از سران یهود فرمود: "همانا خداوند - عزوجل - در حیات انبیاء، اوصیاء را در هفت موطن امتحان میکند...آنگاه بعد از وفات انبیاء در هفت موطن دیگر اوصیاء را امتحان میکند، تا اینکه حضرت فرمود: و اما موطن چهارم - ای برادر یهودی - همانا آنکه پس از دوستش زمام امور را به دست گرفت (یعنی عمر بعد از ابوبکر) پیوسته در جاهای مختلف با من مشورت میکرد، و طبق نظر من حکم میداد و در امور مشکل از من نظرخواهی میکرد و با نظر من آنها را انجام میداد، هیچ کس را من و اصحابم نمی شناسیم که در آن امور از او نظرخواهی کرده باشد غیر از من."این فتوا که اراضی مفتوحة عنوة مال مسلمانان باشد بین عامه معروف نبوده، چون آنها قائل به تخییر بودند، یعنی امام مخیر است میخواهد تقسیم کند و میخواهد بگذارد برای مسلمانان باشد. (الف - م، جلسه 375 درس)
روشن است که کلمه "الامور - کارها" در این روایت عام است و کارهایی مثل خروج به طرف کفار و دعوت آنان به اسلام را هم شامل میشود، تنها اشکال در سند حدیث است، مگر اینکه گفته شود: اعتماد شیخ صدوق بر حدیث، ضعف آن را جبران میکند.
اما آنچه موضوع را آسان میکند همان است که قبلا گفتیم که تفاوت اساسی بین اینکه زمین مال امام به عنوان امام باشد یا مال مسلمین به عنوان اینکه مسلمانند باشد نیست، چون هر دو را امام واگذار میکند و درآمد آنها را در مصالح مسلمین و رفع احتیاجات آنان مصرف مینماید. بله نسبت به "غنایم منقول" بین آنجا که اجازه امام وجود دارد و آنجا که ندارد تفاوت هست؛ چون آنچه با اجازه امام به غنیمت گرفته شده مازاد از مقداری که در