صفحه ۳۲۶

آن را به طور خصوصی مالک نیست، و فروختن و بخشیدن و وقف کردن آن صحیح نمی باشد، و امام درآمد آن را در مصالح مسلمانان مصرف می‎نماید، مثل حفظ مرزها و کمک به رزمندگان و ساختن پلها."منتهی 934/2

7- صاحب جواهر در شرح دو جمله اول شرایع گوید:

"در هیچ کدام از آنها در بین شیعه مخالفی نیافتم...بلکه در غنیه و منتهی و قاطعة اللجاج کرکی و ریاض و دو جای از خلاف و تذکره بنابر نقلی که از بعضی جاهای آن شده اجماع بر آن بوده، و اجماع اجماع محصل می‎باشد."منتهی 937/2

8- در خراج ابی یوسف آمده است:

"ابویوسف گوید: بعضی از مشایخ ما برای من از یزید بن ابی حبیب چنین نقل کردند که: عمر به سعد وقاص آن هنگام که عراق فتح شد نوشت: اما بعد، نامه تو به من رسید، در آن نوشته بودی که مردم از تو خواسته اند تا غنیمتها و آنچه را که خداوند به عنوان "فئ" برای آنان قرار داده بین آنان تقسیم کنی. پس وقتی که این نامه به دست تو رسید نگاه کن، آنچه را که مردم به دست آورده اند و در میان لشکر است از اسبان و مال، بین کسانی که حاضرند از مسلمانان تقسیم کن، و زمینها و نهرها را برای کشاورزها باقی گذار تا اینکه در زمره عطایای مسلمانان باقی بماند، بدان اگر آنها را هم بین حاضرین تقسیم کنی برای کسانی که بعد از آنان می‎آیند چیزی نمی ماند...

ناوبری کتاب