صفحه ۱۱۳

خیبر، و هیچ کدام از این روایات متعرض خمس در زمین نشده است با آنکه زکات را در حاصل آنها بیان کرده است، و اگر خمس در این زمینها امری ثابت بود بی تردید بیان آن اولویت داشت؛ چرا که خمس به اصل زمین تعلق گرفته است.

از جمله این روایات است آنچه که کلینی در کافی از صفوان و بزنطی نقل می‎کند که گویند: به حضرت "علی بن موسی الرضا(ع)" کوفه و آنچه که از مالیات بر آن قرار داده شده و نحوه عمل اهل بیت پیامبر(ص) را یادآور شدیم، حضرت فرمود: "کسی که از روی رغبت اسلام بیاورد زمین او در دستش باقی می‎ماند...و آنچه با شمشیر گرفته شده در اختیار امام است و به هر کس که صلاح ببیند واگذار می‎کند، چنانکه رسول خدا(ص) با زمین خیبر چنین کرد: سیاه و سفید آن را واگذار نمود، یعنی زمین های ساده و نخل دار آن را واگذار کرد...و کسانی که آن را قبول می‎کنند، غیر از وجهی که در قبال زمین می‎پردازند، باید از حصه و بهره ای که می‎برند یک دهم و یک بیستم پرداخت نمایند."عن الکافی بسنده عن صفوان و بزنطی، قالا: ذکرنا له الکوفة و ما وضع علیها من الخراج و ما سار فیها اهل بیته، فقال: من اسلم طوعا ترکت ارضه فی یده...و ما اخذ بالسیف فذلک الی الامام یقبله بالذی یری، کما صنع رسول الله (ص) بخیبر: قبل سوادها و بیاضها، یعنی ارضها و نخلها...و علی المتقبلین سوی قبالة الارض العشر و نصف العشر فی حصصهم. (وسائل ‏120/11، باب 72 من ابواب جهاد العدو، حدیث 1و2)

ولکن در مقام جواب باید گفت: روشن است که روایات دسته اول بر مقصود دلالت ندارند؛ زیرا این دسته روایات که شامل زمین و غیرزمین نمی شوند نمی توانند عموم آیه و روایت ابی بصیر که شامل زمین و غیر آن می‎شود را مقید بکنند، اما دو طائفه دیگر دلالتشان بر آنچه استدلال شد روشن است، و هر دو مورد آنها اخص از آیه و روایت است - و اطلاق خاص بر اطلاق عام مقدم است - بلکه صاحب مستمسک می‎فرماید:

ناوبری کتاب