صفحه ۶۴

سهل است." می‎توان به وی اعتماد کرد.

2- "ورام بن ابی فراس" در کتاب خویش از پیامبر(ص) از جبرئیل روایت نموده که فرمود:

"به آتش جهنم نظر افکندم صحرائی در جهنم دیدم که می‎جوشید، گفتم: ای مالک، این برای کیست ؟ گفت: برای سه دسته: محتکران، شراب خواران و قوادان."اطلعت فی النار فرأیت وادیا فی جهنم یغلی، فقلت: یا مالک، لمن هذا؟ فقال: لثلاثة : المحتکرین و المدمنین الخمر والقوادین. (وسائل ‏314/12، ابواب آداب تجارت، باب 27، حدیث 11) قواد در روایت کسی است که زن و مرد نامحرم را از راه حرام به یکدیگر می‎رساند.

3- در من لایحضره الفقیه آمده است:

"و امیرالمؤمنین (ع) از احتکار در شهرها نهی فرمود."و نهی امیرالمؤمنین (ع) عن الحکرة فی الامصار. (وسائل ‏314/12، ابواب آداب تجارت، باب 27، حدیث 9)

اینکه مرحوم صدوق در من لایحضره الفقیه این روایت را به طور قطع و جزم به امیرالمؤمنین (ع) نسبت داده است، دلیل بر این است که ایشان این روایت را صحیح می‎دانسته؛ زیرا این گونه تعبیر با اینکه مثلا بگوید "از امیرالمؤمنین (ع) روایت شده" فرق دارد. و نهی چه از نظر ماده و چه از نظر صیغه ظهور در حرمت دارد. [مگر اینکه دلیلی بر ترخیص داشته باشیم ].

4- در نهج البلاغه در نامه آن حضرت (ع) به مالک اشتر در ارتباط با وظایف تجار آمده است:

"با این همه در بسیاری از آنان طبیعت سختگیری و خوی ناپسند بخل و احتکار منافع و انحصارگری در معامله وجود دارد و این وسیله زیان رساندن به مردم و برای زمامداران عیب و ننگ است، پس از احتکار جلوگیری نما، همانا

ناوبری کتاب