او را در مسئولیت خویش باقی میگذاشت و الا پیکی را برای برکناری او میفرستاد."کنزالعمال 770/5، کتاب الخلافة مع الامارة، قسمت افعال، باب 2، حدیث 14336 در پایان این قسمت چند نکته را تذکر میدهم: یکی اینکه چنان چه خواندیم سیره معتبره پیامبراکرم (ص) و ائمه - علیهم السلام - بر این بوده که اجازه میداده اند افراد خدمت آنها برسند و حرفهای خود را بزنند، در آن زمانها یهودی بوده، زرتشتی بوده، مذاهب مختلف بوده اند و خدمت پیامبر(ص) و سایر ائمه - علیهم السلام - میرسیده اند و حرفهای خود را میزده اند؛ گاهی به من اشکال میشود که چرا اجازه میدهید فلان شخص مثلا خدمت شما برسد، من یک طلبه هستم، من خودم گفته ام که اگر کسی به خانه من آمد چه طرفدار این آقا باشد چه طرفدار آن آقا باشد، غنی باشد یا فقیر باشد، عالم باشد یا غیرعالم باشد، حق دارد که ملاقات کند و حرفش را بزند، هیچ کس چه از افراد بیت من چه غیر از افراد بیت من حق ندارد بگوید چرا فلانی آمده حرفش را بزند، این اشتباه است، روش پیامبراکرم (ص) این بوده که با اقشار مختلف جامعه تماس داشته، البته انسان باید استقلال فکر داشته باشد ولی باید حرفهای مختلف را بشنود و بهترین آنها را عمل کند، خداوند متعال میفرماید "فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه." نکته دوم اینکه: افرادی که اینجا رفت و آمد میکنند این گونه نباشد که اینجا بنشینند و علیه این یا آن حرف بزنند و غیبت افراد را بکنند. من به افراد بیت خودم گفته ام: به افرادی که اینجا میآیند احترام کنید، با اخلاق اسلامی با همه برخورد نمائید، اگر کسی با من مخالف است و حتی به من فحش هم میدهد حق ندارید به وی بی احترامی کنید، و به آنان گفته ام الان زمان انتخابات است، من راضی نیستم که از تلفن و امکانات دفتر به نفع این آقا یا آن آقا استفاده شود. نکته سوم اینکه: در اختلاف نظرها اصولا مسأله اشخاص نباید مطرح باشد؛ منطق، روش و طرز فکرها مطرح است که باید مورد نقد و بررسی و گفتگو باشد، اگر ما بخواهیم شخصی را به عنوان شخصی تأیید و یا رد کنیم، بر خلاف منطق اسلام است؛ در آن آیه شریفه هم که میفرماید: "ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا" باز اسم شخص مطرح نیست، ملاک بررسی درستی یا نادرستی گفتاری است که گفته شده، و روشن است که اگر متعرض شخص شدید او هم متعرض شما میشود و مسائل شخصی مطرح میشود، و تازه همین هم نباید با فحش و بدگوئی همراه باشد، همیشه خط کج و باطل را با منطق محکوم کنید. نکته چهارم اینکه: سرمایه اسلام و مسلمین در هر زمان اتحاد و هماهنگی است، سعی کنیم نیروها را پراکنده نکنیم و هر روز با انگهای مختلف افراد را کنار نزنیم، آنوقت چه کسی میماند؟! بخصوص در بین روحانیون نباید این مسائل باشد، امروز اگر خدای نکرده این انقلاب شکست بخورد مردم نمی گویند این قشر از روحانیون خوب بودند آن قشر بد، به همه بدبین میشوند. هیچ کس نباید انتظار داشته باشد که فقط خودش برجامعه حاکم شود، اگر بنا باشد هر کس بگوید فقط فکر من ! کارها درست نمی شود.