صفحه ۴۰۹

محله های اصفهان) رفته و در مسجد آن محل نماز خواند. البته با توجه به اینکه اینها سند معتبری ندارد نمی توان به آن استدلال نمود هر چند تمام یا بعضی از آنچه که نقل شده محتمل است، ولی صدور اذن حضرت قطعی است. لکن ممکن است گفته شود: اینکه در نصوص معتبر سابق حکم شده که این زمینها مال مسلمانان است با توجه به اینکه روشن بوده که این زمینها نیاز به اذن امام دارد، خود دلیل بر این است که چنین اجازه ای از سوی امام (ع) صادر شده است. و شاید این نظر که ائمه (ع) اجازه داده اند از حمل آن روایات بر تقیه شایسته تر باشد، مخصوصا با شناخته شده نبودن این فتوامبسوط ‏34/2 "ان کل عسکر او فرقة غزت بغیر امر الامام فغنمت یکون الغنیمة للامام خاصة". در نزد اهل سنت، فقط از مالک حکایت شده که می‎گفت: به صرف فتح شدن، وقف بر مسلمین می‎شود؛ و این نظر مالک هم فراگیر نبوده تا اینکه از او تقیه شود، خصوصا با مخالفت شافعی و ابوحنیفه با آن."اینکه در تاریخ دارد که خلیفه دوم عمار یاسر را به عنوان استاندار کوفه و عثمان بن حنیف را به عنوان کارگزار خود در جاهایی گماشت با اینکه از اصحاب خاص امیرالمؤمنین (ع) بوده اند، معلوم می‎شود که این برنامه ها بدون نظر امیرالمؤمنین انجام نمی گرفته است. (الف - م، جلسه 375 درس)

البته نظر حق و صحیح همان است که صاحب جواهر در آخر کلام خود بیان نمود.کفایة الاحکام 79/ روی الشیخ عن محمد بن مسلم فی الصحیح عن ابی جعفر(ع) قال: سألته عن سیرة الامام (ع) فی الارض التی فتحت بعد رسول الله (ص) فقال: ان امیرالمؤمنین (ع) قد سار فی اهل العراق بسیرة، فهم امام للسائر الارضیین." (روایت در وسائل ‏117/11، باب 69 از ابواب جهاد العدو، حدیث 2)

و گواه بر همین مطلب است آنچه که صدوق در ابواب السبعه کتاب خصال به سند خویش از امام محمدباقر(ع) روایت کرده که حضرت در حدیث طولانی فرمود: امیرالمؤمنین (ع) هنگام بازگشت از نهروان برای یکی

ناوبری کتاب