خبر طلحه نیز گرچه ظهور در این دارد که تخییر بین سه شیوه است نه چهار شیوه، ولکن در نفی کشتن صریح نیست که بتواند با شواهدی که بعدا میآید و بر جواز کشتن دلالت دارد معارضه کند، بلکه ممکن است خبر طلحه نیز بر رفع این توهم آن که سه شیوه ممنوع است حمل شود، چون در قسم اول (اسارت قبل از پایان جنگ) به حتمیت کشتن حکم کرده بود.
2- پیامبراکرم (ص) نیز هنگام جنگ بدر عقبة بن ابی معیط و نصر بن حارث را کشت، و ظاهرا این عمل پیامبر(ص) بعد از تمام شدن جنگ بوده است.
در صحیحه حلبی از امام صادق (ع) است که فرمودند: "رسول خدا(ص) هیچ گاه با شکنجه کسی را نکشت غیر از یک نفر، آن هم عقبة بن ابی معیط بود. به ابی بن ابی خلف نیز نیزه زد که بعد از مدتی مرد."تفسیر تبیان 592/2
و ابا عزه جمحی را بعد از اینکه برای مرتبه دوم در جنگ احد اسیر شد به قتل رساند.مجمع البیان 97/5 (جزء 9).
و فقهاء شیعه بین اسارت بار اول و دوم فرقی نگذاشته اند، در روایت طلحه نیز فرقی در این مورد گذاشته نشده است.
3- دیگر اینکه چون رسول خدا(ص) بنی قریظه را محاصره کرد، آنان به هر چه سعد بن معاذ حکم کند رضایت دادند و به این نحو جنگ پایان یافت و دشمن زمین گیر شد، آنگاه سعد بن معاذ حکم کرد که جنگجویان از بنی قریظه کشته شوند و اموال و فرزندان آنان تقسیم گردد، پیامبراکرم (ص) هم در حق سعد فرمود: "بی گمان امروز در میان آنان به حکم خدا حکم کرد، حکمی که از بالای آسمانهای هفتگانه است."مهذب 316/1