و اگر بدون جنگ گرفته شد یا مصالحه شد به شرط اینکه ملک امام باشد، این زمین جزء انفال میباشد و در اختیار امام است. حال با شناختی که پیدا نمودید گوئیم: بحث در اینجا در رابطه با زمینهایی است که به وسیله جنگ فتح شده که این زمینها قسمتی از غنایم جنگ است. و در حکم این زمینهاست آن چه بر آن مصالحه شده که ملک مسلمانان باشد. نزد ما اشکالی نیست که این زمینها بین جنگجویان تقسیم نمی شود، بلکه واجب است برای مصالح مسلمین به عنوان وقف باقی بماند. و فتاوای فقهاء شیعه و روایات آنان نیز بر همین پایه است، گرچه مسأله بین فقهاء سنت اختلافی است.
فتاوای فقهاء در مسأله
1- شیخ طوسی در کتاب زکات نهایه گوید:
"زمینها بر چهار قسم اند: قسمی از آنها زمینهایی است که اهل آن از روی اختیار و با اراده خود بدون جنگ کردن اسلام آورده اند، که در این صورت زمین آنان در دستشان باقی میماند و از آنان یک دهم یا یک بیستم گرفته میشود، این زمینها ملک آنان بوده و برای آنان تصرف در آن به فروختن و خریدن و وقف و دیگر انواع تصرف صحیح است. این حکم زمینهای آنهاست اگر آن را آباد نموده و به عمران آن ادامه دهند، ولی اگر عمران آن را ادامه ندهند و به صورت خراب رها نمایند ملک همه مسلمانان خواهد شد... قسم دیگر از زمینها آنهایی است که با شمشیر گرفته شده، چنین زمینهایی ملک تمامی مسلمانان است. و بر امام است که این زمینها را به کسانی که به آباد نمودن آن میپردازند بسپارد و هر مقدار که مصلحت میبیند از نصف یا ثلث یا ربع درآمد آن بگیرد، و بر شخصی که آن را قبول نموده لازم است که مقدار حق اصل زمین را به امام بدهد و آنچه که از محصول در دستش باقی مانده و مخصوص اوست یک دهم یا یک بیستم آن را بپردازد. [یعنی علاوه بر مالیات