"وقتی که امام سلب را برای قاتل شرط کند نه از خمسی که برای امام است حساب میشود و نه سلب خمس دارد. ابوحنیفه معتقد است سلب از خمسی که برای امام است حساب میشود. شافعی گوید: سلب خمس ندارد و سعدبن ابی وقاص هم همین را گفته. ابن عباس گوید: سلب خمس دارد چه کم باشد و چه زیاد. عمر گوید: اگر سلب کم باشد خمس ندارد و اگر زیاد باشد خمس دارد.
دلیل ما این است که شرطی که امام میکند سزاوار است که اثر داشته باشد؛ لذا اگر سلب از خمسی که در اختیار امام است حساب شود، دیگر در شرط امام فائده ای وجود ندارد؛ هم چنین است اگر سلب خمس داشته باشد. علاوه بر اینکه ظاهر شرط امام این اقتضاء را دارد که سلب برای قاتل باشد و کسی که میگوید سلب از خمسی که برای امام است حساب میشود یا میگوید سلب خمس دارد باید دلیل بیاورد."مغنی، ابن قدامه 428/10.
و در مغنی ابن قدامه حنبلی آمده است:
"فصل پنجم: سلب خمس ندارد و آن از سعد بن ابی وقاص روایت شده، و شافعی و ابن منذر و ابن جریر همین را گفته اند. و ابن عباس گوید: خمس دارد؛ اوزاعی و مکحول نیز همین را گفته اند به دلیل عموم آیه شریفه: "واعلموا انما غنمتم من شئ فان لله خمسه" بدانید هر گونه غنیمتی نصیب شما میشود یک پنجم آن از آن خداست. و اسحاق گوید: اگر امام سلب را زیاد دید خمس آن را میگیرد، و آن به دست اوست به جهت آنچه که ابن سیرین روایت کرده که براء بن مالک در بحرین با مرزبان زاره جنگید و او را با نیزه زد و به کمرش کوبید و دو دستبند طلا و سلب او را غنیمت گرفت؛ وقتی که عمر نماز ظهر را خواند آمد در خانه ابوطلحه و گفت: ما خمس سلب را نمی گرفتیم، و همانا سلب براء قیمت مالی آن بالاست و من خمس آن را خواهم گرفت. و اولین