صفحه ۳۳۴

"دائی من علامه به خوبی او حکم کرده به جهت وجود سند و طریقی که صدوق به سوی او دارد و روایت از او زیاد است. و اینکه احمد بن محمد بن عیسی از او روایت نقل کرده او را تأیید می‎کند."مجهول است: یعنی نسبت به عقیده و مذهب آن شخص در کتب رجال ذکری نشده و مدح و قدحی مشاهده نگردیده است. (مقرر)

به زمینهایی که با جنگ گشوده شده [مفتوحة عنوة ] زمینهای خراجی [مالیاتی ] نیز گفته می‎شده، و بر مالیاتی که از آنها گرفته می‎شد خراج اطلاق می‎گردید؛ اگر واگذاری زمین در مقابل مال معینی به شکل اجاره باشد خراج نامیده می‎شود، و اگر از محصول زمین سهمی که مشترک بین حکومت و شخص گیرنده زمین بود داده می‎شد و به شکل مزارعه بود مقاسمه نامیده می‎شد. و بسا به هر دو خراج (مالیات) اطلاق می‎شود. و مالیات زمینهای خراجیه چنانچه تاریخ بر آن گواهی می‎دهد از مهمترین منابع مالی حکومت اسلامی بود. برای پژوهش بیشتر در این زمینه می‎توان به کتابهای تاریخ مراجعه نمود. در متن روایت ظاهرا مراد حضرت از این سخن "زمینهایی که آباد نکرده اند" زمینهای موات است و بعدا خواهد آمد که چنین زمینهایی از انفال است که ملک امام به عنوان اینکه امام است می‎باشد. و این سخن که فرمودند: "ملک مسلمانان است" قویترین شاهد است بر آنچه که ما بر آن تأکید می‎ورزیم و آن اینکه بین زمین مفتوحة عنوة و زمین غنیمتی تفاوت اساسی وجود ندارد و اینکه هر دو از اموال عمومی است که متعلق به عموم مسلمانان است، و متولی و متصدی تصرف در آنها امام به عنوان اینکه پیشوا و نماینده جامعه است می‎باشد، و بر امام است که مصالح مسلمانان را در آن مراعات نموده و مالیات را در آنچه که به مصلحت آنان است مصرف نماید.

و همان طور که امام می‎تواند زمینهای مفتوحة عنوة را واگذار نماید و از آنها مالیات بگیرد، در زمین موات نیز همین کار را می‎تواند انجام دهد؛ چنانچه صحیحه ابی خالد کابلی و غیر آن نیز بر آن دلالت دارد. بله، امام جایز است به کسی که زمین را آباد می‎کند زمین را ببخشد، چنانچه تفصیل آن در

ناوبری کتاب