برای من روشن نیست روایاتی که دلالت میکند بر اینکه محتکران و شرابخواران و قوادین در صحرای جوشانی از جهنم هستند، و آنچه دلالت میکند بر اینکه بوی بهشت بر محتکر حرام است، و روایاتی که بر لعنت محتکر و امر به مجازات و عقوبت وی و اجبار او به فروختن کالاهای احتکار شده وارد شده، و آنچه در آن آمده است که محتکر از سارق نزد خداوند مبغوضتر است و... چگونه لسان آنها لسان کراهت و بلکه صریح در کراهت است ؟! صحیحه حلبی نیز که در آن لفظ "کراهت" آمده پاسخ آن پیش از این روشن گردید.
و گویا مرحوم صاحب جواهر ضمن تفسیر روایات باب و حمل آن بر بعضی دیگر جایگاه بحث را عوض کرده و آن را در غیر مورد بحث فقها برده اند.
ما پیش از این گفتیم که: جایگاه بحث فقها در مسأله و موردتنازع دو نظریه تنها صورتی بود که احتکار موجب زیان و ایجاد کمبود و تنگنا در جامعه میگردید، و حتی گفتیم که: لفظ "احتکار" چنانچه از لغت استفاده کردیم بجز بر این مورد صدق نمی کند، و مستفاد از روایات نیز پس از جمع آنها و حمل برخی بر برخی دیگر حرمت همین صورت از مسأله بود، چنانچه روشن گردید.
و بیان محدوده سه روز و چهل روز برای احتکار هم از باب اعم اغلب بود و این که شدت و ضیق تنها پس از گذشت این مدت برای مردم ایجاد میشود. و ذکر قید