شود فایده حصر میدهد، بنابراین مقدم شدن "لله" - که خبر ان است - بر "خمسه" - که اسم ان است - در آیه شریفه از چیزهایی است که از آن اختصاص همه خمس به خدا استفاده میشود.
و بر فرض اینکه آیه شریفه ظهور در قسمت نمودن داشته باشد باید گفت که: خمس به سه قسم تقسیم بشود نه شش قسم یعنی سهمی برای خدا و سهمی برای رسولش و سهمی برای ذی القربی قرار داده شود، و اصناف سه گانه هم از جهت نسبت پیدا کردن به پیامبر(ص) تابع ذی القربی بوده و در سهام با ذی القربی شریک میباشند.
و اما روایاتی که ظهور در این دارد که خمس حق واحدی است برای منصب امامت زیاد است، که بعضی از آنها را بیان میکنیم:
روایت اول: "سید مرتضی در محکم و متشابه به نقل از تفسیر نعمانی از علی (ع) روایت کرده که فرمود:
اما آنچه در قرآن آمده از بیان وسائل و اسباب زندگانی و درآمدهای خلق که خداوند سبحان ما را به آن آگاه گردانیده از پنج راه است: راه امارت (حکومت)، راه آباد نمودن، راه کرایه دادن، راه تجارت و راه صدقات.
اما بهره بردن از راه امارت از این آیه شریفه استفاده میشود: واعلموا انما غنمتم من شئ فان لله خمسه و للرسول و لذی القربی و الیتامی و المساکین. پس در این آیه شریفه خمس غنائم برای خدا قرار داده شده..."ولی با توجه به مبنای حضرت استاد که خمس را کلا حق واحد و در اختیار حاکم به حق میدانند چه اشکالی دارد گفته شود که: صحیحه عمل پیامبر را که صاحب اختیار میباشد نقل نموده نه اینکه در مقام بیان حکم کلی الهی و همیشگی باشد. (مقرر)
نگاه کن که امام (ع) همه خمس را پول امارت (حکومت) نامید سپس تصریح