و اما دلیل بر کشتن این است که پیامبر(ص) مردان بنی قریظه را که بین ششصد تا هفتصد نفر بودند کشت، و روز جنگ بدر هم نضر بن حارث و عقبة بن ابی معیط را با شکنجه کشت و اباعزه را در روز جنگ احد به قتل رساند.
اینها قصه هایی است شایع و مشهور که پیامبر(ص) چندین مرتبه این کارها را انجام داده و همین خود دلیل بر جایز بودن این امور است، و چون اجرای هر یک از این شیوه ها نسبت به بعضی از اسراء بیشتر به صلاح میباشد..."فی صحیحة رفاعة النخاس قال: قلت لابی الحسن (ع): ان الروم یغیرون علی الصقالبة فیسرقون اولادهم من الجواری و الغلمان فیعمدون الی الغلمان فیخصونهم ثم یبعثون بهم الی بغداد الی التجار، فما تری فی شرائهم و نحن نعلم انهم قد سرقوا و انما اغاروا علیهم من غیر حرب کانت فیهم ؟ فقال: "لا بأس بشرائهم، انما اخرجوهم من الشرک الی دارالاسلام." (کافی 210/5، کتاب المعیشة، باب شراء الرقیق، حدیث 9؛ وسائل 27/13/)
و در احکام السلطانیه ماوردی آمده است:
شافعی معتقد است که امام یا نایب او در امر جهاد نسبت به اسیرانی که بر کفرشان باقی مانده اند بین چهار چیز مخیر است که هر کدام را شایسته تر باشد اجراء نماید: یا کشتن، یا به بردگی گرفتن، یا آزاد کردن در مقابل گرفتن مال یا گرفتن اسرای مسلمان، و یا منت گذاردن بر آنان و آزاد نمودن بدون گرفتن فداء؛ ولی اگر اسلام آوردند حکم کشتن از آنان برداشته میشود و امام نسبت به اجراء یکی از سه کار دیگر مختار است.