صفحه ۴۹۷

ظاهر این روایت بنابر صحت آن حرمت کشتن اسیر از اهل قبله است به طور مطلق، اگرچه دارای گروه پشتیبان هم باشد؛ چنانکه در صفین امر چنین بود، و مورد روایت هم جنگ صفین است. مگر اینکه روایت بر اسیری که شمشیرش را غلاف کرده حمل گردد، چنانکه فقره اول روایت به این معنی گواهی می‎دهد.

10- و باز در مستدرک از کتاب صفین به سند خویش از شعبی آمده است که گوید: "هنگامی که علی (ع) زمان جنگ صفین اسیر گرفت راه را بر آنان باز کرد تا نزد معاویه بروند، در حالی که عمرو بن عاص درباره اسیرانی که معاویه گرفته بود گفت: آنان را بکش - آنها نمی دانستند که چه باید بکنند - تا اینکه اسرای آزاد شده علی (ع) آمدند.

معاویه به عمرو بن عاص گفت: ای عمرو، اگر در رابطه با این اسراء امر تو را اطاعت کرده بودم همانا عمل زشتی را مرتکب شده بودیم. آیا نمی بینی که علی (ع) اسیران ما را آزاد نمود؟ آنگاه معاویه فرمان داد تا افرادی از یاران علی (ع) که در دست او اسیر بودند آزاد شوند. و علی (ع) هر گاه اسیری از اهل شام می‎گرفتند آزادش می‎کرد، مگر اسیری که فردی از اصحاب وی را کشته بود که در آن صورت او را می‎کشت. و وقتی اسیری را آزاد می‎کرد اگر دوباره به جنگ برمی گشت او را می‎کشت و آزادش نمی کرد."و فیه ایضا عن امالی المفید بسنده عن حبة العرنی فی واقعة الجمل: فولی الناس منهزمین فنادی منادی امیرالمؤمنین (ع): "لا تجیزوا علی جریح و لا تتبعوا مدبرا و من اغلق بابه فهو آمن و من القی سلاحه فهو آمن." (مستدرک الوسائل ‏251/2، باب 22 از ابواب جهاد عدو، حدیث 3)

در روایت دلالتی بر عدم جواز کشتن اسیر از دشمن [که پشتیبان دارد] نیست؛ زیرا ممکن است آزاد کردن اسیر در جنگ صفین در یک مورد خاص و از باب منت و به سبب حکمت خاصی واقع شده، پس فرمان آزادی اسراء موکول به نظر امام است. و روایت بعدی نیز به همین معنی گواهی می‎دهد.

11- در دعائم الاسلام است که: "در جنگ صفین اسیری را نزد امیرالمؤمنین (ع) آوردند، به حضرت گفت: ای امیرالمؤمنین (ع)، مرا نکش.

ناوبری کتاب