صفحه ۴۵۳

جای لفظ "کفر" لفظ "الکل" با لام مشدد آمده، و این کلمه چنانکه در قاموس هم بیان شده به معنای شمشیر است."ما رواه الکافی عن محمد بن یحیی، عن احمد بن محمد، عن محمد بن یحیی، عن طلحة بن زید: قال: سمعت اباعبدالله (ع) یقول: "ان للحرب حکمین: اذا کانت الحرب قائمة لم تضع اوزارها و لم یثخن اهلها فکل اسیر اخذ فی تلک الحال فان الامام فیه بالخیار: ان شاء ضرب عنقه، و ان شاء قطع یده و رجله من خلاف بغیر حسم و ترکه یتشحط فی دمه حتی یموت. و هو قول الله - عزوجل - : "انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فسادا ان یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم و ارجلهم من خلاف او ینفوا من الارض ذلک لهم خزی فی الدنیا و لهم فی الاخرة عذاب عظیم". الاتری ان المخیر الذی خیر الله الامام علی شئ واحد و هو الکفر، و لیس هو علی اشیاء مختلفة . فقلت لابی عبدالله (ع): قول الله - عزوجل: او ینفوا من الارض ؟ قال: ذلک الطلب، ان تطلبه الخیل حتی یهرب، فان اخذته الخیل حکم علیه ببعض الاحکام التی وصفت لک . و الحکم الاخر اذا وضعت الحرب اوزارها و اثخن اهلها فکل اسیر اخذ فی تلک الحال فکان فی ایدیهم فالامام فیه بالخیار: ان شاء من علیهم فارسلهم و ان شاء فاداهم انفسهم و ان شاء استعبدهم فصاروا عبیدا." (وسائل ‏53/11، باب 23 از ابواب جهاد العدو، حدیث 1؛ اصول کافی ‏32/5؛ و تهذیب ‏143/6)

در هر صورت این روایت دلیل است بر هر دو طرف مسأله (اسارت در بحران جنگ و بعد از خاموش شدن جنگ) و اینکه مراد از کلمه "کفر" روشن نیست ضرری به استدلال به روایت نمی زند؛ چنانکه استشهاد به آیه محاربه که طبق اطلاقش هم شامل محارب مسلمان و هم شامل محاربه بدون قتل می‎شود، ضرری به استدلال به روایت نمی زند.

2- صاحب وسائل به سند خویش از زهری در مجمع البحرین ‏213/3 درباره این گروه چنین آمده است: بتریه گروهی از زیدیه هستند؛ گفته شده بتریه اصحاب کثیر النوا، حسن بن صالح و سالم بن ابی حفصه و حکم بن عیینه و سلمة بن کهیل و ابوالمقدام ثابت حدادند، و اینان کسانی بودند که مردم را به ولایت امیرالمؤمنین (ع) دعوت می‎کردند، بعد آن را با ولایت ابی بکر و عمر مخلوط نمودند و برای هر سه اثبات امامت می‎کردند و نسبت به عثمان و طلحه و زبیر و عایشه غضب داشتند. (مقرر) و او از علی بن الحسین (ع) نقل می‎کند که حضرت در حدیثی فرمودند: "هنگامی که اسیری را گرفتی که از راه رفتن عاجز است و همراه خود کجاوه ای هم نداری، او را آزاد کن و به قتل مرسان؛ زیرا تو نمی دانی که حکم امام درباره او چیست". و حضرت فرمود: "اسیر هنگامی که اسلام آورد خونش نباید ریخته شود و به عنوان فئ [جزء اموال عمومی ] می‎گردد."فهرست شیخ 86/

صدر این روایت بر جواز کشتن اسیر اشعار دارد، ولکن با اجازه و حکم امام، ولی ذیل روایت به جواز برده گرفتن وی دلالت دارد.

3- بیهقی به سند خویش از ابن عباس روایت کرده که: آیه شریفه "ما کان

ناوبری کتاب