صفحه ۱۶۲

ولکن از آیه شریفه (واعلموا انما غنمتم) و روایات، اعم از کسب کردن و آنچه که انسان به دنبال تحصیل آن نبوده استفاده می‎شودبر این معنا به اولویت قطعی هم می‎شود استدلال کرد به این بیان که: وقتی انسانی با جان کندن خرج سالش را گذرانده و مقداری اضافه آمد، این اضافه غنیمت است و باید خمس آن را بدهد! اما آدمی که یکدفعه و بدون زحمت یک جایزه ده میلیونی به نامش افتاده از خمس معاف باشد؟! عقلا این را تقبیح می‎کنند و ما می‎گوئیم: احکام شرع برحسب ملاکات است، وقتی ملاک جعل خمس و زکات نیازهای جامعه باشد نمی توان گفت ارباح صناعات و...خمس دارد اما جایزه پرقیمت و باارزش خمس ندارد. (الف - م، جلسه 320 درس) چه با اختیار باشد مثل بخششها و جایزه ها یا بدون اختیار مثل ارثی که انسان گمان آن را نداشته است بلکه بنابر قولی حتی ارثی که انسان پیش بینی آن را می‎کرده نیز شامل می‎شود.

توضیح مطلب اینکه متعارف بین مردم این است که برای برطرف نمودن احتیاجات روزانه خود هر یک از آنان به شغلی از شغلها می‎پردازند، برخی از مردم به تولید و بهره گیری از کار خود روی می‎آورند مثل کشاورزان، و برخی دیگر به جابجایی اموال می‎پردازند مثل تاجرها، و عده ای دیگر به تغییر شکل کالاها و کار روی آن به طوری که باعث افزایش قیمت آن گردد روی می‎آورند مانند صنعتگران، این سه نوع که بیان شد راههای متعارف به دست آوردن مال است که مردم به آن تکیه می‎کنند، و فقهاء شیعه در کلماتشان متعرض آنها شده اند.

بله، گاهی برای انسان مالی بدون سختی و تلاش برای تحصیل آن فراهم می‎شود چه با اختیار مثل بخششها و جایزه ها و مهریه و عوض خلع عوض خلع آن است که اگر زنی هیچ گونه تمایلی به ادامه زندگی زناشوئی نداشته باشد می‎تواند به اندازه مهریه اش یا بیشتر و یا کمتر به عنوان عوض به شوهر خود داده تا او را طلاق دهد. (مقرر) و مانند آن یا

ناوبری کتاب