امت بر امام عادل ندارد، گرچه این مورد از آشکارترین مصادیق بغی است؛ دلیل آن، عموم آیه مربوط به "بغی" است و نیز بعضی از روایاتی است که وارد شده است:تذکره 424/1
خداوند متعال در سوره حجرات میفرماید: (و ان طائفتان من المؤمنین اقتتلوا فاصلحوا بینهما فان بغت احداهما علی الاخری فقاتلوا التی تبغی حتی تفئ الی امر الله فان فاءت فاصلحوا بینهما بالعدل و اقسطوا ان الله یحب المقسطین) یعنی: هر گاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند در میان آنان صلح برقرار کنید، و اگر یکی از این دو بر دیگری تجاوز و ستم نماید شما با طائفه یاغی و ظالم پیکار کنید تا به فرمان خدا بازگردد، و اگر طایفه ظالم تسلیم حکم خدا شود و زمینه صلح فراهم گردد در میان آن دو طایفه طبق عدالت صلح برقرار نمائید، و عدالت پیشه کنید که خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد."جواهر 128/21 میتوان به صاحب جواهر اشکال کرد که چطور اصل و اطلاق را در عرض یکدیگر ذکر کرده، بلکه اصل را اول ذکر فرموده، در صورتی که "اطلاق خبر" اماره است و تا اماره باشد نوبت به اصل نمی رسد، چون موضوع اصل، شک و تحیر است. (الف - م، جلسه 386 درس)
پس حکم جنگ و قتال در آیه شریفه به صفت "بغی" تعلق گرفته است. و تعلیق یک حکم بر صفتی اشعار به این دارد که وجود آن صفت علت تشریع حکم است؛ بلکه علاوه بر اشعار، دلالت بر علیت وصف برای حکم میکند. پس دانسته شد که ملاک در وجوب قتال یا جوازجواهر 322/21 آن تحقق صفت "بغی"