صفحه ۴۳۹

محراب ایستاده و محاسنش را در دست گرفته و همانند مارگزیده به خود می‎پیچید و همچون انسان بسیار ناراحت گریه می‎کرد و می‎فرمود:

"ای دنیا! ای دنیا! از من دور شو، آیا خود را به من عرضه می‎کنی ؟ یا می‎خواهی مرا به شوق آوری ؟ هرگز! زمان زمان تو نیست، هرگز! برو دیگری را بفریب، من نیاز ی به تو ندارم. من ترا سه طلاقه کردم که رجوعی در آن نیست. زندگی تو کوتاه، موقعیت تو کم، و آرزوی تو پست است؛ آه از کمی توشه و طولانی بودن راه و دوری سفر و عظمت مقصد."یا دنیا یا دنیا، الیک عنی، أبی تعرضت ؟! أم الی تشوقت ؟ لاحان حینک، هیهات ! غری غیری، لا حاجة لی فیک، قد طلقتک ثلاثا لارجعة فیها فعیشک قصیر و خطرک یسیر، و أملک حقیر، آه من قلة الزاد و طول الطریق و بعد السفر و عظیم المورد. (نهج البلاغه، فیض 1118/، لح 480/، حکمت 77)

ظاهرا این دو روایت یکی است و هر یک از دو اسم "حمزه" و "ضمره" نیز تحریف شده دیگری است. [به خاطر شباهت لفظی در نگارش اشتباه شده است.] و آنچه در تنقیح المقال [ یکی از کتابهای رجال ] آمده "ضرار بن ضمره ضبائی" است، در نسخه قدیمی خطی از نهج البلاغه نیز به همین شکل نگارش شده است. برای اطلاع بیشتر در این زمینه می‎توان به کتاب شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید مراجعه نمود.ر.ک . نهج البلاغه ابن ابی الحدید ‏225/18؛ تنقیح المقال ‏105/2؛ و نهج البلاغه مخطوط در سال 494 ه-. ق صفحه 263

26- باز در مناقب از ابانة و نیز در کتاب فضایل از احمد آمده است: آن حضرت (ع) از بازار کوفه خرمائی خریداری فرموده بود و در گوشه عبای خویش آن را به منزل می‎برد، برخی از مردم خواستند که به آن حضرت کمک کنند و گفتند: ای امیرمؤمنان، اجازه فرمائید ما آن را به منزل برسانیم. حضرت (ع) فرمود:

ناوبری کتاب