است و دیگری اهل عدل، که طایفه عادله طایفه باغی را شکست میدهند. حضرت فرمود: "اهل عدل، فراری را نباید تعقیب کنند، و هیچ اسیری را نباید بکشند، و زخم خورده را نباید از پا درآورند. و این در صورتی است که از اهل بغی کسی باقی نمانده باشد و در پشت جبهه گروهی نداشته باشند که برای تجدید قوا به آنها رجوع کنند. پس اگر دارای گروه پشتیبانند که برای تجدید قوا به آنها رجوع میکنند، در این صورت اسیرشان کشته میشود و فراریشان تعقیب میشود و زخم خورده شان از پا درآورده میشود." شیخ طوسی نیز به سند خویش همین حدیث را از حفص روایت کرده است.شرایع 336/1 (= چاپ دیگر 256/).
در متن عربی روایت "اجزت علی الجریح" و "اجهزت علیه" به معنی شتافتن برای کشتن مجروح است. و نیز به همین معنی میآید لفظ "ذففت" و "اذففت" با ذال نقطه دار.
چون در فقره اول روایت، حضرت از تعقیب و کشتن و از پا در آوردن نهی فرمود، پس به ناچار از امر به این امور در فقره دوم روایت مگر جواز این امور استفاده نمی شود؛ چنانچه در هر امری که به دنبال نهی یا جایگاه نهی میآید وضع چنین است. (امر بعد از نهی بیشتر از جواز دلالت ندارد).
و روایت مشتمل بر سه مسأله، یعنی حکم فراری و مجروح و اسیر است، که در هر سه بین آنجا که در پشت جبهه گروه تقویت کننده باشد و آنجا که نباشد تفصیل قائل شده است.
2- باز کلینی به سند خویش از عبدالله بن شریک، از پدرش روایت کرده