صفحه ۵۳۸

غنیمت گرفتن اموال بغات جایز نیست" تعارض دارد، روایاتی که برخی از آنها را پیش از این یاد آور شدیم که از جمله آنها روایت صحیحه زراره از امام جعفرصادق (ع) بود که فرمود: "اگر علی (ع) با کسانی که با وی جنگیدند از اسارت و غنیمت گرفتن دست بازنمی داشت، شیعیانش از ناحیه مردم طرفدار حکومتها مشکلات سنگینی را متحمل می‎شدند."عن ابی بصیر عن ابی عبدالله الصادق (ع) فی حدیث طویل فی قصة اهل النهروان... قال لهم علی (ع) فاخبرونی ماذا انکرتم علی ؟ قالوا انکرنا اشیاء تحل لنا قتلک بواحدة منها... و اما ثانیها انک حکمت یوم الجمل فیهم بحکم خالفته بصفین، قلت لنا یوم الجمل: لا تقتلوهم مولین و لا مدبرین و لا نیاما و لا ایقاظا و لا تجهزوا علی جریح، و من القی سلاحه فهو آمن، و من اغلق بابه فلا سبیل علیه، و احللت لنا سبی الکراع و السلاح و حرمت علینا سبی الزراری. و قلت لنا بصفین: اقتلوهم مدبرین و نیاما و ایقاضا و جهزوا علی کل جریح، و من القی سلاحه فاقتلوه، و من اغلق بابه فاقتلوه، و احللت لنا سبی الکراع و السلاح و الذراری. فما العلة فیما اختلف فیه الحکمان ؟ ان یکن هذا حلالا فهذا حلال، و ان یکن هذا حراما فهذا حرام... ثم قال - علیه السلام - و اما حکمی یوم الجمل بما خالفته یوم صفین فان اهل الجمل... لم تکن لهم دار حرب تجمعهم، و لا امام یداوی جریحهم و یعیدهم الی قتالکم مرة اخری، و احللت لکم الکراع و السلاح، و حرمت الذراری فایکم یأخذ عائشة زوجة النبی (ص) فی سهمه ؟... و اما قولی بصفین: اقتلوهم مولین و مدبرین... و احللت لکم سبی الکراع و السلاح و سبی الذراری، ذاک حکم الله - عزوجل - لان لهم دار حرب قائمة و اماما منتصبا یداوی جریحهم... و من خرج من بیعتنا فقد خرج من الدین و صار ماله و ذراریه بعد دمه حلالا. (مستدرک الوسائل ‏253/2، باب 23 از ابواب جهاد عدو، حدیث 9)

در پاسخ باید گفت: روایاتی که به طور مطلق اسیر و غنیمت گرفتن را منع کرده، بر روایاتی که بین آنچه در لشکرگاه است و آنچه در لشکرگاه نیست فرق گذاشته حمل و تفسیر می‎شود. در این مورد روایت دعائم که پیش از این یادآور شدیم قابل توجه است، در آن روایت آمده بود: از علی (ع) برای ما روایت شده که چون اهل جمل به هزیمت رفتند حضرت آنچه در لشکرگاه آنان بود و برای جنگ با وی تدارک دیده بودند را جمع آوری کرد و به پنج قسمت تقسیم نمود و چهار قسمت از آن را بین اصحابش تقسیم کرد و کار تمام شد، و چون به بصره رسیدند اصحاب وی گفتند: ای امیرمؤمنان، اموال و فرزندان آنها را نیز بین ما تقسیم کن. فرمود: "لیس لکم ذلک - در اینها حقی برای شما نیست."مسند زید، 321، کتاب السیر، باب قتال اهل بغی.

ملاحظه می‎فرمایید که اینان با آنکه آنچه در لشکرگاه بود بین آنان تقسیم شده بود درخواست داشتند که سایر اموال و زن و فرزند آنان هم بینشان تقسیم شود، و حضرت پاسخ منفی داد، که در اینها حقی برای آنان نیست. از این ماجرا به دست می‎آید آنچه تقسیم آن جایز و مفروغ عنه است اموالی است که در لشکرگاه است.

و اینکه حضرت در جنگ جمل بعدا آنها را به صاحبانش برگردانید به خاطر منتی بود که بر آنان نهاد، و شاید هم به نفع اصحاب بعدا آن را از بیت المال جبران فرموده باشد.

ناوبری کتاب