در این هنگام معاویه گریست و گفت: بس است ای ضرار، آری به خدا سوگند این گونه بود علی، خداوند ابوالحسن را رحمت کند."یا دنیا، ألی تعرضت أم الی تشوقت ؟ هیهات هیهات، لا حاجة لی فیک أبنتک ثلاثا لارجعة لی علیک . ثم یقول: واه واه لبعد السفر، و قلة الزاد، و خشونة الطریق. (امالی 371/ (چاپ دیگر 499/)، مجلس 91، حدیث 2)
این روایت به نقل از وی در بحار نیز آمده است.بحارالانوار 14/41، تاریخ امیرالمؤمنین (ع)، باب 101، حدیث 6 مرحوم مجلسی در توضیح این روایت مینویسد: "بدور" جمع "بدرة"
25- در نهج البلاغه نیز آمده: نقل شده است که ضرار بن حمزه [ضمره ] ضبائی بر معاویه وارد شد، معاویه از او خواست که حالات امیرالمؤمنین علی (ع) را برای او شرح دهد، ضرار در پاسخ گفت: گواهی میدهم که او را در بعضی از مواقف عبادتش دیدم، به هنگامی که شب پرده تاریکی خود را فرو افکنده بود او در