این روایت به نقل از آن حضرت در کنزالعمال نیز آمده است.
38- در کنزالعمال از ابن عساکر و دیگران، از علی بن ارقم، از پدرش آمده است که گفت:
"علی بن ابی طالب را دیدم که در میدان کوفه شمشیر خود را به دست گرفته و میفرمود: چه کسی این شمشیر را از من خریداری میکند؟ به خدا سوگند من بارها با آن غبار غم را از چهره رسول خدا(ص) زدوده ام، و اگر من پول میداشتم که با آن شلواری تهیه کنم آن را نمی فروختم."من یشتری منی سیفی هذا؟ والله لقد جلوت به غیر مرة من وجه رسول الله (ص). و لو ان عندی ثمن ازار ما بعته. (کنزالعمال 178/13، قسمت افعال، کتاب فضائل، باب فضائل الصحابة، حدیث 36531)
39- باز در همان کتاب از علی (ع) روایت شده است که فرمود:
"من در شرایطی با دختر رسول خدا(ص) ازدواج کردم که زیراندازی جز یک پوست گوسفند نداشتیم، چون شب میشد بر آن میخفتیم و به هنگام روز آن را برمی گرداندیم و شتر خود را روی آن علوفه میدادیم."نکحت ابنة رسول الله (ص) و لیس لنا فراش الا فروة کبش فاذا کان اللیل بتنا علیها و اذا اصبحنا فقلبناه و علفنا علیها الناضح . (کنزالعمال 179/13، قسمت افعال، کتاب فضائل، باب فضائل الصحابة، حدیث 36536)
البته این داستان مربوط به عصر خلافت و امامت آن حضرت نبوده است.
40- باز در همان کتاب از عمرو بن قیس آمده است که گفت:
"بر تن علی (ع) شلوار وصله داری مشاهده شد، از آن حضرت درباره آن پرسش شد، فرمود: مؤمن از آن درس میگیرد و دل با آن خاشع میشود."رؤی علی علی (ع) از ار مرقوع فقیل له. فقال: یقتدی به المؤمن و یخشع به القلب. (کنزالعمال 181/13، قسمت افعال، کتاب فضائل، باب فضائل الصحابة، حدیث 36542)