صفحه ۲۵۵

رسول خدا(ص) دعوت کردند، و لشکری از مردم قریش و از بنی بکر و هذیل به سوی آنان آمدند و سلاح بر تن نموده و به خدا قسم یاد کردند که محمد(ص) را نگذارند با جنگ وارد مکه شود، مردی از بنی دیل که به او حماس بن قیس بن خالد دیلی می‎گفتند وقتی شنید که رسول خدا(ص) به مکه می‎آید نشست تا سلاحش را درست و آماده کند، زن او به او گفت: این را برای چه کسی آماده می‎کنی ؟ گفت: برای محمد(ص) و یارانش، همانا من امیدوارم که از آنان کسی را برای خدمتگزاری تو بگیرم چون تو نیاز به خادم داری...

پس هنگامی که خالد بن ولید وارد مکه شد گروهی از قریش و گروهی از مردم را یافت که برای جنگ با او جمع شده بودند که در میان آنان صفوان بن امیه و عکرمة بن ابی جهل و سهیل بن عمرو هم بودند، و گفتند: هرگز با زور نمی توانی داخل شوی. آنگاه خالد بن ولید در میان یاران خود ندا درداد و با اهل مکه جنگ نمود، و بیست و چهار مرد از قریش و چهار نفر از هذیل را کشت و اهل مکه شکست زشتی خوردند، حتی عده ای در حزوره (بازار مکه) کشته شدند و از هر طرف می‎گریختند، و گروهی از آنان به بالای کوهها رفتند و مسلمانان آنان را دنبال نمودند، پس از آن ابوسفیان و حکیم بن حزام فریاد برآوردند: ای جماعت قریش، برای چه خود را به کشتن می‎دهید؟ هر کس داخل خانه اش شود در امان است، و هر کس سلاحش را زمین گذارد در امان است..."به همین فصل جهت ششم از بحث زمینهای مفتوحة عنوة رجوع نمائید.

و مانند همین مطلب را ابن هشام در سیره اش روایت نموده است.مغازی ‏823/2 و بعد آن. حزوره در متن روایت بازار مکه بود، اکنون به خاطر توسعه مسجد الحرام جزء مسجد قرار گرفته است.

ناوبری کتاب