صفحه ۳۵۷

در دست دولت کفر بوده اعم از زمین موات و زمین آباد بالاصاله (مثل جنگلها) یا آباد بالعرض، یا مراد خصوص زمینی است که با احیاء آباد گردیده ؟ اقوی دومی است؛ زیرا از ظاهر روایات و فتاوا استفاده می‎شود زمینی اراده شده که ملک کفار بوده و بعد به مسلمانان منتقل شده است، و زمین موات و نیز زمینی که در اصل آباد بوده مانند جنگلها و بیشه زارهای طبیعی ملک کفار نبوده تا اینکه از آنان به غنیمت گرفته شود. پس بر همان اشتراک اولی خود باقی اند و مانند سایر زمینهای موات و جنگلها از انفالی است که به امام مسلمانان تعلق دارد، که بحث در آن خواهد آمد.

1- شیخ طوسی در احیاء موات از خلاف (مسأله 1) گوید:

"زمینهای بی حاصلی که در کشور اسلام بوده و برای آنها صاحب معینی شناخته نشده است مخصوص امام است... دلیل ما اجماع گروه شیعه است بر اینکه زمین موات مخصوص امام بوده و از جمله انفال می‎باشد و فقهاء هم بین اینکه این زمینها در کشور اسلام باشد و یا در کشور کفر جدائی قائل نشده اند."

و در (مسأله 2) گوید:

"زمینهای بی حاصلی که در کشور شرک بوده و مالکیت هیچ کس بر آنها محقق نگردیده مخصوص امام است. شافعی گوید: هر کس از مشرک و مسلمان آن را آباد نماید به سبب احیاء مالک می‎گردد. دلیل ما بدون هیچ فرق همان است که در مسأله اول گفتیم."فتوح البلدان 40/

2- و در جهاد مبسوط گوید:

"و اما زمینهای آباد [زمینهای آباد شده در کشور کفر] از آن همه مسلمانان است. و امام حق نظر در آنها را دارد... اما زمین موات به غنیمت گرفته نمی شود و مخصوص امام است."مجمع الفائدة و البرهان، کتاب الجهاد، مطلب سوم از مقصد سوم. کفایة الاحکام 239/

ناوبری کتاب