است که در کتاب خمس آنها را بیان کرده ایم، مراجعه فرمائید.کتاب الخمس 79/ و ما بعد آن.
در اینجا مسأله ای است که سزاوار است به آن اشاره شود، و آن این که به احتمال قوی گنج نیز مثل معدن از انفال است، یعنی از اموال عمومی است که تمامی آن در اختیار امام میباشد و حکم به تخمیس در آن یا اجازه ای است از جانب ائمه (ع) در استخراج آن، که در این صورت خمس یک حکم سلطانی و حکومتی به عنوان حق الاقطاع میباشد، یا اینکه خمس یک حکم شرعی الهی است که بر کسی که آن را با اجازه امام استخراج نموده ثابت گردیده است.
در هر صورت امام یا حاکم شرعی هنگامی که قدرت داشته باشد این حق برای او هست که اشخاص را از استخراج گنج منع نماید، و اگر خود امام یا حاکم شرعی آن را استخراج نمود خمسی در آن نمی باشد، پس وضعیت گنج در اسلام چون وضعیت معدن است و اعتبار عقلائی و روش جاری در تمامی کشورها همین معنا را تأیید میکند. و این نکته ای است شایان توجه.به نظر میرسد گنج هم جزء اموال عمومی باشد؛ زیرا چیزهایی که مردم با زحمت خود تحصیل کرده اند مال آنهاست، اما چیزهایی که ارزش دارد و انسان کاری روی آن نکرده مثل جنگل و باران و هوا و زمین و کوهها و دریاها، در زمان ما فضا که هواپیما از آن عبور میکند، بیابانها و معادن و گنج، اینها عرفا جزء اموال عمومی است؛ و لذا میبینیم دولتها همیشه اگر کسی بخواهد گنجی را درآورد مزاحمش میشوند، این را در حقیقت دولت مال خودش میداند که صرف مصالح همه باید بشود، یک فردی بیاید گنجی را استخراج بکند و میلیاردر بشود این همان تکاثر در اموال است که شرعا هم مبغوض است "کی لایکون دولة بین الاغنیاء منکم - حشر آیه 7» اینکه یک معدن نفت را "دارسی" مالک شود یا گنج را فردی مالک شود، بنای حکومتها بر این نیست بلکه این را جزء اموال عمومی میدانند که در اختیار امام و حاکم مسلمین است نه شخص ایشان، و در اصطلاح فقه ما به حاکم و زعیم مسلمین امام گفته میشود. حتی به امام باطل هم امام گفته میشود، گنج هم جزء انفال است اگرچه فقهاء آن را جزء انفال ذکر نکرده اند، و مثل اینکه آنها موارد خاص را که در روایات ذکر شده در انفال ذکر کرده اند. و در انفال الغاء خصوصیت نکرده اند؛ و لذا مرحوم شیخ مفید (ره) که دریا را جزء انفال دانسته همه استیحاش کرده اند، به چه دلیل ؟ در صورتی که فرمایش شیخ مفید مطابق قاعده است، دریا اهمیت دارد و جزء اموال عمومی است، آن روزها فضا مهم نبوده اما حالا اهمیت دارد، پس جزء انفال است. ما از روایاتی که مصادیق انفال را ذکر میکند الغاء خصوصیت میکنیم و میگوئیم: هر چیزی که ارزش دارد و شخص خاصی برای آن زحمت نکشیده جزء اموال عمومی است، و گنج هم به نظر میآید این طور باشد، بنابراین خمسی که در روایت گنج آمده در حقیقت نظیر همان خمس در معدن میشود که در مورد آن دو احتمال میدادیم؛ رجوع شود. (الف - م، جلسه 314 درس)