صفحه ۲۰۴

فرمود که: همه آن برای خداوند - متعال - است، و مقصود از آن مالکیت تکوینی خدا نمی باشد، چه اینکه چنین مالکیتی مخصوص به خمس تنها نیست، بلکه مقصود مالکیت تشریعی است، یعنی خداوند خمس را ملک خود به عنوان حاکم حقیقی و به حق مردم قرار داده است، و اگر فقط یک ششم آن برای خدا بود دیگر نسبت همه آن به خدا نیکو نبود، پس آنچه ما گفتیم که همه خمس حق واحد بوده و برای کسی است که حق فرمان دادن و امر نمودن دارد صحیح می‎باشد، و فرمان دادن برای خدا و رسولش و کسی که جانشین رسول است به نحو ترتیب می‎باشد.

و اموال عمومی هم که در اختیار امام است گاهی از آن به مال خدا تعبیر شده چنانچه در نهج البلاغه آمده است:

"مال خدا را می‎خوردند مانند خوردن شتر گیاه بهار را."ما رواه السید المرتضی فی المحکم و المتشابه نقلا عن تفسیر النعمانی باسناده عن علی (ع) قال: و اما ما جاء فی القرآن من ذکر معایش الخلق و اسبابها فقد اعلمنا- سبحانه - ذلک من خمسة اوجه: وجه الامارة و وجه العمارة و وجه الاجارة و وجه التجارة و وجه الصدقات. فاما وجه الامارة فقوله تعالی: واعلموا انما غنمتم من شئ فان لله خمسه و للرسول و لذی القربی و الیتامی و المساکین. فجعل الله خمس الغنائم... الحدیث. (وسائل ‏341/6، باب 2 من ابواب مایجب فیه الخمس، حدیث 12) ولی در صحت روایات کتاب محکم و متشابه اشکالی هست که در بحثهای گذشته به آن اشاره شد.

روایت دوم: صدوق در فقیه از سکونی، از جعفر بن محمد(ع)، از پدرش، از پدرانش روایت کرده که فرمود: علی (ع) فرمودند: "وصیت به یک پنجم باشد؛ زیرا خداوند - عزوجل - برای خود به خمس راضی شده است."فی نهج البلاغه: یخضمون مال الله خضمة الابل نبتة الربیع. (نهج البلاغه، فیض 51، لح 49/ خطبه 3)

از این روایت استفاده می‎شود که همه خمس برای خداوند - متعال - است. بله ممکن است کسی بگوید: مراد از خمس در این روایت خمس اصطلاحی نیست بلکه منظور این است که آنچه وصیت می‎شود در راه قرب به خدا یک پنجم از مال باشد.

روایت سوم: صفار در بصائر الدرجات از عمران بن موسی، از موسی بن جعفر(ع) روایت کرده که گوید:

ناوبری کتاب