صفحه ۴۱۹

ولی همراه با قناعتی که قلب ها و چشم را پر از بی نیازی می‎کرد هر چند ناداری ظاهری آنان چشمها و گوشها را از ناراحتی مملو می‎ساخت."فلو رخص الله فی الکبر لاحد من عباده لرخص فیه لخاصة أنبیائه و أولیائه، ولکنه - سبحانه - کره الیهم التکابر، و رضی لهم التواضع، فألصقوا بالارض خدودهم، و عفروا فی التراب وجوههم، و خفضوا أجنحتهم للمؤمنین، و کانوا أقواما مستضعفین، و قد اختبرهم الله بالمخمصة و ابتلاهم بالمجهدة، و امتحنهم بالمخاوف، و مخضهم بالمکاره، فلا تعتبروا الرضا او السخط بالمال و الولد جهلا بمواقع الفتنة و الاختبار، فی مواضع الغنی و الاقتدار (الاقتار خ.ل) و قد قال الله - سبحانه و تعالی -: أیحسبون أنما نمدهم به من مال و بنین ‏ نسارع لهم فی الخیرات بل لا یشعرون" فان الله - سبحانه - یختبر عباده المستکبرین فی أنفسهم بأولیائه المستضعفین فی أعینهم. ولقد دخل موسی بن عمران و معه أخوه هارون - علیهماالسلام - علی فرعون و علیهما مدارع الصوف و بأیدیهما العصی، فشرطا له ان أسلم بقاء ملکه و دوام عزه، فقال: "ألا تعجبون من هذین ؟ یشرطان لی دوام العز و بقاء الملک و هما بما ترون من حال الفقر و الذل، فهلا ألقی علیهما أساور من ذهب ؟!" اعظاما للذهب و جمعه و احتقارا للصوف ولبسه. ولو أراد الله - سبحانه - لانبیائه حیث بعثهم أن یفتح لهم کنوز الذهبان و معادن العقیان و مغارس الجنان، و أن یحشر معهم طیر السماء و وحوش الارض لفعل. و لو فعل لسقط البلاء، و بطل الجزاء و اضمحلت الانباء، و اما وجب للقابلین أجور المبتلین، و لا استحق المؤمنون ثواب المحسنین، و لا لزمت الاسماء معانیها، ولکن الله - سبحانه - جعل رسله أولی قوة فی عزائمهم وضعفة فیماتری الاعین من حالاتهم، مع قناعة تملا القلوب و العیون غنی، و خصاصة تملا الابصار و الاسماع أذی. (نهج البلاغه، فیض 789/، لح 290/، خطبه 192)

3- در بحار از امالی صدوق به سند صحیح از عیص بن قاسم آمده است که گفت: به امام صادق، جعفر بن محمد(ع) عرض کردم: حدیثی که از پدر شما نقل شده که فرمود: "هرگز پیامبرخدا(ص) از نان گندم سیر نخورد" صحیح است ؟ فرمود:

ناوبری کتاب