صفحه ۵۳۳

گریخته ای را تعقیب نکنند و آنچه از سلاح و چارپایان در لشکرگاه است تقسیم کنند.

و سفیان بن سعد روایت کرده که گفت: عمار به امیرالمؤمنین (ع) گفت: در مورد اسارت خانواده آنان چه نظری دارید؟ فرمود: "ما بر آنان سلطه ای نداریم، ما با کسانی که با ما جنگیدند جنگیدیم. و چون آنچه را در لشکرگاه بود تقسیم کرد برخی از قاریان اصحابش گفتند: اموال و فرزندان آنان را بین ما تقسیم کن، وگرنه چگونه خون آنان را حلال دانستی و اموال آنان را نه ؟...

و سعد بن جشم، از خارجه، از مصعب، از پدرش روایت نموده که گفت: ما با امیرالمؤمنین (ع) در جمل بودیم، چون بر آنان پیروزی یافتیم به دنبال طعام بیرون شدیم، در بین راه به طلا و نقره ها برخورد می‎کردیم ولی به آن توجهی نداشتیم و چون طعامی می‎یافتیم از آن استفاده می‎کردیم.

گوید: و علی (ع) چیزهای نیکوئی را که در لشکرگاه یافت بین زنان ما تقسیم کرد...و چون آنچه در لشکرگاه بود تقسیم کرد یک اسبی را گویا برای فروش عرضه کردند یک مردی به پاخاست و گفت: ای امیرمؤمنان، این اسب مال من بود و من آن را به فلانی عاریه دادم و نمی دانستم که با آن به جنگ می‎آید. آن حضرت از وی شاهد خواست، وی گواه آورد که این عاریه بوده است، اسب را به وی داد و مابقی را تقسیم کرد.

و نضر بن (نصر، از) عمر بن سعد، از ابی خالد، از عبدالله بن عاصم، از محمد بن بشیر همدانی، از حارث بن سریع، روایت کرده که گفت: چون امیرالمؤمنین (ع) بر اهل بصره پیروز شد و آنچه را در لشکرگاه بود تقسیم کرد، برای سخنرانی به پاخاست و...مستدرک الوسائل ‏252/2، باب 23 از ابواب جهاد عدو، حدیث 2

اینها روایات مستفیضه ای است که شیخ مفید آنها را روایت کرده، و از آنها

ناوبری کتاب