه جمعۀ سراسر کشور"
آذر ۱۳۵۹ – پایه گذاری دانشگاه امام صادق(ع) و ریاست عالی ایشان بر آن و تعیین هیئت امنا و نصب آیتالله مهدوی کنی به عنوان سرپرست دانشگاه
دی ۱۳۵۹ – سفر به مناطق جنگی و دیدار با رزمندگان و مردم جنگ زدۀ جنوب و غرب کشور، ارائۀ مشکلات جنگ به آیتالله خمینی و مخالفت با تفویض فرماندهی کل قوا به آقای بنی صدر
۱۰ دی ۱۳۵۹ – تلگراف معظمله به امام جمعه و علمای اهواز در مورد اتلاف وقت و از دست دادن موقعیتها و فرصتها در جنگ توسط برخی رجال سیاسی و نظامی
۱۲ دی ۱۳۵۹ – تلگراف آقای بنی صدر به آیتالله منتظری در مورد جنگ و پاسخ ایشان در تاریخ ۱۴ دی ۱۳۵۹
۵ اسفند ۱۳۵۹ – تعیین شورای مدیریت حوزۀ علمیۀ قم پس از مشورت با آیتالله گلپایگانی و موافقت آیتالله خمینی
۱۳۶۰
۴ خرداد ۱۳۶۰ (۲۱ رجب ۱۴۰۱ ق) - توقف تدریس کتاب حدود
۷ تیر ۱۳۶۰ - شهادت حجتالاسلام محمد منتظری در مقر حزب جمهوری اسلامی همراه با شهید آیتالله دکتر بهشتی و هفتاد نفر دیگر
۸ تیر ۱۳۶۰ – پیام تسلیت آیتالله خمینی به آیتالله منتظری به مناسبت شهادت شهید محمد منتظری، و جواب معظمله
۵ مهر ۱۳۶۰ – نامۀ معظمله به آیتالله خمینی در مورد ضعف عملکرد شورای عالی قضایی و ایجاد گروه گرایی در سپاه
۲۴ آبان ۱۳۶۰ - درگذشت استاد علامه آیتالله سید محمد حسین طباطبائی
۶ آذر ۱۳۶۰ - پیشنهاد ایشان مبنی بر برگزاری "هفتۀ وحدت" به منظور ایجاد وحدت و همدلی میان شیعه و اهل تسنن، از دوازدهم تا هفدهم ربیع الاول هر سال به میمنت تولد پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمد(ص)
۱۷ بهمن ۱۳۶۰ (۱۱ ربیع الثانی ۱۴۰۲ ق) - آغاز تدریس کتاب زکات
۱۳۶۱
۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ – پیشنهاد نامگذاری روز ۱۵ شعبان به عنوان "روز جهانی مستضعفین" و عملی شدن آن
۳ خرداد ۱۳۶۱– آزادسازی خرمشهر و پیشنهاد و اصرار آیتالله منتظری به آیتالله خمینی و دیگر مسئولان مبنی بر بهترین وقت پایان دادن به جنگ و دریافت غرامت
۱۷ خرداد ۱۳۶۱ – دیدار بیش از ۵۰۰ نفر از اعضا و رهبران جنبشهای آزادیبخش جهان با آیتالله منتظری
خرداد ۱۳۶۱ – پیشنهاد برگزاری "کنگرۀ جهانی ائمه جمعه و جماعت"
شهریور ۱۳۶۱ – اعلام هفتۀ "امامت و ولایت" از هجدهم تا بیست و پنجم ذی الحجه هر سال و عملی شدن آن
دی ۱۳۶۱ – برگزاری "کنگرۀ جهانی ائمه جمعه و جماعت" در حسینیۀ شهدای قم (جنب بیت معظمله)
۱۳۶۱ – تأسیس "مرکز جهانی علوم اسلامی" در مدرسۀ حجتیۀ قم و تأسیس مدارس علوم دینی در برخی کشورهای اسلامی (نایروبی، سیرالئون و غنا)
۱۳۶۱ - انتشار جلد اول "کتاب الزکاة" (۶۲۰ صفحه)
۱۳۶۲
۱۳۶۲ - انتشار رسالۀ عملیه توضیح المسائل به اصرار جمع کثیری از روحانیون و مردم
۱۳۶۲ - تأسیس چهار مدرسۀ علوم دینی تحت برنامه در حوزۀ علمیۀ قم (مدارس: رسول اکرم، امام باقر، امام صادق و بعثت)
۲۵ مرداد ۱۳۶۲ - مجروح و جانباز شدن آقای محمد رضا منتظری برادرزاده معظمله در جبهۀ جنگ با عراق (نابینا شدن از هر دو چشم - جانباز ۷۰ درصد)
۱۶ اسفند ۱۳۶۲ - نامۀ معظمله به آیتالله خمینی در مورد سپاه پاسداران و مسائل جنگ
۱۳۶۳
۷ آذر ۱۳۶۳ – تعیین اعضای هیئت رسیدگی به امور زندانیان و موافقت آیتالله خمینی با آن
۴ دی ۱۳۶۳ - توقف تدریس کتاب الزکاة در اول بحث "مولفة قلوبهم"
۵ دی ۱۳۶۳ - آغاز تدریس "ولایت فقیه"
زمستان ۱۳۶۳ - انتشار جلد دوم "کتاب الزکاة" (۸۳۳ صفحه)
۱۳۶۳ – تأکید بر نظریۀ اقتصاد بر اساس عرضه و تقاضا با نظارت دولت (اقتصاد آزاد)
۱۳۶۳ – تأسیس "مدرسۀ عالی تخصصی علوم اسلامی" در قم
۱۳۶۳ – نامۀ خصوصی مرحوم سید احمد خمینی خطاب به آیتالله منتظری و تقاضای: دخالت نکردن ایشان در امور سیاسی، عدم اظهار نظر در مسائل جامعه، عدم لزوم داشتن دفتر، انتقاد از پخش دیدگاهها و دیدارهای ایشان از رسانهها و لزوم حذف شعار: "درود بر منتظری امید امت و امام" پس از شعار: "الله اکبر، خمینی رهبر"
۱۳۶۴
۲۸ فروردین ۱۳۶۴ - مجروح و جانباز شدن آقا سعید منتظری در جزیرۀ مجنون (نابینائی چشم چپ و ناشنوائی گوش چپ و اصابت ترکش در کمر - جانباز ۵۰ درصد)
۲۴ تیر ۱۳۶۴ - مصوبۀ مجلس خبرگان دربارۀ قائم مقامی رهبری و تأکید بر منحصر به فرد بودن آیتالله منتظری در این امر
۲۵ شهریور ۱۳۶۴ – تعیین نماینده برای انجمن اسلامی معلمان سراسر کشور
۳۰ شهریور ۱۳۶۴ - نامۀ آیتالله منتظری به آیتالله مشکینی ریاست مجلس خبرگان در عدم رضایت از مصوبۀ مجلس خبرگان و تعیین شدن به عنوان قائم مقامی رهبری، و پاسخ آیتالله مشکینی به ایشان و تأکید بر دلایل انتخاب خبرگان
۱۶ مهر ۱۳۶۴ – نامۀ معظمله به آیتالله خمینی دربارۀ برخی از مشکلات کشور به ویژه مسائل جنگ
۱۳ آبان ۱۳۶۴ – پیام معظمله به هنگام انتشار مشروح صورت مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی و تأکید و توصیۀ ایشان بر اجرای قانون اساسی
۲ آذر ۱۳۶۴ – اعلام مصوبۀ مجلس خبرگان رهبری در رابطه با انتخاب آیتالله منتظری به عنوان قائم مقام رهبری توسط امام جمعۀ قزوین
۱۷ آذر ۱۳۶۴ – نامۀ نمایندگان مجلس به آیتالله خمینی و تأیید نظر خبرگان دربارۀ انتخاب آیتالله منتظری به قائم مقامی رهبری
آذر ۱۳۶۴ – بازتاب وسیع اعلام مصوبۀ خبرگان در رسانههای جهانی و تفسیر و تحلیل پیرامون آن
پائیز ۱۳۶۴ - ابراز نظریۀ "انتخاب" در مقابل نظریۀ "نصب" ولیّ فقیه، در ضمن تدریس خارج فقه
۱۰ بهمن ۱۳۶۴ – پیشنهاد معظمله در جلسۀ سران کشور راجع به ادغام پنج نیروی مسلح (ارتش، سپاه، ژاندارمری، شهربانی و کمیته) به دو نیروی نظامی و انتظامی
۱۳ بهمن ۱۳۶۴ – نامۀ معظمله به شورای عالی قضایی در مورد ارجاع احکام اعدام و مصادرۀ اموال به دادگاه عالی قم
۱۳۶۵
۱۴ فروردین ۱۳۶۵ - درگذشت آیتالله سید محمد کاظم شریعتمداری، و اعتراض آیتالله منتظری نسبت به برخوردهای امنیتی با بیت و طرفداران ایشان و همچنین اعتراض به حصر آیتالله قمی در مشهد و آیتالله سید صادق روحانی در قم
۳ اردیبهشت ۱۳۶۵ – نامۀ برخی از علما و روحانیون و گروههای اسلامی افغانستان به معظمله و پاسخ ایشان در جهت تحکیم وحدت بین نیروهای مسلمان و مبارز افغانستان
۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۵ – نامۀ معظمله به شورای عالی قضایی در مورد ضرورت رعایت آزادی تجارت
۱۳۶۵ – تشکیل هیئت عفو زندانیان که موجب آزادی هزاران زندانی سیاسی و جلوگیری از اعدام عده زیادی از افراد شد
تابستان ۱۳۶۵ - بازدید نمایندگان معظمله از زندانهای سراسر کشور
تابستان ۱۳۶۵ – مطلع شدن آیتالله منتظری از سفر مخفیانۀ مک فارلین به ایران توسط نامههای آقای منوچهر قربانی فر و سپس افشای ماجرای مک فارلین توسط مجلۀ "الشراع" لبنان
مهر ۱۳۶۵ - شهادت یاسر رستمی (نوۀ ایشان) در جبهۀ جنگ با عراق (منطقۀ فاو)
۱۱ مهر ۱۳۶۵ – نامه به آیتالله خمینی دربارۀ عدم لزوم تشکیل دادسرا و دادگاه ویژۀ روحانیت، و پاسخ آقای سید احمد خمینی در این رابطه (۱۳ مهر ۱۳۶۵)
۱۲ مهر ۱۳۶۵ – نامۀ آیتالله خمینی به آیتالله منتظری در رابطه با قضایای سید مهدی هاشمی
۱۷ مهر ۱۳۶۵ – پاسخ انتقادی و صریح ۹ صفحه ای آیتالله منتظری به نامۀ آیتالله خمینی
۱۷ مهر ۱۳۶۵ – پیام تسلیت آقای هاشمی رفسنجانی به معظمله به مناسبت شهادت یاسر رستمی
۲۰ مهر ۱۳۶۵ - احضار آقای سید مهدی هاشمی به وزارت اطلاعات در تهران و بازداشت وی
۲ آبان ۱۳۶۵ – نامه به آیتالله خمینی در مورد تناقض در اهداف مسئولین وزارت اطلاعات با اهداف ایشان
۱۸ آذر ۱۳۶۵ – پخش تلویزیونی اعترافات اجباری سید مهدی هاشمی که با حیله و فشار اخذ شده بود. در این مصاحبه وی اتهاماتی را متوجه خود، برادرش، آیتالله منتظری، مدارس و بیت ایشان نمود. تکذیب و توضیح مطالب طرح شده از سوی سید مهدی هاشمی توسط دفتر آیتالله منتظری
۲۴ آذر ۱۳۶۵ – نامه به آیتالله خمینی مبنی بر رسیدگی عادلانه و مطابق موازین عدل اسلامی نسبت به اتهامات سید مهدی هاشمی
دی ۱۳۶۵ – بازداشت ۴۰ روزۀ آقای سید هادی هاشمی به دنبال دستگیری سید مهدی هاشمی و سپس تبعید ۷ ماهۀ وی به سمنان و همچنین بازداشت جمعی از علاقه مندان و اطرافیان معظمله
۱۹ دی ۱۳۶۵ – نامه به آیتالله خمینی در ارتباط با عملکرد ناپسند وزارت اطلاعات در بازداشت و زیر سئوال بردن نیروهای انقلاب
۲۹ دی ۱۳۶۵ – نامۀ معظمله به آقای خامنه ای (رئیس جمهور وقت) در مورد تلاش برای ایجاد وحدت در بین گروههای مبارز شیعه در افغانستان
۱۳۶۵ – ارجاع برخی مسائل و وظائف فقهی و سیاسی از سوی آیتالله خمینی به آیتالله منتظری، مانند: احتکار، تعزیرات، حج، حکم مفسد فی الارض، تعیین قضات، تعیین صلاحیت ائمۀ جمعه، تعیین نمایندۀ ولیّ فقیه در سپاه، تعیین ائمه جمعۀ خارج از کشور و تعیین نمایندگان ولیّ فقیه در دانشگاهها
۱۳۶۵ – نامه به آیتالله خمینی و تبیین قضایا و حوادث پیش آمده به بهانۀ بازداشت و اعترافات سید مهدی هاشمی
۱۳۶۵ – آزادی شش هزار نفر از زندانیان سراسر کشور با تحقیق و بررسی هیئت عفو منتخب معظمله
۱۳۶۶
مهر ۱۳۶۶ – برگزاری سمینار "ائمه جمعۀ سراسر کشور" در بیت آیتالله منتظری (حسینیۀ شهدا)
۶ مهر ۱۳۶۶ - اعدام سید مهدی هاشمی برادر داماد ایشان، با حکم حاکم شرع دادگاه ویژۀ روحانیت آقای علی رازینی
آذر ۱۳۶۶ – شرکت آیتالله منتظری در جلسۀ ارائۀ وصیتنامۀ آیتالله خمینی
۱۳۶۷
۱۳۶۷ - انتشار مجلدات اول تا سوم کتاب "دراسات فى ولاية الفقيه و فقه الدولة الاسلامية" (مجموعا ۱۹۶۰ صفحه)
۱۳۶۷ - انتشار جلد اول کتاب "مبانی فقهی حکومت اسلامی" (ترجمۀ فارسی دراسات فی ولایة الفقیه)، (۳۹۷ صفحه)
۲ اردیبهشت ۱۳۶۷ – نامه به آیتالله خمینی در ارتباط با مشکلات ناشی از سوء مدیریت در جنگ و ابراز ناخرسندی از ادامه یافتن آن و لزوم رعایت و پایبندی به قانون اساسی
تیر ۱۳۶۷ – نامۀ معظمله به آیتالله خمینی مبنی بر لزوم برنامه ریزی دقیق جهت مبارزۀ اصولی با آمریکا، و پاسخ آیتالله خمینی به آن. بر اساس خاطرات آیتالله منتظری این نامه، زمینه چینی و بهانهسازی مناسب سیاسی برای ختم آبرومندانۀ جنگ بود.
۱۷ تیر ۱۳۶۷ – نامۀ معظمله به شورای عالی قضایی و سفارش به رعایت احتیاط در دماء و اموال مسلمین
۲۵ تیر ۱۳۶۷ – نامۀ آیتالله خمینی در تبیین ضرورت پذیرش آتش بس
۱ مرداد ۱۳۶۷ – پیام آیتالله منتظری به مردم ایران برای شرکت در راهپیمایی بیعت با امام در عید غدیر خم
مرداد ۱۳۶۷ – صدور اجازه نامه ای از آیتالله خمینی مبنی بر اعدام افراد و نیروهای وابسته به گروههای سیاسی که دورۀ محکومیت خود را در زندانها می گذراندند پس از آن که تشخیص داده شود که هنوز سرموضع هستند، و اعدام حدود ۲۸۰۰ تا ۳۸۰۰ نفر با استناد به این نامه
۹ مرداد ۱۳۶۷ – نامه به آیتالله خمینی و اعتراض به اعدامهای خلاف شرع و خلاف قانون چند هزار زندانی
۱۳ مرداد ۱۳۶۷ – نامۀ مجدد به آیتالله خمینی و اعتراض به ادامه اعدامها در تهران و دیگر شهرها
۲۴ مرداد ۱۳۶۷ – احضار آقای اشراقی (دادستان تهران)، آقای رئیسی (معاون دادستان)، آقای نیّری (قاضی شرع) و آقای پورمحمدی (نمایندۀ اطلاعات) و اعلام خطر نسبت به عواقب اعدام زندانیانی که دورۀ محکومیت خود را میگذرانند و اعتراض نسبت به این موضوع
۷ آذر ۱۳۶۷ – پیام به مناسبت شهادت مظلومانۀ آقای دکتر کاظم سامی
۲۰ آذر ۱۳۶۷ - نامه به آیتالله خمینی و ابراز نگرانی از تصمیم به بازنگری در قانون اساسی و تذکر برخی امور مهم دیگر
۲ دی ۱۳۶۷ - مصاحبۀ صریح با "یادوارۀ ستاد دهۀ فجر دربارۀ سالگرد انقلاب اسلامی" و تأکید بر حفظ اصول و مبانی انقلاب؛ که این مصاحبه موجب تشدید و علنی شدن تدریجی واکنشهای آیتالله خمینی نسبت به ایشان شد و بازداشت سه ماهۀ مصاحبه کننده
۲۱ بهمن ۱۳۶۷ – سخنرانی تاریخی در آستانۀ ۲۲ بهمن مبنی بر لزوم پرهیز از تشریفات و یادآوری اهداف انقلاب به جای شعارها و خرجهای اضافی، و همچنین لزوم توبۀ سیاسی در رابطه با خطاها و اشتباهات صورت گرفته در جنگ و دیگر امور کشور
۲۳ بهمن ۱۳۶۷ – کتاب "دراسات فی ولایة الفقیه" ایشان به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی شناخته و جوایزی به آن تعلق گرفت
۲۹ بهمن ۱۳۶۷ – نامۀ غیرمنتظرۀ انتقادی و تند آقایان کروبی، امام جمارانی و حمید روحانی خطاب به آیتالله منتظری و چاپ آن در برخی بولتنها از جمله بولتن مجلس شورای اسلامی
۱ اسفند ۱۳۶۷ – جوابیۀ مختصر آیتالله منتظری به نامۀ آقایان کروبی، امام جمارانی و روحانی (این نامه با صلاحدید و مشورت دیگران در این تاریخ انتشار نیافت)
اسفند ۱۳۶۷ – آخرین ملاقات با آیتالله خمینی و ارائۀ گزارشی از وضعیت اقتصادی، سیاسی و قضایی کشور
۲۸ اسفند ۱۳۶۷ – بازپس گیری وصیتنامۀ لاک و مهر شدۀ آیتالله خمینی توسط یکی از اعضای بیت ایشان (این وصیتنامه غیر از وصیتنامۀ معروف و منتشر شده است)
۱۳۶۸
۳ و ۴ فروردین ۱۳۶۸ – ارسال دو نامه خطاب به آیتالله خمینی دربارۀ شدت یافتن جوسازیها و گسترش بدخواهیها و تذکر برخی نکات و اعلام آمادگی برای اجرای نظرات ایشان
۵ فروردین ۱۳۶۸ – قرائت شک برانگیز و غیرمنتظرۀ نامۀ آیتالله منتظری دربارۀ اعدامهای سال ۶۷ از رادیوی "بی بی سی"
۶ فروردین ۱۳۶۸ – نامۀ شدید اللحن و غیرمتعارف منسوب به آیتالله خمینی خطاب به آیتالله منتظری شامل ادعاها و اتهامات کذب و ناروا
۷ فروردین ۱۳۶۸ – ارسال نامه ای از طرف آیتالله منتظری خطاب به آیتالله خمینی در پاسخ به نامۀ منسوب به ایشان و اعلام عدم آمادگی برای رهبری آیندۀ نظام
۸ فروردین ۱۳۶۸ – انتشار نامه ای منسوب به آیتالله خمینی خطاب به آیتالله منتظری و قبول برکناری ایشان از قائم مقامی رهبری
۱۵ فروردین ۱۳۶۸ – برخی اعتراضات پراکنده در نجفآباد، و نامۀ آیتالله منتظری مبنی بر لزوم حفظ آرامش و اعلام نارضایتی از این گونه اعمال
۲۵ فروردین ۱۳۶۸ – انتشار جوابیۀ مختصر آیتالله منتظری خطاب به آقایان کروبی، امام جمارانی و روحانی
۲۶ فروردین ۱۳۶۸ – انتشار نامه ای منسوب به آیتالله خمینی دربارۀ آیتالله منتظری خطاب به نمایندگان مجلس شورای اسلامی جهت پیشگیری از اعتراض آنها
۶ اردیبهشت ۱۳۶۸ – نامۀ ۱۱ صفحهای آقای سعید منتظری به آقایان کروبی، امام جمارانی و روحانی و پاسخ به ادعاهای آنان
۹ اردیبهشت ۱۳۶۸ – انتشار رنجنامۀ سید احمد خمینی خطاب به آیتالله منتظری در تیراژ وسیع توسط دستگاههای دولتی و انتشار همزمان آن در تمام مطبوعات کشور
۱۸ اردیبهشت ۱۳۶۸ - نامه به آیتالله خمینی دربارۀ اتهامات و شایعات منتشره در جرائد حکومتی
۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۸ - سخنان توضیحی ایشان دربارۀ کنارهگیری از قائممقامی رهبری در آغاز درس خارج فقه
۱ خرداد ۱۳۶۸ - درگذشت حاج علی منتظری والد معظمله، و تسلیت ۲۰۰ نمایندۀ مجلس شورای اسلامی به ایشان
۱۴ خرداد ۱۳۶۸ - درگذشت آیتالله خمینی، و پیام تسلیت آیتالله منتظری به این مناسبت
۲۰ خرداد ۱۳۶۸ – اطلاعیۀ ایشان جهت برگزاری مراسم ختم آیتالله خمینی در مسجد اعظم قم، و ایجاد اغتشاش به منظور برهم زدن مراسم توسط لباس شخصیهای معلوم الحال حکومتی
۲۲ خرداد ۱۳۶۸ - نامه به شورای بازنگری قانون اساسی و اعلام لزوم افقه و اعلم بودن رهبر و فوق قانون نبودن او
۲۳ خرداد ۱۳۶۸ - پیام تبریک به حجتالاسلام والمسلمین خامنه ای به مناسبت انتخاب وی به عنوان رهبری، و تأکید بر لزوم مشورت در مسائل مهم با علما و شخصیتهای متعهد و آگاه
۲۵ خرداد ۱۳۶۸ - پاسخ آقای خامنه ای به پیام تبریک معظمله
۲۹ خرداد ۱۳۶۸ – مصاحبۀ نشریۀ "کیهان فرهنگی" با معظمله پیرامون ابعاد علمی، فرهنگی و اخلاقی مرحوم آیتالله خمینی که اجازۀ انتشار نیافت
۲۶ شهریور ۱۳۶۸ - پایان درس خارج "ولایت فقیه" پس از ۵۵۵ جلسه درس
۱۵ مهر ۱۳۶۸ - ادامۀ بحث زکات از اول "مؤلفة قلوبهم"
۱۹ آبان ۱۳۶۸ – تعیین هیئت امنای مدرسۀ دارالشفاء قم توسط معظمله
۸ دی ۱۳۶۸ – نامه به نمایندگان مجلس شورای اسلامی در مخالفت با استقراض خارجی
۱۱ دی ۱۳۶۸ - اعتراض به استقراض خارجی و بیان زیانهای آن در سخنرانی عمومی
۱۲ دی ۱۳۶۸ - حملۀ اراذل و اوباش و لباس شخصیهای شناخته شدۀ حکومتی به بیت و دفتر معظمله (اولین حمله)
۱۶ دی ۱۳۶۸ – بیانات معظمله در توضیح برخی مسائل و زیان استقراض خارجی
۱۸ دی ۱۳۶۸ – نامۀ اعتراضی جمعی از شاگردان معظمله خطاب به علما و مسئولان در اعتراض به حملات فیزیکی به بیت و هتاکی روزنامهها از جمله روزنامۀ جمهوری اسلامی نسبت به ایشان
۱۳۶۸ - تدریس و شرح تحف العقول
۱۳۶۸ - بازداشت دکتر علی رستمی نوۀ آیتالله منتظری و برادر شهید یاسر رستمی، محکومیت به دو سال زندان و آزادی بعد از شش ماه حبس
۱۳۶۸ – ردّ تقاضای دیدار آقای گالیندوپل نمایندۀ سازمان ملل از سوی ایشان به منظور حفظ حیثیت نظام
۱۳۶۸- انتشار محدود کتاب "واقعیتها و قضاوتها" در پاسخ به سیل اتهامات و دروغ پردازیها، و بازداشت عده ای در رابطه با انتشار آن
۱۳۶۹
فروردین ۱۳۶۹ - انتشار کتاب "خاطرات سیاسی" محمد محمدی ریشهری وزیر سابق اطلاعات علیه آیتالله منتظری در تیراژ وسیع
۲۰ اردیبهشت ۱۳۶۹ – پیام تسلیت جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به مناسبت اولین سالگرد درگذشت پدر معظمله
۷ تیر ۱۳۶۹ – شکوائیۀ حجتالاسلام احمد منتظری به ریاست قوۀ قضائیه در مورد انتشار برخی از جزوات و بیانیههای حاوی مطالب کذب و توهین آمیز علیه آیتالله منتظری
تیر ۱۳۶۹ - تهیۀ ویرایش جدید کتاب "واقعیتها و قضاوتها" با افزودن نقدهایی به خاطرات سیاسی آقای ریشهری
۷ شهریور ۱۳۶۹ – پیام تسلیت آیتالله منتظری به مناسبت درگذشت آیتالله سید شهاب الدین مرعشی نجفی
۲۹ دی ۱۳۶۹ – بیانات معظمله پیرامون بحران خلیج فارس و کشتار مردم مسلمان عراق توسط نیروهای آمریکا
۱۳۶۹ - انتشار جلد چهارم کتاب "دراسات فى ولاية الفقيه و فقه الدولة الاسلامية" (۵۶۰ صفحه)
۱۳۶۹ - انتشار جلد سوم "کتاب الزکاة" (۴۴۴ صفحه)
۱۳۷۰
بهار ۱۳۷۰ - انتشار کتاب "احکام و مناسک حج" (۴۵۵ صفحه)
۲ فروردین ۱۳۷۰ – پیام معظمله به آیتالله خوئی دربارۀ حوادث خونین عراق
۲۰ مرداد ۱۳۷۰ – پیام به مناسبت تشکیل کنفرانس صلح خاورمیانه
۸ آبان ۱۳۷۰ – بیانات معظمله به مناسبت برپایی کنفرانس صلح مادرید
۱۸ آذر ۱۳۷۰ – پیام به ششمین کنفرانس سران کشورهای اسلامی در داکار (سنگال)
۲۷ آذر ۱۳۷۰ – نامۀ سرگشاده خطاب به شیعیان حجاز و منطقه شرقی دربارۀ فتوای استعماری یکی از اعضای مجلس اعلای افتای سعودی در ایراد برخی اتهامات نسبت به شیعه
۲۱ بهمن ۱۳۷۰ – سخنان معظمله در پایان درس خارج فقه به مناسبت حوادث خونین الجزایر
۲۸ بهمن ۱۳۷۰ – بیانات معظمله به مناسبت شهادت آقای سید عباس موسوی دبیر کل حزب الله لبنان، خانواده و همراهان وی
۱۳۷۱
۷ اردیبهشت ۱۳۷۱ – بیانات معظمله به مناسبت پیروزی انقلاب اسلامی در افغانستان
۱۱ خرداد ۱۳۷۱ - اتمام تدریس کتاب زکات پس از ۷۲۲ جلسه درس
۱۷ مرداد ۱۳۷۱ – درگذشت آیتالله سید ابوالقاسم خوئی، و پیام تسلیت ایشان به همین مناسبت
شهریور ۱۳۷۱ - آغاز تدریس خارج "مکاسب محرمه"
۹ آبان ۱۳۷۱ – بیانات معظمله به مناسبت کشتار مسلمانان در بوسنی و هرزگوین توسط صربها
۱۷ آذر ۱۳۷۱ – بیانات معظمله دربارۀ تخریب مسجد بابری هند و دیگر حوادث جهان اسلام
۱۳۷۱ - انتشار جلد چهارم "کتاب الزکاة" (۵۱۲ صفحه)
۱۳۷۱ – بازداشت جمعی از علاقه مندان و شاگردان آیتالله منتظری از جمله آقای حاج داود کریمی و آقای محمود دردکشان
۲۱ بهمن ۱۳۷۱ - سخنرانی انتقادی به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و اعتراض به دستگیریها
۲۳ بهمن ۱۳۷۱ – یورش لباس شخصیها با حمایت آشکار نیروهای حکومتی به درس آیتالله منتظری
۲۳ بهمن ۱۳۷۱ – محاصره و قطع برق و تلفن منطقۀ مسکونی آیتالله منتظری، و حملۀ شبانۀ نیروهای سپاه و اطلاعات قم با فرماندهی آقای روح الله (خسرو) حسینیان از مسئولان دادسرای ویژۀ روحانیت به بیت، دفتر و حسینیه و غارت آرشیو دفتر و وجوهات شرعیه و... (دومین حمله)
۲۸ بهمن ۱۳۷۱ – اطلاعیۀ دفتر معظمله در مورد سخنرانی ایشان و حادثۀ حمله به بیت، حسینیه و دفتر و غارت پاره ای از اموال
۲۸ بهمن ۱۳۷۱ – مصاحبۀ خبرگزاری جمهوری اسلامی با حجتالاسلام احمد منتظری راجع به هجوم شبانه به بیت فقیه عالیقدر
۴ اسفند ۱۳۷۱ – نامۀ آیتالله منتظری خطاب به آیتالله گلپایگانی دربارۀ ضرورت حفظ استقلال حوزههای علمیه
۱۰ اسفند ۱۳۷۱ – نامۀ حجتالاسلام احمد منتظری به آیتالله مومن در مورد حمله و غارت بیت و دفتر
۲۹ اسفند ۱۳۷۱ - پیام کتبی کوتاه معظمله به مقام رهبری دربارۀ هجوم شبانه به بیت و دفتر
۲۹ اسفند ۱۳۷۱ – شکوائیۀ مهندس فتح الله ربانی املشی (فرزند مرحوم آیتالله ربانی املشی) خطاب به آقای خامنه ای در اعتراض به حملۀ شبانه به بیت و دفتر فقیه عالیقدر
۱۳۷۲
۵ فروردین ۱۳۷۲ – نامۀ حجتالاسلام احمد منتظری به حجتالاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی (رئیس جمهور وقت) و ارائۀ گزارشی از حملات به بیت آیتالله منتظری و غارت دفتر و حسینیۀ ایشان
اردیبهشت ۱۳۷۲ – شکایت نامۀ جمعی از شخصیتهای ملی مذهبی کشور خطاب به آیتالله یزدی (رئیس قوۀ قضائیۀ وقت) در مورد حمله به بیت و حسینیۀ آیتالله منتظری
۱۰ اردیبهشت ۱۳۷۲ - نامۀ سرگشاده و مفصل معظمله خطاب به ملت ایران در ارتباط با یورش به بیت و دفتر، حدود و اختیارات رهبری و عملکرد نامناسب دادسرا و دادگاه ویژۀ روحانیت و غیرقانونی بودن این دادگاه
۱۶ اردیبهشت ۱۳۷۲ – پاسخ معظمله به پرسشی در مورد فدک
۲۷ شهریور ۱۳۷۲ – بیانات معظمله در پایان درس خارج فقه پیرامون مسائل فلسطین
۱۳۷۲ – مراجعه به بیمارستان لقمان حکیم تهران و جلوگیری مأموران وزارت اطلاعات از بستری شدن ایشان علیرغم توصیۀ اکید پزشکان معالج
۲۶ آبان ۱۳۷۲ – نامۀ معظمله در پاسخ به نامۀ انجمن اسلامی مهندسین و مرحوم مهندس مهدی بازرگان در ارتباط با مسئلۀ "هدف از بعثت انبیاء(ع)"
۱۸ آذر ۱۳۷۲ – درگذشت آیتالله سید محمد رضا گلپایگانی، و پیام تسلیت ایشان به همین مناسبت (۱۹ آذر)
۲۱ دی ۱۳۷۲ – نامۀ آقای سعید منتظری به آقای هاشمی رفسنجانی در مورد تعرّض مأموران ادارۀ اطلاعات قم به منزلی که در اختیار خانوادۀ فقیه عالیقدر و خانوادۀ شهید محمد منتظری بود
۱۳۷۲ - انتشار کتاب "شرح خطبۀ حضرت فاطمۀ زهراء(س)" (۴۳۰ صفحه)
۱۳۷۲ – ناتمام ماندن تدریس شرح تحف العقول، و شروع تدریس اصول کافی
۱۳۷۳
۲۳ فروردین ۱۳۷۳ – بیانات معظمله به مناسبت ولادت حضرت معصومه(س) و یادآوری مشکلات جهان اسلام
۲۹ فروردین ۱۳۷۳ – بیانات ایشان به مناسبت کشتار بیرحمانۀ مسلمانان شهر گوراژده در بوسنی
۱۱ خرداد ۱۳۷۳ – بیانات معظمله به مناسبت پنجمین سالگرد ارتحال آیتالله خمینی، و موعظۀ فضلا و طلاب
۳۱ خرداد ۱۳۷۳ – پیام به مناسبت حادثۀ ناگوار بمب گذاری در حرم مطهر حضرت ثامن الائمه امام رضا(ع)
خرداد ۱۳۷۳ - انتشار جلد اول کتاب "المکاسب المحرمة" (۶۰۵ صفحه)
۲۱ تیر ۱۳۷۳ – نگارش پیام خصوصی و اعتراضی خطاب به آقای خامنه ای دربارۀ استقلال حوزه و حفظ حریم مرجعیت (این پیام در تاریخ ۱۲ آبان ۱۳۷۳ توسط آیتالله مومن قمی به آقای خامنه ای داده شده است)
۱۳۷۳ – ویرایش مجدد و انتشار جلد اول و دوم کتاب "نهاية الاصول" (۶۰۵ صفحه)
۱۳۷۳ - انتشار کتاب "تعلیقة علی العروة الوثقی" (۵۴۴ صفحه)
۱۳۷۳ - انتشار جلد اول "رسالۀ استفتائات" (۲۹۶ صفحه)
۲۹ شهریور ۱۳۷۳ – بیانات معظمله پیرامون جنگهای داخلی افغانستان
۹ آذر ۱۳۷۳ - درگذشت آیتالله شیخ محمد علی اراکی، و پیام تسلیت ایشان به همین مناسبت
۲ و ۳ دی ۱۳۷۳ - حمله به دفتر و حسینیه پس از سخنان تند آقای خامنه ای علیه معظمله، شکستن تریبون درس و لوازم حسینیه (سومین حمله)
۳ دی ۱۳۷۳ – نامۀ جمعی از شاگردان معظمله به حضرات علما و مراجع تقلید دربارۀ اخلالگری و اغتشاش در درس فقه حضرت آیتالله منتظری
۶ دی ۱۳۷۳ – نامۀ جمعی از اساتید و مدرسین دانشگاه به حجتالاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی در مورد حمله به حسینیه و درس فقیه عالیقدر
۱۸ دی ۱۳۷۳ – شکایت جمعی از شاگردان معظمله به دادستان عمومی قم در مورد حمله کنندگان به دفتر و حسینیه (با ذکر اسامی حمله کنندگان) و ارسال رونوشت آن برای آقایان: خامنه ای، هاشمی رفسنجانی و محمد یزدی
۲۴ دی ۱۳۷۳ – نامۀ آقای سعید منتظری خطاب به آقای خامنه ای دربارۀ حملات مکرّر به حسینیه و درس والد معظم، و ارائۀ لیستی از علاقه مندان و شاگردان زندانی آیتالله منتظری
۱ بهمن ۱۳۷۳ – پیام تسلیت به مناسبت درگذشت جناب آقای مهندس مهدی بازرگان
۲۳ اسفند ۱۳۷۳ – نامه به آیتالله پسندیده دربارۀ خبر کسالت آقای سید احمد خمینی
۲۷ اسفند ۱۳۷۳ – پیام تسلیت به مناسبت درگذشت آقای سید احمد خمینی
۱۳۷۴
۴ اردیبهشت ۱۳۷۴ - اتمام تدریس اصول کافی پس از حدود ۵۰۰ جلسه درس
۷ آبان ۱۳۷۴ – بیانات معظمله به مناسبت شهادت دکتر فتحی شقاقی رهبر جهاد اسلامی فلسطین
۱۳۷۵
۲۶ فروردین ۱۳۷۵ – بیانات معظمله به مناسبت حملات اسرائیل به جنوب لبنان
۱۴ آذر ۱۳۷۵ – بیانات معظمله در ارتباط با حمله به بیت آیتالله سیستانی در نجف اشرف و شکسته شدن حریم مرجعیت
آذر ۱۳۷۵ - انتشار جلد دوم "المکاسب المحرمة" (۶۶۸ صفحه)
۱۳۷۵ - انتشار کتاب "استفتائات مسائل ضمان" (۲۲۳ صفحه)
۱۳۷۶
۱۳۷۶ – آغاز تدریس کلمات قصار نهج البلاغه
۶ اردیبهشت ۱۳۷۶ – پاسخ به پرسشی در آستانۀ برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و دعوت مردم به شرکت در انتخابات و انتخاب فردی امین، متعهد، قوی الاراده، آگاه و با تجربه و در نتیجه جلوگیری از ورود کاندیداهای تحمیلی
۱۲ اردیبهشت ۱۳۷۶ - آغاز تدریس خصوصی منظومۀ حکمت (برای فرزندان و دامادها)
۵ خرداد ۱۳۷۶ - پیام تبریک به حجتالاسلام سید محمد خاتمی به مناسبت انتخاب وی به ریاست جمهوری؛ و توصیۀ عمل به احکام اسلام و قانون اساسی، به کارگیری نیروهای مخلص، فداکار و کارآمد، اجتناب از انحصارطلبی و تنگ نظری، تأمین آزادیهای اجتماعی و رسیدگی به امور معیشتی و اقتصادی مردم و توصیۀ اکید به داشتن قاطعیت در اعمال وظایف محوله با توجه به پشتوانۀ قانونی و مردمی
۱۴ آبان ۱۳۷۶ – پاسخ به سئوال جمعی از اساتید دانشگاه در مورد حکم شرعی لزوم تشکیل احزاب مستقل و عضویت در آن
۲۱ آبان ۱۳۷۶ – بیانات معظمله در مورد وجوب امر به معروف و نهی از منکر و مظلومیت مرجعیت شیعه
۲۳ آبان ۱۳۷۶ (۱۳ رجب ۱۴۱۸ ق) – ایراد سخنرانی تاریخی در اعتراض به دولتی شدن مرجعیت شیعه، عدم استقلال قوای سه گانه، ردّ فراقانونی بودن رهبر و محدود بودن قدرت وی طبق قانون اساسی، لزوم آزادی احزاب و ابراز نظریۀ تفکیک قوا
۲۸ آبان ۱۳۷۶ – حملۀ وحشیانه و برنامه ریزی شدۀ اراذل و اوباش شناخته شدۀ حکومتی به حسینیه، دفتر و بیت معظمله (پس از سخنرانی آقای جوادی آملی در مسجد اعظم قم)؛ و سپس پلمب حسینیۀ شهدا به حکم دادگاه ویژۀ روحانیت و اشغال دفتر توسط سپاه قم، آغاز حصر خانگی با حکم شورای عالی امنیت ملی؛ و راه اندازی موج گسترده و سنگین فشارها و حملات و اهانتها در مطبوعات، رادیو و تلویزیون، نمازجمعه ها؛ و دستگیری و تضییقات فراوان برای ایشان، خانواده، شاگردان و علاقه مندان (چهارمین حمله)
۲۸ آبان ۱۳۷۶ – اولین بیانیۀ معظمله پس از حملۀ وحشیانه به حسینیه و بیت، و حصر ایشان
۵ آذر ۱۳۷۶ – سخنرانی تند و توهین آمیز آقای خامنه ای در جمع بسیجیان تهران برای تشدید اقدامات و حملات علیه آیتالله منتظری
۸ بهمن ۱۳۷۶ – نامۀ ۸۴ تن از شخصیتهای علمی و فرهنگی کشور خطاب به آقای خاتمی (رئیس جمهور وقت) در محکومیت حمله به بیت آیتالله منتظری
اسفند ۱۳۷۶ – تجمع و اعتصاب مردم و بازاریان نجفآباد در اعتراض به حصر و تضییقات نسبت به آیتالله منتظری، و اطلاعیۀ جمعی از خانوادههای شهدا در این باره
۲۸ اسفند ۱۳۷۶ – نامۀ سرگشادۀ ۳۸۵ تن از علما، اساتید و محققان حوزۀ علمیه به مراجع عظام در رابطه با ادامۀ حصر حضرت آیتالله منتظری
۱۳۷۷
نوروز ۱۳۷۷ – اجازۀ اولین ملاقات بستگان و خویشاوندان پس از شروع حصر خانگی
۱ اردیبهشت ۱۳۷۷ – انتقال آیتالله منتظری از حصر خانگی به بیمارستان خاتم الانبیاء در تهران تحت تدابیر شدید امنیتی، و استقبال مردم از ایشان به هنگام بازگشت
اردیبهشت ۱۳۷۷ – بازداشت جمعی از روحانیون و مردم در جریان مراسم سوگواری روزهای تاسوعا و عاشورا در منزل آقای احمد منتظری
۷ تیر ۱۳۷۷ – انتشار جزوۀ تألیفی ایشان با عنوان "ولایت فقیه و قانون اساسی" (در ۵ فصل – ۴۴ صفحه)
۳۰ مرداد ۱۳۷۷ – نامۀ سرگشادۀ حجتالاسلام احمد منتظری خطاب به آقای خاتمی (رئیس جمهور وقت) دربارۀ تضییقات ایجاد شده و ادامۀ حصر والد معظم
تابستان ۱۳۷۷ – انتشار کتابی توسط ادارۀ سیاسی ستاد نمایندگی ولیّ فقیه در سپاه پاسداران با عنوان "از جدایی تا رویارویی" دربارۀ ماجرای آبان ۱۳۷۶ (۱۳ رجب) و حوادث پس از آن، با هدف تخریب آیتالله منتظری
تابستان ۱۳۷۷ – راه اندازی نمایشگاهی با عنوان "پیچک انحراف" توسط وزارت اطلاعات در زمان وزارت آقای درّی نجفآبادی در شهرهای تهران، اصفهان و قم برای دامن زدن به قضایای سید مهدی هاشمی با هدف تضعیف آیتالله منتظری
پائیز ۱۳۷۷ – انتشار محدود ویرایش نهایی کتاب "واقعیتها و قضاوتها" در پاسخ به اکاذیب، تحریفات و مجعولات منتشره در نشریات، کتابها، رادیو تلویزیون و منابر (۶۹۰ صفحه)
۳ آذر ۱۳۷۷ – انتشار پیام آیتالله منتظری در مورد قتل ناجوانمردانۀ مرحوم داریوش فروهر و همسرش، که فضای ابهام را شکست و راه را برای پیگیری دیگران گشود
۱۶ آذر ۱۳۷۷ – نامۀ مهندس فتح الله ربانی املشی فرزند مرحوم آیتالله ربانی املشی خطاب به آقای درّی (وزیر اطلاعات وقت) در اعتراض به برگزاری نمایشگاه پیچک انحراف و سوءاستفاده از نام پدر ایشان جهت نیل به اهداف سیاسی
۲۴ آذر ۱۳۷۷ – توصیههایی به "روزنامۀ خرداد" در پی درخواست حجتالاسلام والمسلمین آقای عبدالله نوری
۱۹ دی ۱۳۷۷ – پیام ایشان به مناسبت قتلهای فجیع سال ۱۳۷۷ توسط نیروهای رسمی وزارت اطلاعات
۱۲ بهمن ۱۳۷۷ – پاسخ به سئوالات کتبی جمعی از اساتید حوزه و دانشگاه در آستانۀ بیستمین سالگرد انقلاب اسلامی
۲۳ بهمن ۱۳۷۷ – پیام به مناسبت رحلت مظلومانۀ آیتالله آذری قمی
۲۹ بهمن ۱۳۷۷ – پاسخ به سئوال ماهنامۀ "کیان" در باب تزاحم (دین، مدارا و خشونت)
۱۳۷۷ - ادامۀ تدریس خصوصی منظومۀ حکمت (برای فرزندان) در ایام حصر، ۱۱۹ جلسه درس در امور عامه
۱۳۷۷ - بازداشت یک ماهۀ حاج غلامعلی رستمی داماد ایشان و پدر شهید یاسر رستمی
۱۳۷۷ – نامۀ محرمانۀ آیتالله شبیری زنجانی به آقای خامنه ای در اعتراض به نحوۀ برخورد با آیتالله منتظری
۱۳۷۸
۱۳۷۸ - بازداشت حجتالاسلام والمسلمین سید هادی هاشمی برای دومین بار در جمهوری اسلامی (۷ ماه حبس در سلول انفرادی و چند نفره، و سپس ۲ ماه در خانههای امن وزارت اطلاعات)
۲۲ فروردین ۱۳۷۸ – پیام به مناسبت شهادت مظلومانۀ سپهبد صیاد شیرازی
۶ اردیبهشت ۱۳۷۸ – فریاد اعتراض مردم نجفآباد در روز عاشورا نسبت به ادامۀ حصر آیتالله منتظری
۱۷ خرداد ۱۳۷۸ – پاسخ به سئوال جمعی از طلاب حوزۀ علمیۀ قم پیرامون "نظارت استصوابی"
۵ تیر ۱۳۷۸ – پاسخ به نامۀ آقای دکتر عبدالکریم سروش در نقد مقالۀ "در باب تزاحم"
۲۰ تیر ۱۳۷۸ – انتشار پیامی به مناسبت هتک حرمت دانشگاه و دانشجو در واقعۀ ۱۸ تیر ۷۸ (حمله به خوابگاه دانشگاه تهران)
۱۲ مرداد ۱۳۷۸ – پاسخ به پرسشهایی پیرامون "خشونت یا تسامح و تساهل"
آبان ۱۳۷۸ – توقیف "روزنامۀ خرداد" و زندانی شدن حجتالاسلام آقای عبدالله نوری صاحب امتیاز و سردبیر آن توسط دادگاه ویژۀ روحانیت؛ یکی از اتهامات ایشان ترویج سیاسی آیتالله منتظری در روزنامۀ خرداد بود.
۶ دی ۱۳۷۸ – پاسخ معظمله به سئوالات کتبی خبرگزاری رویتر و روزنامۀ گاردین
۱۴ بهمن ۱۳۷۸ – چاپ کاریکاتوری توهین آمیز از آیتالله منتظری در هفته نامۀ "پرتو سخن" متعلق به موسسۀ آموزشی پژوهشی امام خمینی تحت اشراف آقای مصباح یزدی
۲۱ بهمن ۱۳۷۸ – پیام ایشان به مناسبت انتخابات ششمین دورۀ مجلس شورای اسلامی
۲۲ بهمن ۱۳۷۸ – انتشار جزوۀ تألیفی معظمله با عنوان "حکومت مردمی و قانون اساسی" (در ۸ فصل – ۶۰ صفحه)
۲۲ اسفند ۱۳۷۸ – پیام در رابطه با ترور آقای دکتر سعید حجاریان (سردبیر روزنامۀ صبح امروز و عضو شورای شهر تهران)
۱۳۷۹
۲۴ فروردین ۱۳۷۹ – پاسخ به سئوالات شورای اسلامی شهر تهران در مورد "خشونت و ترور"
۲۶ فروردین ۱۳۷۹ – پاسخ به سئوالات نشریۀ "پیام هاجر" در خصوص مضرات و عواقب سوء ممانعت از حق تحقیق و تفحص مجلس نسبت به نهادهای مربوط به مقام رهبری
۶ اردیبهشت ۱۳۷۹ – مصاحبۀ کتبی "بخش فارسی رادیو فرانسه" پیرامون بازداشت روزنامه نگاران و توقیف روزنامهها
۲۱ اردیبهشت ۱۳۷۹ – پیام به مردم جهان در گفتگو با روزنامۀ "فرانکفورتر آلگماینه" آلمان
۲۵ اردیبهشت ۱۳۷۹ – مصاحبۀ روزنامه "الشرق الاوسط" با آیتالله منتظری
۷ تیر ۱۳۷۹ – مصاحبۀ کتبی "جامعۀ معلمان ایران" با معظمله
۱۷ مرداد ۱۳۷۹ – مصاحبۀ کتبی رادیوی "بی بی سی" با معظمله در مورد مسکوت گذاشتن طرح اصلاح قانون مطبوعات
۳۱ مرداد ۱۳۷۹ – مصاحبۀ هفته نامۀ اسپانیائی "تمپو"
مرداد ۱۳۷۹ – توقیف "هفته نامۀ آوا" و محکومیت آقای مهندس مصطفی ایزدی مدیر مسئول آن. یکی از اتهامات، انعکاس اخبار و نظرات آیتالله منتظری بود
تابستان ۱۳۷۹ - تأسیس پایگاه اینترنتی آیتالله منتظری، نخستین پایگاه اینترنتی یک مرجع تقلید شیعه
۲۲ شهریور ۱۳۷۹ – مصاحبۀ نشریه "چشم انداز ایران" در رابطه با مجمع تشخیص مصلحت نظام
شهریور ۱۳۷۹ - انتشار غیر رسمی کتاب "بخشی از خاطرات آیتالله منتظری" (۲ جلد – ۱۶۰۰ صفحه)
۲ مهر ۱۳۷۹ – پاسخ به سئوالات فرهنگی و هنری "جامعۀ هنری و سینمایی ایران"
۶ مهر ۱۳۷۹ – مصاحبۀ کتبی "رادیو صدای ایران" با معظمله
۱۱ مهر ۱۳۷۹ – پاسخ به نامۀ جمعی از شاگردان در مورد پیشنهاد شروع درس فقه از طریق تلویزیون مداربسته (به علت شرایط و محدودیتهای ایام حصر)
۲۲ مهر ۱۳۷۹ – مصاحبۀ کتبی "بخش فارسی رادیو آزادی" با معظمله در مورد محکومیت حجتالاسلام یوسفی اشکوری
۳۰ مهر ۱۳۷۹ - پیام به مناسبت شروع مجدد انتفاضۀ فلسطین
۲۰ آبان ۱۳۷۹ - پاسخ به نامۀ جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران در مورد مصاحبههای معظمله با رسانههای خارجی
۱۶ آذر ۱۳۷۹ - بازداشت آقای سعید منتظری با حکم دادسرای ویژۀ روحانیت و توسط ادارۀ اطلاعات قم به اتهام انتشار نوار ویدئویی مربوط به بازجویی و شکنجۀ متهمان قتلهای زنجیره ای پائیز ۱۳۷۷ و پخش کتاب خاطرات آیتالله منتظری
۱۳۷۹ - بازداشت مجدد حاج غلامعلی رستمی داماد معظمله
۳ دی ۱۳۷۹ – پاسخ به برخی شایعات در مورد خاطرات منتشر شدۀ معظمله
۱۰ دی ۱۳۷۹ – قرار گرفتن متن کامل خاطرات آیتالله منتظری بر روی شبکۀ جهانی اینترنت
۲۲ دی ۱۳۷۹ – پاسخ به پرسشهای دانشجویان دانشگاه امیرکبیر
۱۴ بهمن ۱۳۷۹ – پاسخ به استفتائی در مورد گفتگوی تمدنها
۱۹ بهمن ۱۳۷۹ – مصاحبۀ کتبی "بخش فارسی رادیو آمریکا" به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی
۲۰ بهمن ۱۳۷۹ – مصاحبۀ آقای محسنی اژه ای دادستان دادگاه ویژۀ روحانیت در مورد دستگیری آقای سعید منتظری و مطرح کردن کمک رسانی آیتالله منتظری به خانوادۀ زندانیان به عنوان یکی از اتهامات
۷ اسفند ۱۳۷۹ – پاسخ به پرسشهای مجلۀ دیدگاه، چاپ کانادا
۲۰ اسفند ۱۳۷۹ – پاسخ به پرسشهای روزنامۀ داچ، چاپ هلند
۲۰ اسفند ۱۳۷۹ – پاسخ به پرسشهایی پیرامون رفراندوم
۱۳۸۰
۱۲ فروردین ۱۳۸۰ – پاسخ به پرسشهای مهندس مصطفی ایزدی در مورد انگیزۀ چاپ و انتشار کتاب خاطرات
۲۱ فروردین ۱۳۸۰ – پیام به مناسبت بازداشتهای سیاسی نیروهای ملی مذهبی
۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۰ – پاسخ به سئوالات شرعی خانوادههای بازداشت شدگان سیاسی
۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۰ – پیام به مناسبت فاجعۀ سقوط هواپیما و رحلت جانگداز جمعی از خدمتگزاران به کشور و ملت
۱۸ خرداد ۱۳۸۰ – مصاحبۀ معظمله پس از شرکت در انتخابات ریاست جمهوری در شرایط حبس خانگی
۲۴ خرداد ۱۳۸۰ – نامۀ تظلم خواهی فرزندان آیتالله منتظری خطاب به مراجع عظام تقلید
۲۹ خرداد ۱۳۸۰ – پزشکان معالج گزارش خود از وضعیت جسمی معظمله را برای آقای خاتمی (رئیس جمهور وقت) ارسال نمودند. در این گزارش لزوم بستری شدن ایشان اعلام شده بود
تیر ۱۳۸۰ – سومین دوره بازداشت حجتالاسلام سید هادی هاشمی، همچنین بازداشت ۱۰ نفر از شاگردان و اعضای دفتر آیتالله منتظری
۷ تیر ۱۳۸۰ – پاسخ به پرسشهای روزنامۀ فرانسوی امانیته
۷ تیر ۱۳۸۰ – ممانعت از برگزاری مراسم سالگرد شهادت حجتالاسلام محمد منتظری توسط نیروهای ادارۀ اطلاعات قم، سپاه و دادسرای ویژۀ روحانیت، و ضرب و جرح و بازداشت تعدادی از مردم معترض
۸ تیر ۱۳۸۰ – بیانیۀ خانم حری (همسر شهید محمد منتظری) دربارۀ ممانعت از برگزاری مراسم شهید محمد، و سپس شکایت سپاه قم از ایشان و چندین بار احضار به دادگاه
۲۱ تیر ۱۳۸۰ – پاسخ به پرسشهای مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی دربارۀ ماده قانونی اهانت به مقدسات و سبّ النبی
۲۳ تیر ۱۳۸۰ – پاسخ به پرسشهای حجتالاسلام والمسلمین دکتر محسن کدیور پیرامون محاربه، افساد فی الارض و...
۲۵ تیر ۱۳۸۰ – حملۀ نیروهای دادسرای ویژۀ روحانیت قم به منزل حجتالاسلام احمد منتظری، غارت برخی وسایل و جوش دادن دربهای آن
۲۶ و ۲۹ تیر ۱۳۸۰ – بیانیۀ حجتالاسلام احمد منتظری دربارۀ حمله به منزل ایشان و پلمب و مسدود کردن درب اتاقهای منزل
۳۰ شهریور ۱۳۸۰ – پاسخ به پرسشهای جامعۀ معلمان ایران
۲۵ آبان ۱۳۸۰ - آزادی آقای سعید منتظری پس از ۳۴۵ روز زندان (بازداشتگاه ادارۀ اطلاعات قم، زندان ۵۹ سپاه و بند ۲۴۰ زندان اوین)، که ۳۲۵ روز آن در سلول انفرادی و ۲۰ روز باقیمانده در اتاقی چند نفره بود.
۲ آذر ۱۳۸۰ – پیام معظمله به ملت مسلمان و متعهد افغانستان
۲۶ آذر ۱۳۸۰ - درگذشت آیتالله سید محمد شیرازی، و پیام تسلیت آیتالله منتظری به همین مناسبت (۲۷ آذر ۱۳۸۰)
۱۳۸۰ - انتشار جلد سوم "المکاسب المحرمة" (۲۳۲ صفحه)
۱۳۸۰ - انتشار کتاب "نظام الحکم فی الاسلام" (خلاصۀ كتاب دراسات في ولاية الفقيه و فقه الدولة الاسلامية) همراه با تعلیقات و نظرات توضیحی (۶۶۳ صفحه)
۱۳۸۰ - انتشار جلد اول تا سوم کتاب "درسهایی از نهج البلاغه" (مجموعا ۱۹۳۶ صفحه)
۲۶ بهمن ۱۳۸۰ – درگذشت خواهر آیتالله منتظری، و برگزاری مراسم یادبود وی بدون حضور معظمله
۱۳۸۱
۲۳ فروردین ۱۳۸۱ – پیام تسلیت به مناسبت درگذشت آقای دکتر یدالله سحابی
۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۱ – پاسخ به استفتای شرعی در مورد مصافحه با غیر محارم
۱۹ خرداد ۱۳۸۱ – سئوال ۲۰ نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی از وزیر دادگستری مبنی بر ارائۀ مستندات قانونی در رابطه با حصر آیتالله منتظری و بازداشت گسترده و وسیع مردم، شاگردان، اعضای دفتر و وابستگان ایشان
۷ تیر ۱۳۸۱ – پاسخ به نامۀ "مجمع مدرسین و محققین حوزۀ علمیۀ قم" در مورد استقلال حوزۀ علمیه و قداست مرجعیت شیعه
۱۷ تیر ۱۳۸۱ – استعفای آیتالله طاهری اصفهانی از امامت جمعۀ اصفهان در اعتراض به وضعیت سیاسی کشور و ادامۀ حصر آیتالله منتظری
۶ مرداد ۱۳۸۱ – نامۀ سرگشادۀ انجمنهای اسلامی دانشجویان (دفتر تحکیم وحدت) به آقای خاتمی در اعتراض به حصر آیتالله منتظری
۱۶ مرداد ۱۳۸۱ – پاسخ به سئوالاتی در مورد اظهارات آقای دکتر هاشم آقاجری که منجر به اتهام ارتداد وی شده بود
۱۸ شهریور ۱۳۸۱ – نامۀ جامعۀ معلمان ایران با عنوان: "چه باید کرد؟" و پاسخ معظمله به آن
۳۰ مهر ۱۳۸۱ – پیام به نمایندگان مجلس شورای اسلامی در رابطه با نظارت استصوابی
۵ آبان ۱۳۸۱ – عزیمت به بیمارستان رسول اکرم تهران تحت تدابیر کم سابقۀ امنیتی
۱۷ آبان ۱۳۸۱ – پیام در اعتراض به حکم اعدام آقای دکتر سید هاشم آقاجری
۲۰ دی ۱۳۸۱ – اطلاعیۀ حجتالاسلام احمد منتظری دربارۀ روند بیماری آیتالله منتظری و شرایط خطرناک و نامطلوب جسمی ایشان
۲۷ دی ۱۳۸۱ – نامۀ آیتالله طاهری اصفهانی خطاب به مراجع تقلید حضرات آیات: شبیری، وحید خراسانی، تبریزی، بهجت، فاضل لنکرانی، مکارم، صافی گلپایگانی، صانعی، موسوی اردبیلی و نوری همدانی در مورد لزوم رفع حصر از آیتالله منتظری
دی ۱۳۸۱ – ارسال نامه ای با امضای ۱۱۰ تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به هیئت رئیسه جهت قرائت در صحن علنی مجلس، که در آن خواستار لغو مصوبۀ شورای عالی امنیت ملی و آزادی آیتالله منتظری از حصر شده بودند. این نامه با صلاحدید آقای کروبی (رئیس وقت مجلس) در صحن علنی قرائت نشد و نهایتا رونوشت نامه برای آقای خاتمی (رئیس جمهور) ارسال گردید
دی ۱۳۸۱ – نامۀ جمع کثیری از روحانیون و فضلای حوزۀ علمیه خطاب به آقای کوفی عنان دبیر کل سازمان ملل متحد دربارۀ احتمال خطرات جانی تداوم حصر آیتالله منتظری
۵ بهمن ۱۳۸۱ – بیانیۀ نهضت آزادی ایران و جبهۀ مشارکت قم در اعتراض به ادامۀ حصر معظمله
۹ بهمن ۱۳۸۱ – مصاحبۀ تاریخی آیتالله منتظری با رادیوی "بی بی سی" و اعلام پایداری بر مواضع گذشته و تکذیب قاطع هر گونه درخواست برای آزادی از سوی خود و فرزندان (ساعاتی قبل از رفع حصر)
۱۰ بهمن ۱۳۸۱ - رفع حصر از آیتالله منتظری پس از تحمل ۵ سال و ۲ ماه و ۱۲ روز زندان خانگی
۱۱ بهمن ۱۳۸۱ – تشرف به حرم حضرت معصومه(س) پس از ۵ سال حصر
بهمن ۱۳۸۱ – دیدار مراجع تقلید، اساتید دانشگاه، فعالان سیاسی و اجتماعی، جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، روحانیون و طلاب و دیگر اقشار مختلف مردم با ایشان
بهمن ۱۳۸۱ – بستری شدن چند روزه در بیمارستان کامکار قم
بهمن ۱۳۸۱ – کشف یک عدد شنود مخفی (دوربین و میکروفن) کار گذاشته شده توسط نیروهای امنیتی و اطلاعاتی از محل دفتر معظمله و تحویل آن به ادارۀ اطلاعات قم
۴ اسفند ۱۳۸۱ – ممانعت سپاه پاسداران قم از رفتن آیتالله منتظری به تهران جهت معالجه علیرغم رفع حصر
۸ اسفند ۱۳۸۱ – دیدار اعضای کمیسیون حقوق بشر اسلامی با معظمله
۱۸ اسفند ۱۳۸۱ – بیانیۀ دفتر آیتالله منتظری در مورد عدم رفع حصر کامل از معظمله و تضییقات باقی مانده
۱۳۸۱ - انتشار غیر رسمی جلد اول کتاب "دیدگاهها" حاوی کلیۀ پیامها و نظریات معظمله در زمان حصر غیرقانونی (۷۲۵ صفحه)
۱۳۸۲
۱۴ فروردین ۱۳۸۲ – دیدار اعضای انجمن دفاع از آزادی مطبوعات با معظمله
۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۲ – دیدار جمعی از اعضای هیئت علمی دانشگاههای: تربیت مدرس، تهران، علوم پزشکی و امام حسین(ع)
۲۲ خرداد ۱۳۸۲ – دیدار اعضای شورای عالی، فراکسیون و دبیران استانهای حزب همبستگی
۸ تیر ۱۳۸۲ – پاسخ به سئوال دانشجویان پیرامون هجوم به خوابگاههای دانشجویی
۱۳۸۲ – ادامه دیدارها با گروههای دانشجویی و اقشار مختلف مردم؛ و مصاحبه نشریات و روزنامهها و خبرگزاریهای خارجی (از جمله: نشریۀ ژاپنی یومیوری، نشریۀ اسپانیایی الپایس و خبرگزاری رویترز، خبرنگار کانادایی، سردبیر و خبرنگار روزنامۀ واشنگتن پست، نشریۀ استرالیایی سیدنی مورنینگ هرالد، روزنامۀ انگلیسی گاردین، خبرگزاری ژاپنی کیودو، هفته نامۀ اتریشی ورلاگزگروپ، روزنامۀ ایتالیایی کریره دلایسرا، نشریۀ دانمارکی پلیتیکن، روزنامۀ آلمانی اشترن، مجلۀ فلوشیپ چاپ نیویورک، مصاحبۀ تلویزیونی شبکۀ جهانی بی بی سی، و نشریۀ شیکاگو تریبون)
۱۳۸۲ - تدریس مجدد نهج البلاغه
۱۹ شهریور ۱۳۸۲ (۱۳ رجب ۱۴۲۴) – اشاره به سخنرانی ۱۳ رجب سال ۱۳۷۶ و پیامدهای آن در سخنرانی سالروز تولد حضرت علی(ع)
۲۶ شهریور ۱۳۸۲ - شروع مجدد درس خارج مکاسب محرمه، و متوقف شدن آن به علت کسالت معظمله پس از ۱۲ جلسه
۲۲ مهر ۱۳۸۲- صدور اجازۀ صرف وجوهات شرعیه برای حمایت از پژوهشگران و نویسندگان با نظارت آقای عمادالدین باقی
۳ آذر ۱۳۸۲ – پاسخ به سئوالات جمعی از فعالان سیاسی در مورد "زندان و زندانی سیاسی"
۱۳۸۲ - انتشار کتاب "از آغاز تا انجام" (یادگار زندان اوین) مشتمل بر مباحث کلامی و اصول عقائد (۳۲۷ صفحه)
۱۳۸۲ - تدوین مجدد کتاب "تعلیقة علی العروة الوثقی"
۱۹ دی ۱۳۸۲ – دیدار و مصاحبۀ هیئت تحریریۀ ماهنامۀ نامه
۵ بهمن ۱۳۸۲ – ارسال نامه ای خطاب به اعضای شورای نگهبان با ذکر فلسفۀ ایجاد این شورا، و انتقاد نسبت به نظارت استصوابی و غیرقانونی بودن آن و نیز انتقاد از ردّ صلاحیتهای گستردۀ کاندیداهای مجلس و لزوم تجدید نظر در ردّ صلاحیتها و تذکراتی چند در رابطه با برخوردها و عملکرد شورا
۱۲ بهمن ۱۳۸۲ – پاسخ به سئوال "خبرگزاری ایلنا" دربارۀ فلسفۀ نظارت شورای نگهبان بر انتخابات
۱۴ بهمن ۱۳۸۲ – دیدار جمعی از نمایندگان متحصن و مستعفی مجلس شورای اسلامی (مجلس ششم) با معظمله، و سفارش ایشان به استقامت در استیفای حقوق ملت و انتقاد از ردّ صلاحیت کاندیداها توسط شورای نگهبان
۱۳۸۳
۳ اردیبهشت ۱۳۸۳ – دیدار اعضای "انجمن دفاع از آزادی مطبوعات" با معظمله، و سفارش ایشان به لزوم استقامت در برابر مشکلات، پایداری در حفظ عقیده، لزوم آزادی فکر و اندیشه، آزادی عقیده و آزادی بیان و ضرورت وجود رسانههای آزاد و مستقل
۶ اردیبهشت ۱۳۸۳ - تدریس صلاة مسافر (۲۶ جلسه)
۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۳ – پاسخ به پرسشهایی پیرامون مجازاتهای اسلامی
۲۰ مرداد ۱۳۸۳ – پاسخ به نامۀ آقای سید محمد خاتمی (رئیس جمهور وقت) تحت عنوان "نامهای برای فردا"، و ذکر استقبال غیرمنتظرۀ مردم از آقای خاتمی در انتخابات و ناامیدی و یأس یا بدبینی آنان پس از ۷ سال ریاست جمهوری ایشان به دلیل وعدههایی که عملی نشد
۱۶ شهریور ۱۳۸۳ – پیام تسلیت به مناسبت شهادت فرمانده شجاع جنگ آقای حاج داود کریمی
شهریور ۱۳۸۳ - انتشار "رسالۀ حقوق" (۱۳۶ صفحه)
۲۲ آبان ۱۳۸۳ – پیام به مناسبت درگذشت برادر مجاهد آقای ابوعمار یاسر عرفات
۲ دی ۱۳۸۳ – پیام به حضرات آیات عظام و علمای نجف و کربلا دربارۀ لزوم شرکت مردم عراق در یک انتخابات آزاد و کسب استقلال واقعی مردم و کوتاه شدن دست اشغالگران از عراق
۳۰ دی ۱۳۸۳ - آغاز تدریس "روضۀ کافی"
۲ بهمن ۱۳۸۳ – دیدار دبیر کل و اعضای نهضت آزادی ایران در دهمین سالگرد بزرگداشت مرحوم مهندس مهدی بازرگان
۱۳۸۳ - انتشار جلد دوم "رسالۀ استفتائات" (۵۸۲ صفحه)
۱۳۸۳ – ادامۀ دیدارها با گروههای دانشجویی و اقشار مختلف مردم؛ و مصاحبۀ نشریات و روزنامهها و خبرگزاریهای خارجی (ازجمله: مجلۀ تایم چاپ آمریکا، خبرنگار آلمانی بخش غربی صدای آلمان و خبرنگار نشریۀ دویچه آلمان، خبرنگار روابط بین الملل تلویزیون اتریش، هفته نامۀ پیک روز چاپ کانادا، خبرنگار صدای آمریکا، خبرنگار ایتالیایی، خبرگزاری آسوشیتدپرس، نشریۀ مصری الوطن العربی، پاسخ کتبی به سئوالات رادیو فردا، پاسخ به پرسش بخش فارسی رادیو بی بی سی، پاسخ به پرسش دانشجویان دانشگاه کلن آلمان، و پاسخ به سئوالات خبرگزاری رویترز)
۱۳۸۴
۱۵ فروردین ۱۳۸۴ – پیام تسلیت به مناسبت درگذشت پاپ ژان پل دوم رهبر مسیحیان کاتولیک جهان
۱۸ فروردین ۱۳۸۴ – پاسخ به پرسشهای انجمن اسلامی دانشجویان فیزیک دانشگاه صنعتی اصفهان پیرامون اهمیت شورا از نظر اسلام و قانون اساسی
۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۴ – پیام به مناسبت حملۀ وحشیانۀ حکومت یمن به شیعیان آن کشور
۱۱ تیر ۱۳۸۴ – پیام به مناسبت نهمین دورۀ انتخابات ریاست جمهوری
۲۰ تیر ۱۳۸۴ – پیام در رابطه با انفجارهایی که به نام اسلام و مسلمانان در لندن انجام شد و تأکید بر لزوم هوشیاری مسلمانان و پرهیز از تلقی مشروعیت این حرکات تروریستی توسط دین اسلام و اظهار همدردی با خانوادههای قربانیان اینگونه اعمال تروریستی و آرزوی صلح و آرامش و امنیت برای مردم جهان
۲۳ مرداد ۱۳۸۴ – اظهار تأسف نسبت به برخوردهای ناشایست نیروهای اطلاعاتی با بیت مرحوم آیتالله شیرازی
۱۰ شهریور ۱۳۸۴ – پیام به مناسبت حادثۀ دلخراش کاظمین و حمله به عزاداران در روز شهادت حضرت موسی بن جعفر(ع)
۱۱ شهریور ۱۳۸۴- صدور اجازۀ صرف وجوهات شرعیه برای کمک به زندانیان و خانوادۀ آنها با نظارت آقای عمادالدین باقی
تابستان ۱۳۸۴ - انتشار کتاب "مجمع الفوائد" که شامل مسائل اصولی و قواعد فقهی است و از تألیفات ایشان استخراج شده است ( ۴۹۶ صفحه)
پاییز ۱۳۸۴ - انتشار کتاب "الافق او الآفاق" دربارۀ رویت هلال (۸۸ صفحه)
۳۰ دی ۱۳۸۴ – دیدار اعضای نهضت آزادی ایران و جمعی از دوستان مرحوم مهندس مهدی بازرگان
۳۰ بهمن ۱۳۸۴ – محکومیت حمله و تخریب حسینیۀ شریعت و ضرب و جرح و بازداشت دراویش در قم
۳ اسفند ۱۳۸۴ – پیام به مناسبت توهین و تخریب حرم مقدس امامین عسکریین(ع)
۱۳۸۴ - انتشار کتاب "موعود اديان" پاسخ به شبهاتی پيرامون امام زمان(عج)، (۵۵۰ صفحه)
۱۳۸۴ – مصاحبۀ نشریات و روزنامهها و خبرگزاریهای خارجی (ازجمله: خبرگزاری رویترز، پاسخ به سئوالات سایت روز، هفته نامۀ نیوزویک، کانال سه تلویزیون ایتالیا، هفته نامۀ گاردین، خبرنگار تلویزیون فرانسه، و بخش بین الملل تلویزیون دولتی اتریش)
۱۳۸۵
۷ اردیبهشت ۱۳۸۵ – دیدار و گفتگو با جمعی از اعضای انجمنهای اسلامی دانشگاهها (دفتر تحکیم وحدت – شاخۀ علامه)
۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۵ – پیام تسلیت به مناسبت درگذشت آیتالله حاج شیخ نعمت الله صالحی نجفآبادی
۱۳۸۵ - انتشار کتاب “اسلام دین فطرت” (۷۲۰ صفحه)
۲۴ خرداد ۱۳۸۵ - اتمام تدریس "روضۀ کافی" (۱۲۰ جلسه)
۲۷ مرداد ۱۳۸۵ – پیام به همایش جهانی "ادیان برای صلح" (کیوتو - ژاپن)
۳ مهر ۱۳۸۵ – آغاز تدریس کتاب "جامع السعادات" ملامحمد مهدی نراقی
۳۰ آبان ۱۳۸۵ - درگذشت آیتالله شیخ جواد تبریزی، و پیام معظمله به این مناسبت
۱۲ آذر ۱۳۸۵ - نگارش رسالۀ "انتقاد از خود" (عبرت و وصیت)، در پاسخ به پرسشهای آقای سعید منتظری
آذر ۱۳۸۵ - ادامۀ تدریس خصوصی منظومۀ حکمت (الهیات بالمعنی الاخص)
۳۰ دی ۱۳۸۵ – دیدار با جمعی از علاقه مندان مرحوم مهندس مهدی بازرگان
۷ بهمن ۱۳۸۵ – دیدار با اعضای "انجمن دفاع از حقوق زندانیان"
۱۹ بهمن ۱۳۸۵ – پاسخ به پرسشهایی به مناسبت سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران
۲ اسفند ۱۳۸۵ – واکنش به فتوای مفتی عربستان مبنی بر انهدام اماکن مقدس شیعیان
زمستان ۱۳۸۵ - انتشار "رسالة مفتوحة" در پاسخ به اتهامهای مطروحه علیه شیعیان، (۹۶ صفحه)
۱۳۸۵ - انتشار غیر رسمی جلد دوم کتاب "دیدگاهها" (۴۷۸ صفحه) حاوی پیامها، نظریات و مصاحبههای ایشان (مربوط به ۳ سال پس از رفع حصر)
۱۳۸۵ – مصاحبۀ نشریات و روزنامهها و خبرگزاریهای خارجی (ازجمله: شبکۀ خبری انتیوی ترکیه، مصاحبۀ رئیس خبرگزاری مستقل عراق، پاسخ به پرسشهای مجلۀ عراقی قطوف، نشریۀ فرانکفورتر آلگماینۀ آلمان، و روزنامۀ مایینجی ژاپن)
۱۳۸۶
۵ خرداد ۱۳۸۶ – پاسخ به سئوالات آقای مهندس مصطفی ایزدی دربارۀ مطالب مطرح شده در خاطرات آقای مهدوی کنی و ماجرای تأسیس و ادامۀ کار دانشگاه امام صادق(ع)
۱۹ خرداد ۱۳۸۶ – اعتراض مردمی در نجفآباد نسبت به پخش فیلم موهن صدا و سیما و توهین به آیتالله منتظری
۲۱ خرداد ۱۳۸۶ – درگذشت آیتالله سید حسن طباطبائی قمی، و پیام تسلیت به این مناسبت
۲۶ خرداد ۱۳۸۶ – درگذشت آیتالله شیخ محمد فاضل لنکرانی، و صدور پیام تسلیت به این مناسبت
۳ تیر ۱۳۸۶ – پیام به نشست مطبوعاتی "حق صلح"
۱۳۸۶ - انتشار جلد هفتم و هشتم کتاب "مبانى فقهى حكومت اسلامى" (مجموعا ۱۰۲۴ صفحه)
۱۳۸۶ - انتشار "کتاب الصوم" (۳۶۷ صفحه)
۱۳۸۶ - انتشار کتاب "حكومت دينى و حقوق انسان" در پاسخ به پرسشهای جمعی از فضلای حوزۀ علمیۀ قم، (۱۶۰ صفحه)
۷ مرداد ۱۳۸۶ – انتشار جزوه ای با عنوان "کسوف" (۹۴ صفحه) از طرف دفتر آیتالله منتظری با هدف نقد و بررسی اخبار کذب بولتنهای منتشره طی یک دورۀ ۵ ساله
۱۲ شهریور ۱۳۸۶ – انتشار قسمتی از متن گفتگوی آقای عمادالدین باقی با معظمله
۲۱ مهر ۱۳۸۶ – برگزاری نماز عید سعید فطر توسط معظمله در محل دفتر
۱۱ آبان ۱۳۸۶ – دیدار اعضای شورای مرکزی ادوار تحکیم وحدت با آیتالله منتظری
آذر ۱۳۸۶ – انتشار ویرایش جدید "کتاب الخمس" (۶۲۳ صفحه)
۶ دی ۱۳۸۶ – دیدار مجمع زنان اصلاح طلب با معظمله
بهمن ۱۳۸۶ – انتشار اولین نشریۀ داخلی دفتر آیتالله منتظری با عنوان "اطلاع" با هدف اطلاع رسانی صحیح نظرات و دیدگاهها و اخبار و رویدادهای مربوط به معظمله
۱۳۸۶ – پاسخ به پرسشهای خبرنگار بی بی سی، سایت خبری روز آنلاین، هفته نامۀ ایتالیایی اسپرسو، خبرنگار ایرانی مقیم آمریکا، و مدیر خبرگزاری آکی ایتالیا
۱۳۸۷
۲۲ فروردین ۱۳۸۷ – دیدار اعضای شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی
۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۷ – فتوای آیتالله منتظری در مورد حقوق شهروندی پیروان فرقه بهائیت و تأکید بر اینکه افرادی که تابع هیچ یک از ادیان آسمانی نیستند نیز به حکم آیات و روایات باید حقوق انسانی آنان رعایت شود
۱۱ خرداد ۱۳۸۷ – پاسخ به پرسشهای مهندس لطف الله میثمی دربارۀ "قانون اساسی و نقش شورای نگهبان در تفسیر آن"
۱۵ مرداد ۱۳۸۷ – پاسخ به پرسشهای "گاهنامۀ اطلاع" پیرامون تشکیک دربارۀ کتاب خاطرات معظمله
۲۸ شهریور ۱۳۸۷ – دیدار اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت
تابستان ۱۳۸۷ - انتشار کتاب "پاسخ به پرسشهائی پیرامون مجازاتهاى اسلامى و حقوق بشر" (۱۶۰ صفحه)
۱۱ مهر ۱۳۸۷ – برگزاری نماز عید فطر به امامت معظمله در محل دفتر
مهر ۱۳۸۷ – انتشار دفتر پنجم نشریۀ "اطلاع"، و بازداشت مسئول اطلاع رسانی دفتر برای جلوگیری از ادامۀ انتشار نشریه و دیگر جزوات
۴ آبان ۱۳۸۷ – بیانات معظمله در سالروز شهادت حضرت امام جعفر صادق(ع)
۸ آبان ۱۳۸۷ – دیدار اعضای "پویش دعوت از خاتمی"
پائیز ۱۳۸۷ - انتشار کتاب "پاسخ به پرسشهائی پیرامون مبانی نظری نبوت" (۷۲ صفحه)
۹ دی ۱۳۸۷ – پیام پیرامون قتل عام مردم مظلوم غزه به دست اسرائیل غاصب
۱۱ دی ۱۳۸۷ – توصیههایی به دانشمندان، نواندیشان و پژوهشگران علوم اسلامی
۲۲ بهمن ۱۳۸۷ – دیدار اقشار مختلف مردم و بیان اینکه مسئولان باید از کارهای خلاف توبه کنند
اسفند ۱۳۸۷ - انتشار کتاب "سفیر حق و صفیر وحی" در نقد علمی برخی از نظرات آقای دکتر عبدالکریم سروش دربارۀ قرآن و وحی (۲۰۰ صفحه)
۱۳۸۷ – مصاحبۀ خبرنگار رادیو زمانه، مصاحبۀ روزنامه مایینجی ژاپن، و مصاحبۀ خبرنگار شبکۀ الجزیره
۱۳۸۸
۱ فروردین ۱۳۸۸ – پیام تسلیت به مناسبت رحلت همسر آیتالله خمینی
۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۸ - درگذشت آیتالله محمد تقی بهجت، و پیام تسلیت آیتالله منتظری به این مناسبت
۱۳ خرداد ۱۳۸۸ – فتوای صریح معظمله مبنی بر حرمت تقلب و دستکاری در آرای مردم، و این که تغییر در آرای مردم موجب عدم مشروعیت و غصب و خیانت در امانت و استبداد میشود
۱۶ خرداد ۱۳۸۸ – پیام پیرامون دهمین دورۀ انتخابات ریاست جمهوری
۲۲ خرداد ۱۳۸۸ – بیانات معظمله پس از شرکت در انتخابات دهمین دورۀ ریاست جمهوری
۲۶ خرداد ۱۳۸۸ – پیام در رابطه با نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم و حوادث پس از آن
۳ تیر ۱۳۸۸ – پیام در اعتراض به عملکرد نامناسب مسئولان با معترضین و سرکوب بیرحمانۀ مردم معترض به نتایج انتخابات
۱۹ تیر ۱۳۸۸ – پاسخ به پرسشهای حجتالاسلام والمسلمین دکتر محسن کدیور پیرامون ولایت جائر و...
۲۲ تیر ۱۳۸۸ – پیام در اعتراض به کشتار مسلمانان در کشور چین
۳۰ تیر ۱۳۸۸ – اعتراض به توهین و مزاحمت برای حجج اسلام والمسلمین آقایان مهدی کروبی و عبدالله نوری
۷ مرداد ۱۳۸۸ – پاسخ به نامۀ آقایان مهدی کروبی و مهندس میرحسین موسوی و جمعی از نخبگان و شخصیتهای فرهنگی و سیاسی، و بیان این که حاکمیت فعلی از تجربۀ حکومت شاه و سایر رژیمهای استبدادی درس نگرفته و مشروعیت نظام را زیر سئوال برده و نظامیان را به برادرکشی و زندانیان را به اعتراف تحت زور و شکنجه واداشته است
۱۳ مرداد ۱۳۸۸ – پیام در اعتراض به برگزاری دادگاههای فرمایشی
۴ شهریور ۱۳۸۸ – پاسخ به نامۀ ۲۹۳ نفر از روشنفکران و نخبگان
۱۴ شهریور ۱۳۸۸ – دیدار دانشجویان عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت با معظمله
۲۲ شهریور ۱۳۸۸ – پیام به مراجع تقلید، علما و حوزههای علمیه دربارۀ حوادث پس از انتخابات، و لزوم حمایت مراجع و علما از مردم و جداکردن اعمال حاکمیت از دین و اسلام
۳۱ شهریور ۱۳۸۸ – پاسخ به نامۀ آقای مهندس میرحسین موسوی
۷ مهر ۱۳۸۸ – پاسخ به نامۀ مجمع زنان اصلاح طلب
۲۲ مهر ۱۳۸۸ – بیانات معظمله در درس اخلاق پیرامون مسائل روز
۸ آبان ۱۳۸۸ – عدم برگزاری جشن میلاد امام رضا(ع) در بیت آیتالله منتظری، برای اظهار همدردی با زندانیان سیاسی و خانوادههای آنان
۱۹ آبان ۱۳۸۸ - توقف تدریس جامع السعادات بعد از ۳۲۴ جلسه درس
۲۳ آبان ۱۳۸۸ – پاسخ به نامۀ تظلم خواهی مادر یکی از زندانیان حوادث پس از انتخابات
۲۵ آبان ۱۳۸۸ - تدریس کلمات قصار نهج البلاغه (به جای جامع السعادات)
۷ آذر ۱۳۸۸ – سخنرانی در روز عید سعید قربان و بیان اینکه بسیج باید در راه خدا باشد نه راه شیطان
۱۰ آذر ۱۳۸۸ – پاسخ به پرسشهایی دربارۀ جنبش سبز مردم ایران
۱۳۸۸ - انتشار کتاب "محاضرات فی الاصول" (تقریر دروس اصول آیتالله خمینی)، (۵۰۴ صفحه)
۱۳۸۸ - انتشار جلد سوم "رسالۀ استفتائات" (۵۰۵ صفحه)
۱۹ آذر ۱۳۸۸ – اعطای تندیس "تلاشگر حقوق بشر" به آیتالله منتظری، از سوی "کانون مدافعان حقوق بشر ایران"
۲۲ آذر ۱۳۸۸ - آخرین جلسۀ تدریس خصوصی منظومۀ حکمت (جلسۀ ۲۸۲)، (ذکر ادله بر تجرّد نفس ناطقه، از فریدۀ ششم)
۲۴ آذر ۱۳۸۸ – بیانات معظمله در پایان درس نهج البلاغه دربارۀ سوءاستفادۀ ابزاری و سیاسی از پاره کردن تصویر آیتالله خمینی
۲۹ آذر ۱۳۸۸ (۳ محرم الحرام ۱۴۳۱ ق) – رحلت جانسوز معظمله در سحرگاه این روز
*****
۲۹ آذر ۱۳۸۸ – وداع اقشار مختلف مردم عزادار با پیکر مطهر در بیت معظمله، حضور مراجع عظام، گروهها و شخصیتهای علمی، سیاسی و اجتماعی در بیت، جهت ادای احترام و عرض تسلیت
۲۹ آذر ۱۳۸۸ – پخش مصاحبۀ تاریخی آقای عمادالدین باقی با آیتالله منتظری از شبکۀ جهانی "بی بی سی"، و بازداشت آقای باقی به خاطر این مصاحبه
۳۰ آذر ۱۳۸۸ – (ساعت ۹ صبح) تشییع جنازۀ کم نظیر با شرکت صدها هزار نفر از مردم عزادار و داغدار، علیرغم مشکلات فراوان و عدم امکان اطلاع رسانی و ممانعت نیروهای اطلاعاتی در مبادی ورودی شهر و دستگیری عدهای از افراد که قصد شرکت در تشییع جنازه داشتند
۳۰ آذر ۱۳۸۸ – (ساعت ۱۱ صبح) اقامۀ نماز بر پیکر مطهر فقیه عالیقدر توسط آیتالله شبیری زنجانی، و دفن آن مرحوم در جوار فرزند شهیدش محمد منتظری در حرم مطهر حضرت معصومه(س)
۳۰ آذر ۱۳۸۸ – (بعد از نماز مغرب و عشاء) ممانعت از برگزاری مراسم در مسجد اعظم قم (با پرکردن مسجد از نیروهای بسیجی و حکومتی) و متعاقب آن حمله به بیت، دفتر و عزاداران توسط نیروهای شناخته شدۀ به اصطلاح لباس شخصی (پنجمین حمله)
آذر و دی ۱۳۸۸ – برگزاری مراسم یادبود و سوگواری در دانشگاههای شریف، علم و صنعت، الزهراء، آزاد تهران جنوب، هنر، خواجه نصیر، محقق اردبیلی، فردوسی مشهد، صنعتی اصفهان، صنعتی شیراز، رازی کرمانشاه، کردستان، مازندران، سهند تبریز، دزفول، بین المللی امام خمینی قزوین و تربیت معلم سبزوار
۲ دی ۱۳۸۸ – جلوگیری از برگزاری مراسم یادبود آیتالله منتظری در مسجد سید اصفهان، و خشونت بی سابقۀ مأموران در این مراسم و دستگیری گستردۀ مردم شرکت کننده
۳ دی ۱۳۸۸ – اعلام برگزاری مراسم یادبود در میدان امام خمینی تهران، و درگیری مأموران با مردم؛ و همچنین جلوگیری از برگزاری مراسم در مسجد جامع زنجان و کاشان، و درگیری با مردم و دستگیری شرکت کنندگان
۵ دی ۱۳۸۸ – برگزاری مراسم یادبود (شب هفت) در نجفآباد، و در پایان مراسم محاصرۀ حسینیۀ اعظم (محل برگزاری مراسم) و حملۀ وحشیانه به مردم و دستگیری حدود دویست نفر از شرکت کنندگان
۱۱ دی ۱۳۸۸ – پیام تسلیت بیت فقیه عالیقدر به مهندس میرحسین موسوی در مورد شهادت خواهرزادۀ ایشان
دی ۱۳۸۸ – انتشار "کتاب الصلاة" (تقریرات درس آیتالله بروجردی)، (۶۰۰ صفحه)
دی ۱۳۸۸ – انتشار غیررسمی دو جلد کتاب "سوگنامه" حاوی برخی پیامها و مقالاتی که به مناسبت رحلت ایشان منتشر شده بود
۹ بهمن ۱۳۸۸ – برگزاری مراسم چهلمین روز رحلت در دفتر معظمله و کوچۀ منتهی به بیت علیرغم کارشکنی مسئولان حفاظتی و تحت تدابیر شدید امنیتی، با حضور گستردۀ نیروهای لباس شخصی در اطراف محل برگزاری مراسم و بازداشت مجدد برخی از عزاداران در پایان مراسم
۱۳۸۹
۷ فروردین ۱۳۸۹ - درگذشت بانوی مکرّمه حاجیه خانم ربانی همسر فداکار و زجرکشیدۀ آیتالله منتظری و مادر شهید محمد منتظری (حدود صد روز پس از درگذشت معظمله)
۸ فروردین ۱۳۸۹ – ربودن جنازۀ بانوی مکرّمه توسط نیروهای ادارۀ اطلاعات و سپاه قم از محل بهشت معصومه(س) و انتقال بدون تشییع به صحن مطهر و اقامۀ نماز توسط آیتالله شبیری زنجانی و سپس تشییع بدون جنازه و با شکوه علیرغم فشارهای اطلاعاتی و امنیتی از حرم حضرت معصومه(س) تا گلزار شهدا و سپس دفن آن مرحومه در قطعۀ خانواده شهدا؛ یکی از شعارهای تشییع کنندگان در طول مسیر: "تشییع بی جنازه – این هم یه ظلم تازه"
۸ خرداد ۱۳۸۹ – احضار حجتالاسلام احمد منتظری به ادارۀ اطلاعات قم
۲۳ خرداد ۱۳۸۹ – تهاجم شبانۀ نیروهای لباس شخصی (اراذل و اوباش حکومتی) با حمایت آشکار نیروهای اطلاعات و سپاه به دفتر آیتالله منتظری و شکستن درب و غارت دفتر (ششمین حمله)
۲۴ خرداد ۱۳۸۹ – غارت کردن برخی وسایل صوتی تصویری به جا مانده از حملۀ شب گذشته و همچنین بردن اموال موجود در گاوصندوق دفتر (پول شهریۀ طلاب) توسط دادگاه ویژۀ روحانیت، و سپس پلمب دفتر به حکم این دادگاه توسط ادارۀ اطلاعات قم
۲۷ خرداد ۱۳۸۹ – نامۀ حجتالاسلام احمد منتظری به مراجع معظم تقلید و علمای اعلام در پی هتک حرمت مرجعیت
۲۷ خرداد ۱۳۸۹ – پاسخ حجتالاسلام احمد منتظری به نامۀ همدردی حجتالاسلام دکتر محسن کدیور
۱۴ تیر ۱۳۸۹ – پاسخ حجتالاسلام احمد منتظری به نامۀ همدردی مهندس عزت الله سحابی
۲۸ آبان ۱۳۸۹ – پاسخ بیت آیتالله منتظری به ندای مظلومانۀ خانوادۀ دکتر ابراهیم یزدی
۱۲ آذر ۱۳۸۹ – اطلاعیۀ بیت آیتالله منتظری در اولین سالگرد ارتحال معظمله
۲۹ آذر ۱۳۸۹ - سلب امکان برگزاری مراسم سالگرد ارتحال آیتالله منتظری در قم، و برگزاری مراسم فقط در شهر نجفآباد
۷ اسفند ۱۳۸۹ – نامۀ حجتالاسلام احمد منتظری به آیتالله خامنه ای، و پیشنهاد آشتی ملی از طریق تشکیل هیئتی ۵ نفره برای حل معضلات پس از انتخابات
۲۶ اسفند ۱۳۸۹ – برگزاری مراسم اولین سالگرد بانو حاجیه خانم ربانی (همسر آیتالله منتظری)
۱۳۸۹ - انتشار مجلدات چهارم تا ششم "درسهائی از نهج البلاغه" در سایت معظمله (مجموعا ۱۹۳۶ صفحه)
۱۳۸۹ - انتشار جلد سوم کتاب "دیدگاهها" در سایت معظمله، شامل پیامها، نظریات و مصاحبههای ایشان (۳ سال پس از رفع حصر تا زمان رحلت)، (۴۹۰ صفحه)
۱۳۸۹ - انتشار کتاب "پاسخ به پرسشهای دینی" در سایت معظمله (۵۷۵ صفحه)
۱۳۸۹ - انتشار کتاب "پاسخ به پرسشهایی پیرامون معجزۀ پیامبران" در سایت معظمله (۷۸ صفحه)
۱۳۹۰
۱۰ فروردین ۱۳۹۰ – پیام تسلیت حجتالاسلام احمد منتظری به آقای مهندس میرحسین موسوی به مناسبت رحلت پدر بزرگوارشان
۱۰ خرداد ۱۳۹۰ – پیام تسلیت حجتالاسلام احمد منتظری به مناسبت درگذشت مهندس عزت الله سحابی
۱۴ خرداد ۱۳۹۰ – نوشته ای از آقای سعید منتظری در مورد سالگرد تهاجم به دفتر آیتالله منتظری (یادمان اول رجب)
۲۲ خرداد ۱۳۹۰ – پیام تسلیت حجتالاسلام احمد منتظری به مناسبت درگذشت مظلومانۀ آقای هدی صابر
۳ تیر ۱۳۹۰ – نامۀ حجتالاسلام احمد منتظری به رئیس قوۀ قضائیه در مورد عوارض عدم پذیرش گزارشگر ویژۀ حقوق بشر سازمان ملل
۱۶ مرداد ۱۳۹۰ – احضار حجتالاسلام احمد منتظری به دادسرای ویژۀ روحانیت قم
۷ مهر ۱۳۹۰ – نامۀ حجتالاسلام احمد منتظری به پرزیدنت اوباما در حمایت از ملت مظلوم فلسطین
۱۶ مهر ۱۳۹۰ – احضار مجدد حجتالاسلام احمد منتظری توسط دادسرای ویژۀ روحانیت قم به اتهام: پاسخگویی به احکام شرعی مقلدان، پرداخت شهریۀ آیتالله منتظری به طلاب، و باز بودن درب منزل وی به روی مراجعان!!
۶ آذر ۱۳۹۰ – اطلاعیۀ بیت آیتالله العظمی منتظری در دومین سالگرد ارتحال معظمله
و...