صفحه ۴۰۱

اینکه گرفتن و دادن خراج نسبت به شیعه برای او رواست در جواز گرفتن خراج مؤثر نیست؛ زیرا جهل عذر نمی باشد. و اگر اعتقاد به اباحه مؤثر بود بی تردید تأثیر آن در روا بودن اخذ توسط جائر نسبت به خود او سزاوارتر می‎بود."صحیحه حلبی عن ابی عبدالله (ع): "لا بأس بان یتقبل الرجل الارض و اهلها من السلطان." (تهذیب الاحکام ‏202/7، کتاب التجارات، باب 19، حدیث 34)

روشن است که مراد مرحوم سبزواری از آن دو روایت روایتی است که شیخ به سند صحیح آن را نقل کرده از عبدالله بن سنان از پدرش گوید: "به امام جعفرصادق (ع) عرض کردم: برای من زمین خراجی است که بابت آن ناراحتم، آیا آن را رها کنم ؟ حضرت مدت کمی ساکت ماندند سپس فرمودند: "هنگامی که قائم ما قیام کند سهم تو از زمین بیش از آن است." و فرمود: "اگر قائم ما قیام کند برای انسان بیشتر از آنچه اینان واگذار می‎کنند می‎باشد." مانند همین را کلینی روایت کرده است."صحیحة ابی بصیر و محمد بن مسلم عن ابی جعفر(ع) انهما قالا له: هذه الارض التی یزارع اهلها ما تری فیها؟ فقال: "کل ارض دفعها الیک السلطان فما حرثته فیها فعلیک مما اخرج الله منها الذی قاطعک علیه." الحدیث. (وسائل ‏129/6، باب 7 از ابواب زکاة الغلات، حدیث 1)

و نیز شیخ به سند صحیح از ابی بکر حضرمی روایت کرده که: بر امام جعفرصادق (ع) وارد شدم در حالی که فرزندش اسماعیل نزد حضرت بود، حضرت فرمودند: "چه چیز مانع است از اینکه ابن ابی سماک جوانان شیعه را به کار گیرد، آنان کفایت نیاز او را می‎کنند همان اندازه که دیگر مردم کافی

ناوبری کتاب