صفحه ۳۲۸

همه گفتند: نظر نظر توست، آنچه گفتی و عقیده داری همان خوب است؛ اگر این مرزها و این شهرها با مردانی پاسبانی نشود و برای آنان چیزی که با آن قوت پیدا کنند جریان نداشته باشد، اهل کفر شهرهای خود را باز پس خواهند گرفت؛ آنگاه عمر گفت: مسأله برای من روشن است، به نظر شما چه کسی مناسب است به نمایندگی از سوی ما برود که دارای عقل و زبان باشد تا به زمین جایگاه مناسب خودش را بدهد و بر کشاورزان آنچه را که می‎توانند تحمل کنند قرار دهد؟ همه بر عثمان بن حنیف اتفاق نمودند و گفتند: او را برای این کار با اهمیت بفرست، بی گمان او دارای بصیرت و عقل و تجربه است، عمر سریعا به دنبال او فرستاد و او را سرپرست حسابرسی و تنظیم اراضی سواد نمود، و او مالیات جمع آوری شده سواد کوفه را تا قبل از مردن عمر در یک سال به صد میلیون درهم رساند. - در آن روز یک درهم به اندازه یک درهم و دو و نیم دانق بود، و دانق معرب دانه است و مقدار هشت دانه جو می‎باشد که یک ششم درهم هست - و هر درهم در آن روز یک مثقال (نقره) وزن داشت..."شرایع ‏322/1 (چاپ دیگر245).

9- و نیز در کتاب خراج آمده است:

"محمد بن اسحاق از حارثة بن مضرب از عمر بن خطاب برایم نقل کرد که عمر بن خطاب خواست زمین سواد را بین مسلمانان تقسیم کند، به آنان فرمان داد که مقدار زمین و تعداد مسلمانان شمارش شود، دید هر فرد مسلمانی دو یا سه کشاورز نصیبش می‎شود، با اصحاب پیامبر(ص) مشورت کرد، حضرت علی (ع) فرمود: "تقسیم زمین را رها کن تا پشتوانه ای باشد برای آینده مسلمانان." آنگاه عثمان بن حنیف را فرستاد و او بر بعضی چهل و هشت درهم و بر بعضی بیست و چهار درهم و بر عده ای دوازده درهم مالیات قرار داد."اجماع یعنی اتفاق همه علمای شیعه بر امری از امور دینی که حکایت از نظر امام معصوم (ع) بکند. اجماع اگر در یک زمان حاصل شد برای علمای آن زمان اجماع محصل نامیده می‎شود و نسبت به کسانی که برای آنان نقل می‎شود اجماع منقول می‎باشد، اجماع دارای اقسامی است که در کتابهای مربوط به علم اصول بیان شده است. (مقرر)

ناوبری کتاب