صفحه ۴۱۰

از سران یهود فرمود: "همانا خداوند - عزوجل - در حیات انبیاء، اوصیاء را در هفت موطن امتحان می‎کند...آنگاه بعد از وفات انبیاء در هفت موطن دیگر اوصیاء را امتحان می‎کند، تا اینکه حضرت فرمود: و اما موطن چهارم - ای برادر یهودی - همانا آنکه پس از دوستش زمام امور را به دست گرفت (یعنی عمر بعد از ابوبکر) پیوسته در جاهای مختلف با من مشورت می‎کرد، و طبق نظر من حکم می‎داد و در امور مشکل از من نظرخواهی می‎کرد و با نظر من آنها را انجام می‎داد، هیچ کس را من و اصحابم نمی شناسیم که در آن امور از او نظرخواهی کرده باشد غیر از من."این فتوا که اراضی مفتوحة عنوة مال مسلمانان باشد بین عامه معروف نبوده، چون آنها قائل به تخییر بودند، یعنی امام مخیر است می‎خواهد تقسیم کند و می‎خواهد بگذارد برای مسلمانان باشد. (الف - م، جلسه 375 درس)

روشن است که کلمه "الامور - کارها" در این روایت عام است و کارهایی مثل خروج به طرف کفار و دعوت آنان به اسلام را هم شامل می‎شود، تنها اشکال در سند حدیث است، مگر اینکه گفته شود: اعتماد شیخ صدوق بر حدیث، ضعف آن را جبران می‎کند.

اما آنچه موضوع را آسان می‎کند همان است که قبلا گفتیم که تفاوت اساسی بین اینکه زمین مال امام به عنوان امام باشد یا مال مسلمین به عنوان اینکه مسلمانند باشد نیست، چون هر دو را امام واگذار می‎کند و درآمد آنها را در مصالح مسلمین و رفع احتیاجات آنان مصرف می‎نماید. بله نسبت به "غنایم منقول" بین آنجا که اجازه امام وجود دارد و آنجا که ندارد تفاوت هست؛ چون آنچه با اجازه امام به غنیمت گرفته شده مازاد از مقداری که در

ناوبری کتاب