جمع آوری کرد. آن را به پنج قسمت تقسیم نمود و چهار قسمت آن را بین اصحابش تقسیم کرد. و چون به بصره رسیدند اصحاب وی گفتند: ای امیرمؤمنان، زن و فرزند و اموال اینان را هم بین ما تقسیم کن، فرمود: "چنین حقی برای شما نیست." گفتند: چگونه ریختن خون آنان را بر ما حلال کردی ولی به اسارت گرفتن خانواده آنان را جایز نمی دانی ؟ فرمود: "مردان اینان با ما جنگیدند ما هم با آنان جنگیدیم، اما به زنان و فرزندان تسلطی نداریم؛ چون که آنها مسلمانند و در دارالهجره [سرزمین اسلامی ] زندگی میکنند؛ پس شما بر آنان تصرف و تسلطی نمی توانید داشته باشید؛ اما آن چیزهایی را که در جنگ با خود آورده بودند و در جنگ با شما به کار میگرفتند و در لشکرگاه آنان بود، اینها برای شماست؛ ولی آنچه در خانه های آنان است میراث است که طبق مافرض الله به فرزندانشان میرسد، و زنانشان نیز باید عده نگه دارند و بر اینان و فرزندانشان برای شما راهی نیست." این مسأله گذشت تا اینکه افراد دیگری این درخواست را تکرار کردند، حضرت فرمود: "بیایید سهام خود را بگیرید. عایشه را در میان میگذاریم، چه کسی حاضر است عایشه را به عنوان سهم خود بپذیرد، او در رأس این جنگ بوده است." همه گفتند: استغفر الله؛ حضرت فرمود: "من هم میگویم استغفر الله" پس همه ساکت شدند و کسی دیگر متعرض خانه و زنها و فرزندهای آنان نشد. و در مورد اهل بغی سیره اینچنین است.مرسلة صدوق قال: و قد روی ان الناس اجتمعوا الی امیرالمؤمنین (ع) یوم البصرة فقالوا: یا امیرالمؤمنین، اقسم بیننا غنائمهم. قال: ایکم یأخذ ام المؤمنین فی سهمه ؟ (وسائل 59/11، باب 25 از ابواب جهاد عدو، حدیث 7)