جزء کردن آن، به این بیان که خمس حق واحدی است که برای منصب امامت و فرمانروائی قرار داده شده، و چون فرمانروائی اولا و بالذات برای خداوند - متعال - است و از طرف خدا برای رسول (ص) و از طرف رسول (ص) برای ذی القربی در غدیر خم قرار داده شده، پس به ناچار همه خمس اولا و بالذات برای خداوند - متعال - بوده و در مرتبه بعد همه آن برای رسول به عنوان اینکه جانشین خدا در فرمان دادن است میباشد، و بعد از رسول برای امامی است که جانشین رسول میباشد؛ و انفال نیز مانند خمس است.
نمی گوئیم خمس و انفال برای شخص امام است بلکه میگوئیم: خمس و انفال برای منصب امامت است، همان گونه که اموال عمومی مال دولت و حکومت است. و اما اصناف سه گانه خمس، نه ملک آنان است و نه اختصاص به آنان دارد بلکه آنها فقط مصارف خمس میباشند، و برای همین است که نه در آیه خمس و نه در آیه فئ بر سر اصناف "لام" داخل نشده است، و سیاق آیه خمس و روایات زیاد بر این احتمال شهادت میدهند.
اما آیه، اولا: از این جهت که خداوند - متعال - "لام اختصاص" را فقط بر اسم شریف خود و بر هر یک از رسول و ذی القربی و نه اصناف سه گانه آورده است و ظاهر لام هم اختصاص تام و ملکیت مستقل است،
و آن موجب میشود که همه خمس اختصاص به خداوند - متعال - به طور مستقل پیدا کند و سپس به رسول و سپس به ذی القربی، و به ناچار اختصاص خمس به صورت طولی و به ترتیب میباشد. و اما اصناف سه گانه دیگر، خمس اختصاصی به آنان نداشته و ملکیتی برای آنان نیست، آنان فقط مصارف خمس میباشند، و از مالیات حکومت و امامت روزی میخورند برای اینکه جزء افراد خانه و شؤون امامت اند، و به همین جهت است که ممتازند و از دیگر فقراء جدا میشوند، چون دیگر فقراء از اموال مردم و صدقات آنان ارتزاق میکنند.
و ثانیا: چنانچه در جای خود گفته اند: اگر چیزی که حق او تأخیر است مقدم