علاوه بر اینکه روایت سکونی در بین آنهاست که نزد ما معتبر است.
گروه چهارم: روایات تفصیل بین بودن و نایاب شدن طعام در شهر
1- در صحیحه سالم حناط آمده است که گفت:
"امام صادق (ع) به من فرمود: شغل تو چیست ؟ عرض کردم: گندم فروش هستم و چون گاهی با فراوانی روبرو میشوم و گاهی با کمبود، گندم را نگهداری میکنم. فرمود: مردم درباره این عمل تو چه میگویند؟ عرض کردم: میگویند محتکر، حضرت فرمود: آیا کسی به غیر از تو گندم میفروشد؟ عرض کردم: من از هزار قسمت یک قسمت را میفروشم. فرمود: اشکالی ندارد. فردی از قریش نام او حکیم بن حزام بود، چون طعامی در مدینه وارد میشد تمام آن را یکجا میخرید، پس پیامبر بر او گذشت و فرمود: ای حکیم بن حزام، مبادا آن را احتکار کنی !"قال لی ابوعبدالله (ع): ما عملک ؟ قلت: حناط، و ربما قدمت علی نفاق، و ربما قدمت علی کساد فحبست. قال: فما یقول من قبلک فیه ؟ قلت: یقولون: محتکر. فقال (ع): یبیعه احد غیرک ؟ قلت: ما ابیع انا من الف جزء جزء. قال: لابأس، انما کان ذلک رجل من قریش یقال له: حکیم بن حزام، و کان اذا دخل الطعام المدینة اشتراه کله، فمر علیه النبی (ص) فقال: یا حکیم بن حزام، ایاک ان تحتکر. (وسائل 316/12، ابواب آداب تجارت، باب 28، حدیث 3)
سند این روایت صحیحه این روایت صحیحه است چون در سند این روایت ابی علی اشعری آمده است و ابی علی کنیه احمدبن عیسای قمی است؛ و محمد بن عبدالجبار صهبان، که ابی الصهبان هم به او گفته میشود، از "صفوان" که همان صفوان بن یحیی است روایت را نقل کرده که طبقه آنها محفوظ است، ابی علی طبقه هشت است، محمد بن عبدالجبار طبقه هفت است، صفوان بن یحیی طبقه شش است، سالم حناط - که برخی سلمه حناط هم گفته اند - طبقه پنج است و همه اینها توثیق شده اند. (الف - م، جلسه 178 درس) است، و اینکه امام (ع) فرمود: مبادا احتکار کنی - ایاک