صفحه ۵۳۱

این روایت آمده است.مستدرک الوسائل ‏259/2، باب 32 از ابواب جهاد عدو، حدیث 9

6- باز در همان کتاب بلافاصله پس از نقل روایت فوق آمده است:

و از آن حضرت (علی (ع" نقل شده است که فرمود: "آنچه اهل بغی از مال و سلاح و چارپا و متاع و حیوان و بنده و کنیز، چه کم و چه زیاد، به همراه خود آورده اند، همه جزء بیت المال است، پنج یک آن برداشته می‎شود و مابقی تقسیم می‎گردد، چنانچه غنیمت های مشرکین تقسیم می‎شود."و قد روی اصحابنا ان ما یحویه العسکر من الاموال فانه یغنم. (مبسوط ‏266/7)

این روایت به نقل از دعائم در مستدرک نیز آمده است.روینا عن علی (ع) انه لما هزم اهل الجمل جمع کل ما اصابه فی عسکرهم مما اجلبوا به علیه فخمسه و قسم اربعة اخماسه علی اصحابه و مضی، فلما صار الی البصرة قال اصحابه: یا امیرالمؤمنین، اقسم بیننا ذراریهم و اموالهم. قال: لیس لکم ذلک . قالوا: و کیف احللت لنا دماءهم و لا تحل لنا سبی ذراریهم ؟ قال: حاربنا الرجال فحاربناهم، فاما النساء و الذراری فلا سبیل لنا علیهن؛ لانهن مسلمات و فی دار هجرة فلیس لکم علیهن سبیل، فأما ما اجلبوا علیکم به و استعانوا به علی حربکم و ضمه عسکرهم و حواه فهو لکم. (دعائم الاسلام ‏395/1، کتاب جهاد، حکم غنائم اهل بغی)

7- در مستدرک به نقل از "شرح الاخبار" که یکی از تألیفات صاحب دعائم است می‎نویسد: موسی بن طلحة بن عبیدالله - که یکی از افرادی بود که در جنگ جمل اسیر شد و همراه دیگر اسراء در بصره محبوس بود - گوید: من در بصره در زندان علی (ع) بودم، ناگاه صدایی شنیدم که می‎گفت: موسی بن طلحة بن عبیدالله کجاست ؟ گوید: من "انا لله و انا الیه راجعون" را گفتم، دیگر زندانیان نیز چنین گفتند، و گفتند: ترا خواهند کشت، آنگاه مرا به نزد او (علی (ع" بردند، چون در مقابل او قرار گرفتم فرمود: "ای موسی" گفتم: بله ای امیر مؤمنان، فرمود: "بگو استغفرالله" گفتم: استغفرالله و اتوب الیه - سه مرتبه - حضرت به آنان که اطراف من بودند گفت: "کنار بروید" آنگاه به من گفت: "هر چه سلاح و چارپا که در لشکر ما داری بردار و به هر کجا می‎خواهی برو و نسبت به آینده ات از خدا بترس و در خانه ات بنشین." من از وی سپاسگزاری کردم و رفتم. و علی (ع) آنچه اهل بصره برای جنگ با وی آورده بودند به غنیمت گرفت و متعرض چیز دیگری نشد، چون آنها برای

ناوبری کتاب