پیامبر(ص) در مظنه تهمت قرار میگرفت، چون خمس به نفع شخص پیامبر(ص) و اهل بیت ایشان بود تنفیذ و اجرای آن تا زمان ائمه (ع) به تأخیر افتاد.
و احکام اسلام تدریجی است و چه بسا عملی شدن بعضی از آنها حتی تا زمان ظهور امام منتظر(عج) به جهت اینکه قبل از ظهور حضرت شرائط آن محقق نیست به تأخیر بیفتد.
و نیز ممکن است گفته شود: خمس ارباح مکاسب یک مالیات حکومتی است که ائمه متأخر به عنوان اینکه شرعا رهبران مردم و مدیران جامعه بودند برحسب نیاز زمان خود، آن را قرار داده اند؛ چون زکاتها و اموال عمومی و دیگر مالیاتهای اسلامی از مسیر اصلی خود منحرف شده و در اختیار خلفاء جور و عمال آنان قرار گرفته بود؛ و لذا میبینید ائمه (ع) گاهی آن را حلال میکردند و گاهی آن را طلب مینمودند.
و نظیر همین مطلب را ما نیز در خمس معادن و گنجها نیز احتمال میدهیم، بنابر این که این دو از انفال بوده و خمس در آنها به عنوان حق الاقطاع و اجازه تصرف در آنها باشد.
لازمه این مطلب این است که به حسب مقتضیات زمان و شرائط، تجدیدنظر در خمس ارباح مکاسب جایز باشد.
ولکن استدلال ائمه (ع) برای خمس ارباح مکاسب و همچنین خمس گنج به آیه شریفه و تطبیق آیه بر آنها این احتمال را دور میکند. مگر اینکه گفته شود: استدلال به آیه برای اقناع کسانی که در قلبشان مرض است و در سعه اختیار ائمه (ع) شک دارند از باب جدل بوده است، یا اینکه با بیان آیه فقط میخواسته اند حکم اقتضا غیر فعلی را بیان نمایند و بفهمانند که فعلیت آن از اختیارات آنان است.
در هر صورت در اصل حکم (خمس ارباح مکاسب) اشکالی نیست، و چه بسا