ظاهرا بیان مفردات راغب بهترین تعریفی است که در باب غنیمت گفته شده است. و بسا گفته شده:
"غنم: آنچه را که انسان بدون دادن مقابلی به دست آورده باشد، و بر آن غلبه پیدا کند غنیمت گویند، که ضد آن غرامت است یعنی آنچه که انسان از ضرر و خسارت بدون اینکه خیانت و جنایتی مرتکب شده باشد متحمل میشود."
هر آنچه که انسان بر آن غلبه پیدا کند اگرچه با تبدیل نمودن مال خود به آن چیز باشد "غنم" بر آن صدق نمی کند، پس به ناچار در صدق غنم خصوصیتی معتبر میباشد، و آن خصوصیت که با معنای غنم آمیخته شده مجانی بودن است و آن عبارت از چیزی است که انسان بدون اینکه درصدد و توقع حصول آن برآمده باشد بر آن غلبه پیدا کند، به عبارتی دیگر: غنم نعمت غیرمترقبه است.
بنابراین آنچه را که انسان در جنگها به دنبال تحصیل آن است خذلان دشمن و پیروزی بر اوست نه گرفتن غنیمت؛ لذا به چنگ آوردن یک نعمت غیرمترقبه میباشد؛ همچنین است چیزهایی مثل گنج و معدن و غواصی در دریا جهت طلب کردن مروارید که به حسب عادت گاهی انسان به آنها دست پیدا میکند و گاهی خیر، که تمام اینها نعمت غیرمترقبه میباشد."در ارباح مکاسب این که مقدار مؤونه سال استثناء شده تخصیصا نیست، تخصصا است؛ در معدن و گنج و غواصی، اینها مثل چیز باد آورده است، انسان ده دفعه میرود در آب چیزی گیرش نمی آید اما یک بار دست میبرد زیر آب و مروارید پیدا میکند؛ ولی در تجارت و صناعت و زراعت انسان معمولا کاری که میکند به اندازه مخارج سالش مترقب است، پس به اندازه خرج روزمره انسان این برد و غنیمت نیست، بلکه مازاد بر آن برد و غنیمت است. جنگ که انسان میرود برای این است که جنگ کند نه غنیمت بگیرد، منتها گاهی تصادفا انسان به غنیمتی برمی خورد، این بادآورده است. (الف - م، جلسه 310 درس)