بعضی گفته اند: خمس در حال غیبت نازل منزله آنچه که برای ما حلال شده از مناکح و متاجر میباشد.
گروهی گویند: حفظ خمس تا وقتی که انسان زنده است واجب است، پس زمانی که وقت وفات او رسید به کسی که اعتماد به او دارد از برادران مؤمنش وصیت کند تا آن را در صورتی که صاحب الامر(ع) ظهور کرد به دست او دهد، یا برحسب آنچه به او وصیت شده او هم وصیت کند تا اینکه به صاحب الامر(ع) برسد.
عده ای گویند: واجب است خمس را دفن کنند، چون هنگام قیام قائم (عج) زمین گنجهایش را بیرون میریزد.
گروهی گویند: واجب است که خمس به شش قسمت تقسیم شود: سه قسم برای امام است که دفن یا سپرده میشود به کسی که به امانتداری اش اعتماد شده، و سه قسم دیگر بر مستحقین آن از یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه از آل محمد(ص) تقسیم میشود.
و این قول اخیر عمل به آن سزاوار است، چون مستحقین این سه قسم آشکارند؛ گرچه سرپرست پخش آن در میانشان نمایان نمی باشد، چنانچه مستحق زکات آشکار بوده ولی سرپرست گرفتن و پخش آن نمایان نمی باشد؛ و در زکات هیچ کس نگفته که سپردن آن به مستحقش جایز نیست.
اگر انسانی احتیاط کند و بر یکی از سخنانی که بیان شد از دفن کردن یا وصیت نمودن عمل نماید، گناهکار نمی باشد. اما تصرف در خمس بنابر آنچه قول اول دربرداشت (حلال شدن خمس) این خلاف احتیاط است، و سزاوار است برحسب آنچه که مقدم داشتیم از آن اجتناب شود."مناکحی که مورد ابتلاء بوده کنیزهایی بوده است که در بازار خرید و فروش میشده و بسیاری از شیعیان اولاد کنیزها بودند، و این کنیزها در جنگها به دست میآمدند و جنگها بدون اذن امام بوده و یا اگر با اذن امام بوده خمس داشته آنها خمسش را نمی دادند، و چون این مناکح مورد ابتلا بود ائمه تحلیل کردند. و متاجر: تجارت با آنهایی بوده که خمس را قبول نداشتند، مثلا کفار خمس معدن را قبول ندارند و معدن را از آنها میخریدند. و مساکن که در آن میخواستند زندگی کنند. این سه دسته زیاد مورد ابتلا بوده و حقوق ائمه در آن بوده، حالا یا همه اش حق امام بوده یا خمسش، ائمه (ع) اینها را تحلیل کرده اند بر شیعیان، بعضی تحلیل را منحصر به مناکح میدانستند بعضی تحلیل را اصلا منکر بودند. (الف - م، جلسه 334 درس)