صفحه ۷۵

10- در کنزالعمال از ابی امامه آمده است:

"شهروندان در شهرها زندانی راه خدایند، طعام را بر آنها احتکار نکنید و قیمت اجناس را گران ننماید."اهل المدائن الحبساء فی سبیل الله، فلا تحتکروا علیهم الطعام و لا تغلوا علیهم الاسعار. (کنزالعمال ‏100/4، کتاب بیوع، باب 3، حدیث 9734)

ظهور این روایات در حرمت نیز واضح و آشکار است.

نکته ای که در اینجا قابل توجه است این است که آیا این گروه از روایات با روایات گروه اول در تضاد و تعارض است تا روایات گروه اول را بر این گروه روایات به صورت حمل مطلق بر مقید حمل نماییم ؟ یا اینکه ذکر طعام در این روایات از باب غلبه است، از آن جهت که طعام از بارزترین مصادیق چیزهایی است که مردم به آن نیازمندند و از روشن ترین مواردی است که احتکار در آن شیوع دارد و نگهداری آن موجب کمبود و تنگنا - که در مفهوم احتکار اخذ شده بود - می‎گردد؟

به تعبیر دیگر: آیا مفهوم این دسته از روایات از قبیل مفهوم لقب است که حجیتی برای آن نیست یا از قبیل مفاهیمی است که حجت است ؟

در این ارتباط دو دیدگاه می‎تواند وجود داشته باشد که به نظر می‎رسد دیدگاه دوم صحیح باشد. [ از باب غلبه و مفهوم لقب است و حجیتی برای آن نیست.]

و حمل مطلق بر مقید در صورت "احراز وحدت حکم" است چنانچه در مسأله طلاق همسر به صورت "ظهار" گفته می‎شود: "ان ظاهرت فاعتق رقبة - اگر ظهار کردی یک بنده آزاد نما"، و گفته می‎شود "ان ظاهرت فاعتق رقبة مؤمنة - اگر ظهار کردی یک بنده مؤمن آزاد نما" که در اینجا به خاطر وحدت سبب (که همان ظهار

ناوبری کتاب