30- باز در همان کتاب به سند خود از هارون بن عنتره، از پدرش آمده است که گفت: در خورنق بر علی بن ابی طالب (ع) وارد شدم در حالی که حوله ای به تن داشت و از شدت سرما میلرزید، عرض کردم خداوند برای شما و خانواده شما در این مال بهره ای قرار داده و شما با جان خود اینچنین میکنید؟! فرمود:
"بلی، به خدا سوگند من از اموال شما هیچ چیز به خود اختصاص نداده ام و این حوله را از منزل خود - یا فرمود - از مدینه آورده ام."ای والله، لا أرزاء من أموالکم شیئا، و هذه هی القطیفة التی أخرجتها من بیتی، أو قال: من المدینة (تاریخ ابن عساکر، زندگینامه علی بن ابی طالب (ع)، 188/3)
31- باز در همان کتاب به سند خود از سفیان نقل شده است که گفت:
"علی (ع) آجری بر آجری و خشتی بر خشتی و چوبی بر چوبی در دوران زمامداری ننهاد، و خوراک آن حضرت را در جوالهائی از مدینه میآوردند."ما بنی علی آجرة علی آجرة و لا لبنة علی لبنة، و لا قصبة علی قصبة، و ان کان لیؤتی بحبوبه من المدینة فی جراب. (تاریخ ابن عساکر، زندگینامه علی بن ابی طالب (ع)، 188/3)
32- باز در همان کتاب به سند خود از مجمع تیمی آمده است که گفت:
"علی بن ابی طالب (ع) شمشیر خود را به بازار آورده و میفرمود: چه کسی این شمشیر را از من خریداری میکند؟ اگر چهار درهم داشتم که با آن یک پیراهن خریداری میکردم آن را نمی فروختم."خرج علی بن ابی طالب بسیفه الی السوق فقال: "من یشتری منی سیفی هذا؟ فلو کان عندی أربعة دراهم اشتری بها ازار ما بعته. (تاریخ ابن عساکر، زندگینامه علی بن ابی طالب (ع)، 189/3)