ضعیف نمودن اوست به طوری که دیگر قدرت تعرض و هجوم نداشته باشد.
حال اگر فرض کردیم که مسلمانان در شرایطی دارای قوت و قدرت باشند و امکاناتشان هم برای نقل و انتقال اسیران و نگهداری آنان زیاد باشد و کشتن اسراء هم اثری در تقویت مسلمین و تضعیف دشمنانشان نداشته باشد، در چنین صورتی آیات و روایات بسا نسبت به کشتن آنها انصراف دارد و جایز است نگهداری شوند، بلکه ممکن است گاهی زیادی اسراء خود موجب تسلیم شدن دشمن و تواضع و انعطاف آنان در مقابل مسلمین شود.
جصاص در احکام القرآن به همین نکته اشاره دارد، آنجا که در تفسیر سوره محمد میگوید:
"خداوند - متعال - به پیامبر(ص) دستور داده که با کشتن، دشمن را زمین گیر کند و بر پیامبر(ص) اسیر گرفتن را ممنوع نموده مگر بعد از خوار کردن و سرکوب نمودن آنان، و این دستور خدا به پیامبر(ص) در وقتی بود که عدد مسلمانان کم بود و عدد دشمنانشان از مشرکین زیاد بود؛ پس هنگامی که مسلمانان مشرکین را زمین گیر کردند و با کشتن و پراکنده کردن خوار نمودند، در آن صورت نگهداریشان جایز میباشد؛ لذا تا وقتی که این وضع و شرایطی که مسلمانان صدر اسلام داشتند در میان مسلمین وجود داشته باشد، واجب است که این حکم ثابت بماند."احکام السلطانیة 131/
در تفسیر المنار پیرامون تفسیر آیه سوره انفال آمده است:
"هنگامی که دو لشکر با هم برخورد کردند بر ما واجب است در کشتن دشمنان منتهای کوشش را به کار بریم بدون این که منجر به ضعف ما و برتری آنان شود، و این کشتن دشمنان قبل از استحکام ما در زمین با آنچنان عزت و قوتی است که باعث ترس دشمنان شود، به طوری که وقتی آنان را در میدان جنگ با کشتن و مجروح کردن زمین گیر کردیم و برتری ما بر آنان محقق گردید،