کننده در بعضی روایات از برنج یا ذرت سؤال کرده است، و بر فرض تقیه و اینکه حکم زکات در آنچه با پیمانه سنجیده شود خلاف واقع بوده چه داعی و ضرورتی وجود داشته تا امام (ع) به بیان میزان کلی در زکات نسبت به آنچه که با پیمانه سنجیده میشود بپردازد، و یا امری که خلاف واقع است را به پیامبر(ص) نسبت دهد، و این در حالی است که ضرورت تقیه با گفتن کلمه "بلی" مثلا از طرف امام (ع) مراعات میشد و دیگر نیازی به پرداختن به این امر نبود.
مگر اینکه گفته شود: تقیه گاهی برای امام است و گاهی برای سؤال کننده و گاهی برای سایر شیعیان، شاید تقیه در اینجا از نوع سوم باشد، چون شیعیان مبتلا به حکام ستمگر بودند که از آنان در هر چه که با پیمانه سنجیده میشد زکات میگرفتند؛ لذا امام (ع) خواست که شیعیان این زکات را بدهند و مقاومتی نکنند، تا اینکه از تعرض و ظلم حاکمان در امان باشند.
7- در سنن بیهقی به سند خویش به نقل از مجاهد آمده است: "در عهد رسول الله (ص) صدقه (زکات) نبود مگر در پنج چیز: گندم و جو و خرما و کشمش و ذرت."فی سنن البیهقی بسنده عن مجاهد، قال: لم تکن الصدقة فی عهد رسول الله (ص) الافی خمسة اشیاء: الحنطة و الشعیر و التمر و الزبیب و الذرة . (سنن بیهقی 129/4، کتاب الزکاة، باب الصدقة فیما یزرعه الادمیون) البته حصر [مگر] در اینجا اضافی [نسبی ] است حصر بر دو گونه است: حقیقی و اضافی؛ حصر حقیقی تخصیص موصوفی است به صفتی و یا صفتی به موصوفی به گونه ای که شامل دیگران نشود. حصر اضافی تخصیص موصوف است به صفت و یا صفت به موصوف نه به طور حقیقی بلکه در مقایسه و نسبت به چیزهای دیگر. در مورد فوق، این که در پنج چیز نقل شده، در مقایسه با آنچه در زمان رسول الله (ص) از زمین میروئیده در نظر گرفته شده است. (مقرر) یعنی در آنچه که زمین میرویانید.