باید گفت: ثابت کردن حجیت برای مطلق ظن ممنوع است، مخصوصا وقتی که در برابر آن دلیل معتبری باشد، مثل وجود مال در دست فرد (ید) که اقتضای ملکیت دارد. یا مورد تصرف در ملک همانند تصرف صاحبان ملک در اموالشان. بله، وقتی گمان به حد وثوق و سکون نفس برسد به طوری که عقلاء اعتنائی به احتمال خلاف آن نکنند، حجت است و علم عادی شمرده میشود. و چنین علمی با نقل زیاد مورخین، بلکه از نقل یک مورخ هم در وقتی که مورد اعتماد و دقیق باشد زیاد به دست میآید. و بناء عقلاء در امور مختلف زندگی بر عمل به وثوق و سکون نفس است و هرگز به تحصیل علم به صورت صددرصد ملتزم نیستند، و شک در چنین حقیقتی یک نوع وسواس شمرده میشود.
و اما اینکه گفته شد در هر فنی سیره عقلاء بر عمل به قول اهل خبره است، اگر مراد از آن تعبد عقلاء به آن در مقام عمل باشد گرچه اطمینانی هم به راستی آن برایشان حاصل نشود، نظیر آنچه که ما در حجیت بینه از نظر شرع ملتزم به آن هستیم، چنین چیزی مورد قبول نیست؛ چون روشن است که چیزی به نام حجیت تعبدیه نزد عقلاء به عنوان اینکه عقلاء هستند وجود ندارد. و حجیت بینه هم از نظر شرع به وسیله روایاتی که بر آن دلالت دارد تعبدا ثابت شده است. و اگر مراد از عمل به قول اهل خبره این است که عقلاء بعد از اینکه برایشان اطمینان به قول اهل خبره پیدا شد به آن عمل میکنند، چنانکه غالبا هم چنین است، این همان چیزی است که قبلا به آن اشاره کردیم که در نزد آنان به عنوان علم عادی میباشد. مثلا وقتی که شخصی به طبیب مراجعه میکند و برای او اطمینان و سکون نفس نسبت به نظر و تشخیص طبیب حاصل میشود به دستور او