4- شاید خبر ابی البختری نیز بر همین داستان دلالت داشته باشد، چنانکه گذشت.و فی صحیحة الحلبی عن ابی عبدالله (ع) قال: "لم یقتل رسول الله (ص) صبرا قط غیر رجل واحد، عقبة بن ابی معیط. و طعن ابی بن ابی خلف فمات بعد ذلک ." (وسائل 113/11، باب 66 از ابواب جهاد العدو، حدیث 1) این داستان بین مورخین شایع است، و بنابر آنچه که روایت شده در این واقعه حدود ششصد یا هفتصد نفر از یهود کشته شدند.
علامه در تذکره در رابطه با مسأله تحکیم میگوید:
گوئیم: چگونه است که برای حکم، حکم به کشتن آنان جایز میباشد ولی برای امامی که بصیرت وی نسبت به اشخاص و مصالح بیشتر است جایز نمی باشد؟ و کسی که خونش محترم است به اختیار خود مهدورالدم نمی گردد؛سنن بیهقی 63/9، کتاب السیر، باب ما یفعله بذراری من ظهر علیه. مگر اینکه گفته شود: اینان چون با پیامبر(ص) عهد و پیمان بسته بودند و سپس خیانت کردند، این جزای خیانت آنان بود. و این نکته ای است شایان توجه.
ولکن بعد از همه این حرفها مخالفت با مشهور [که کشتن اسیر را بعد از پایان جنگ جایز نمی دانند] مشکل است، مگر اینکه عنوان دیگری بر آن منطبق گردد که مجوزی برای کشتن باشد، ولی در هر حال احتیاط چیز خوبی است مخصوصا در رابطه با دماء و فروج و اموال.
نکته سوم: آیا تخییر در سه شیوه یا چهار شیوه منحصر به اسیران اهل کتاب است ؟
گفته شده: مخیر بودن امام بین سه شیوه یا چهار شیوه اختصاص به اسرای اهل کتاب دارد، اما غیر آنان از دیگر مشرکان و بت پرستان و دیگران