نمود، شکی نیست که چنین اسیری از غنائمی محسوب میشود که حق غانمین است، چنانکه علامه و شهید اول و دوم و غیر آن دو به آن تصریح فرموده اند. و بین تخییر امام نسبت به آنچه که غنیمت باشد مثل برده گرفتن و قبول فدیه که هر دو غنیمت هستند یا غیر آن [نظیر کشتن اسیر و یا آزاد کردن او که این دو مصداق غنیمت نیستند] و بین حق غانمین منافاتی نیست، بعد از اینکه امام از خود مؤمنان به آنان سزاوارتر است. و با این فرض که امام اسیر را به اعتبار مال بودن به بردگی گرفته و یا در مقابل آزادی وی فدیه دریافت کند حق غانمین هم به آن تعلق میگیرد، مثل مسأله اولیاء قصاص که در صورت قبول دیه در درجه اول بدهکاریهای مقتول و غیر آن به دیه تعلق میگیرد."تذکره 424/1
قبلا در اوائل بحث غنایم گذشت که تقسیم در غنیمت حتمیت ندارد، بلکه امام در صورتی که صلاح ببیند میتواند آن را ببخشد و هبه نماید، و نیز میتواند با آن احتیاجات را برطرف کند اگرچه همه آن در احتیاجات منتهی 927/2 مصرف شود، پس برای چه این حکم در فدیه و برده جاری نشود؟
نکته ششم: [نقش اسلام آوردن اسیر در مجازات وی ]
قبلا از مبسوط شیخ طوسی بیان شد که فرمود:
"اگر اسراء اسلام اختیار کنند احکام سه گانه از آنان برداشته نمی شود، فقط کشتن از آنان برداشته میشود.
برخی گفته اند: اگر اسلام بیاورد برده شدن نیز ساقط میگردد، زیرا عقیل بعد از اسیر شدن اسلام آورد، پیامبراکرم (ص) از او فدیه گرفت و او را به بردگی نگرفت."مغنی 401/10