صفحه ۴۸۱

بدر) در حالی که بعضی از مؤمنان کراهت داشتند، و با اینکه می‎دانستند این فرمان خداست باز با تو مجادله می‎کردند، گوئی به سوی مرگ رانده می‎شوند و مرگ خویش را با چشم می‎نگرند."مبسوط ‏262/7، کتاب قتال اهل بغی.

اختلافی نیست که مقصود از مؤمنان در این آیات منافقین هستند.

[کیفیت برخورد با اهل بغی و شرایط آن:]

در مبسوط شیخ طوسی آمده است:

"جنگ با اهل بغی نمی شود و حکم باغی به آنان تعلق نمی گیرد مگر با وجود سه شرط: اول: بغی کنندگان دارای قوت و قدرتی باشند که دست برداشتن آنان از بغی و طغیان و متفرق نمودنشان ممکن نباشد مگر با خرج کردن پول و مجهز نمودن لشکر و جنگ با آنان. اما اگر یک طایفه کمی باشند و مکر و حیله آنان هم ضعیف باشد، دیگر اینان از اهل بغی محسوب نمی شوند. اما عملی که عبدالرحمان بن ملجم انجام داد و امیرالمؤمنین (ع) را شهید نمود، نزد فقهای شیعه کفر محسوب می‎شود و تفسیر و توجیه او نفعی برای او ندارد، و فقهاء سنت معتقدند که گرچه ابن ملجم تأویل و توجیهی برای خود داشت اما در اجتهاد خود خطا کرد و کشتن او از باب قصاص واجب بوده است.

دوم: اینکه از تحت سلطه امام بیرون بیایند و از او جدا گردند و به شهر یا صحرائی روآورند؛ اما اگر با امام باشند و در تحت سلطه او قرار گیرند دیگر اهل بغی نیستند. روایت شده که امیرالمؤمنین (ع) در حال خواندن خطبه بود که مردی از در مسجد فریاد زد: "لا حکم الا لله" و این جمله اشاره اعتراضی بود به داستان حکمیت که حضرت علی (ع) قبول کردند، سپس آن حضرت فرمودند: این شعار اینان به ظاهر شعار حقی است که باطل را از آن می‎خواهند، آنگاه

ناوبری کتاب