10- در کنزالعمال از ابی امامه آمده است:
ظهور این روایات در حرمت نیز واضح و آشکار است.
نکته ای که در اینجا قابل توجه است این است که آیا این گروه از روایات با روایات گروه اول در تضاد و تعارض است تا روایات گروه اول را بر این گروه روایات به صورت حمل مطلق بر مقید حمل نماییم ؟ یا اینکه ذکر طعام در این روایات از باب غلبه است، از آن جهت که طعام از بارزترین مصادیق چیزهایی است که مردم به آن نیازمندند و از روشن ترین مواردی است که احتکار در آن شیوع دارد و نگهداری آن موجب کمبود و تنگنا - که در مفهوم احتکار اخذ شده بود - میگردد؟
به تعبیر دیگر: آیا مفهوم این دسته از روایات از قبیل مفهوم لقب است که حجیتی برای آن نیست یا از قبیل مفاهیمی است که حجت است ؟
در این ارتباط دو دیدگاه میتواند وجود داشته باشد که به نظر میرسد دیدگاه دوم صحیح باشد. [ از باب غلبه و مفهوم لقب است و حجیتی برای آن نیست.]
و حمل مطلق بر مقید در صورت "احراز وحدت حکم" است چنانچه در مسأله طلاق همسر به صورت "ظهار" گفته میشود: "ان ظاهرت فاعتق رقبة - اگر ظهار کردی یک بنده آزاد نما"، و گفته میشود "ان ظاهرت فاعتق رقبة مؤمنة - اگر ظهار کردی یک بنده مؤمن آزاد نما" که در اینجا به خاطر وحدت سبب (که همان ظهار