صفحه ۴۹۸

حضرت فرمود: آیا در تو خیری هست تا بر آن بیعت نمائی ؟ گفت: بلی. حضرت به کسی که او را آورده بود فرمود: سلاحش برای تو و آزادش نما. بعد از آن عمار یاسر اسیر دیگری را نزد حضرت آورد که حضرت او را کشت.و فیه ایضا عن غیبة النعمانی بسنده عن ابی بصیر قال: قال ابوعبدالله (ع): لما التقی امیرالمؤمنین (ع) و اهل البصرة نشر الرایة - رایة رسول الله (ص) - فتزلزلت اقدامهم فما اصفرت الشمس حتی قالوا: آمنا یا ابن ابی طالب. فعند ذلک قال: "لاتقتلوا الاسراء و لاتجهزوا علی جریح و لاتتبعوا مولیا و من القی سلاحه فهو آمن و من اغلق بابه فهو آمن". (مستدرک الوسائل ‏251/2، باب 22 از ابواب جهاد عدو، حدیث 5) مستدرک همین را از دعائم روایت کرده است.و فیه ایضا عن کتاب صفین باسناده فی قصة وقعت بین مالک الاشتر و الاصبغ بن ضرار الذی اسره مالک فی صفین و فیها: "و کان علی (ع) ینهی عن قتل الاسر الکاف...قال (ع) "هو لک یا مالک فاذا اصبت اسیر اهل القبلة فلا تقتله فان اسیر اهل القبلة لا یفادی و لا یقتل." (مستدرک الوسائل ‏252/2، باب 22 از ابواب جهاد عدو، حدیث 9)

12- و نیز در دعائم است که: "وقتی اهل بغی شکست می‎خورند و در پشت جبهه گروه پشتیبان دارند که به آنها پناهنده می‎شوند، در این مورد فراریان تعقیب می‎شوند و زخم خوردگان از پا درمی آیند، و به آن مقدار که کشتنشان ممکن است کشته می‎شوند؛ و این چنین بود روش امیرالمؤمنین (ع) درباره اصحاب صفین، چون معاویه پشتیبان آنها بود.

و اگر اهل بغی در پشت جبهه گروه پشتیبان نداشته باشند، برای کشتن تعقیب نمی شوند و زخم خوردگانشان از پا درنمی آید؛ چون اینان وقتی پشت به جنگ کنند متفرق می‎شوند. و این چنین برای ما روایت شده از روش امیرالمؤمنین (ع) درباره اهل جمل که وقتی طلحه و زبیر را کشت و عایشه را اسیر کرد و اصحاب جمل را شکست داد منادی حضرت ندا داد: هیچ زخم خورده ای را از پا درنیاورید و گریخته ای را تعقیب نکنید، و هر کس سلاحش را به زمین گذارد در امان است. آنگاه حضرت "شهباء" قاطر رسول خدا(ص) را طلب کرد و سوار بر آن شد... تا اینکه به خانه بزرگی رسید، خواست که در گشوده شود، در برای حضرت گشوده شد، و این هنگامی بود که زنانی در حیاط خانه در حال گریستن بودند، وقتی نگاهشان به حضرت افتاد همگی فریادی زدند و گفتند: این کشنده دوستان است. اصبغ بن نباته گوید: حضرت چیزی به زنان نگفت و از اطاق عایشه سراغ گرفت، در اطاق عایشه گشوده شد و حضرت از داخل آن سخنی شبیه به عذرخواهی

ناوبری کتاب