مؤمنین ممکن نباشد، برپا داشتن آنها از طرف حکام جور و عمال آنان، بلکه هر جائر و فاسقی که متصدی آنها شود، صحیح میباشد، میخواهد جائر شیعه باشد یا سنی.
با این بیان همه تصرفات جائر که از وظایف امامت حقه است، مانند آنچه که از آنان در حفظ کیان اسلام و حفظ مرزها و دفاع از حریم و حقوق مسلمین و ایجاد امنیت در راهها و احداث مساجد و بیمارستانها و راهها و گسترش معروف و قطع ریشه های فساد و غیر آن واقع میشود، درست میشود. گرچه به جهت پوشیدن لباس خلافت به ناروا و واگذار نکردن آن به اهلش مجازات خواهند شد، و بر مردم نیز تلاش در جهت برپائی دولت حقه عادله واجب است؛ زیرا منافاتی بین این دو وظیفه نیست؛ پس بر امت تلاش در برگرداندن حکومت به اهلش واجب بوده و بر جائر نیز واگذاری حکومت به اهلش واجب میباشد؛ ولکن با این همه پس از غضب حکومت و به تن کردن لباس خلافت و قبضه کردن قدرت باز بر حاکم جائر واجب است متصدی امور مهمی شارع به ترک آنها و سهل انگاری در آنها راضی نیست از باب حسبه بشود، و بر امت نیز اطاعت و کمک به او در این سنخ از امور واجب است تا اینکه دولت حق مستقر شده و اقامه این امور به او واگذار گردد. و این مطلبی است شایان توجه.
با این همه ممکن است در دلیلهایی که برای تعمیم در مسأله بیان شد از چند طریق مناقشه شود:
اولا: لفظ "سلطان" که در روایات آمده به سلاطین زمان خود ائمه (ع) - از اموی ها و عباسی ها که مدعی خلافت بودند - انصراف دارد، و الف و لام (السلطان) برای عهد است، و قضایا هم قضایای خارجیه است نه حقیقیه، چون اگر چنین نبود لفظ "سلطان" بر سلطانی که دارای شرایط شرعی است حمل میشد.
ثانیا: اصلا ما منکر اطلاق هستیم، چون روایاتی که توهم اطلاق از آن