از این اشکال پاسخ داده میشود به اینکه اولا: آنچه از مرسله وراق به ذهن پیشی میگیرد خصوص غنیمتی است که خمس آن داده میشود و بعد تقسیم میگردد، پس شامل زمینهایی که خمس نداشته و تقسیم نمی شود نمی گردد؛ چنانکه قبلا گذشت.
ثانیا: به اینکه عمر درباره زمین سواد با امیرالمؤمنین (ع) مشورت کرد، و دلالت بر آن دارد عمل عمار یاسر،تذکره 583/1 البته این عبارت علامه قابل خدشه است؛ برای اینکه درست است کشاورز بدهکار است اما اگر به غیر اهل داده شود او برئالذمه نمی شود، مثل اینکه اجاره خانه ای را من بدهکارم و غیر مالک بیاید از من به زور بگیرد من برئالذمه نمی شوم. اما باید کلام علامه را توجیه کنیم و بگوئیم: منظور او این است که تو در عین حال دغدغه نداشته باش که مال کشاورز را به تو داده اند؛ زیرا حق الله است و امام (ع) تنفیذ کرده است و با تنفیذ امام (ع) تصرف اشکال ندارد...(الف - م، جلسه 373 درس) چون عمار از خواص اصحاب حضرت (ع) بود و از او عملی صادر نمی شد مگر به فرمان امیرالمؤمنین (ع)؛ مگر اینکه گفته شود: مجرد رضایت و اجازه امام در اینکه این زمینها برای مسلمانان باشد کافی نیست، بلکه معتبر این است که جنگ به فرمان امام و زیر نظر فرماندهی باشد که امام منصوب فرموده.
مرحوم سبزواری در کفایة الاحکام بعد از اینکه مرسله وراق را ضعیف شمرده چنین میگوید: